چیستی فضایل عقلانی و نسبت سنجی آنها با فضایل اخلاقی
طرح مسئله
«فضایل عقلانی» از مفاهیمی است که فیلسوفان با اهداف معرفتی به تبیین ماهیت و کارکرد آنها پرداختهاند و ثمره این مباحث، بروز رویکرد جدیدی در معرفتشناسی به نام «معرفتشناسی فضیلتمحور» بوده است که در آنها به جای تعریف رایج از معرفت و تکیه بر مفاهیمی مانند توجیه و تضمین نقش فضایل عقلانی در تکوین و تعریف معرفت برجسته میشود.
از آنجا که پیشینه طرح فضایل به دانش اخلاق بهویژه در آثار فیلسوفان یونان بازمیگردد، ابتدا باید فضایل اخلاقی تبیین گردند و سپس فضایل عقلانی تعریف شوند. در ادبیات معرفتشناسی معاصر، دو رویکرد متفاوت از فضایل عقلانی وجود دارد؛ یکی رویکرد وثاقتمحور که این فضایل را شامل قوا و استعدادهای معرفتی میداند و دیگری رویکرد مسئولیتمحور که همسو با نظریه ارسطو در زمینه فضایل اخلاقی، فضایل عقلانی را ویژگیها و مزیتهای اکتسابی میداند که با هدف کسب معرفت (نیل به صدق) فعالیت میکنند.
نماینده شاخص رویکرد اول، ارنست سوسا و نظریهپرداز شاخص رویکرد دوم لیندا زگزبسکی است. سوسا با نگاه انتقادی به نظریه وثاقتگرایی گلدمن معتقد است باید نگاه ما به قوای معرفتی، فضیلتگونه باشد و زگزبسکی نیز با نقد دیدگاه ارسطو درباره تفکیک فضایل اخلاقی و عقلانی، آنها را همگون و به عبارتی، فضایل عقلانی را نوعی از فضایل اخلاقی میداند.
در این مقاله ضمن بررسی این رویکرد با تأکید بر دیدگاه زگزبسکی، رابطه فضایل اخلاقی و عقلانی با یکدیگر تحلیل میشود.
…