چگونه در کلاس درس درباره مسائل اخلاقی صحبت کنیم؟
«این عادلانه نیس!» «اون از عمد منو زد.» «اون قوانینو رعایت نمیکنه.»
مسائلِ درست و نادرست همیشه در کلاسهای درس اتفاق میافتند، ولی اینکه بدانیم چگونه بایستی با آنها برخورد کنیم، ممکن است سخت باشد. دو دانشآموز را تصور کنید: اولی همکلاسی خود را با مشت میزند و دومی هم با بلندبلند حرفزدن، نظم کلاس را بههم میریزد. بدیهیست که کار هردوی آنها «اشتباه» بوده، اما اشتباهاتی متفاوت. بههرحال اینها هر دو چیزهایی هستند که دانشآموزان نباید انجام دهند. حالْ سؤالات اخلاقی که هنگام مطالعه تاریخ، علوم یا ادبیات ایجاد میشود، بماند!
چگونه باید درباره اینگونه مسائل با دانشآموزان خود هماندیشی و گفتگو کنیم؟
مطالعات نشان میدهد که مردم در سراسر فرهنگها، حتی کودکان سهساله، قضاوتهای اجتماعی انجام میدهند که این میتواند به سه «حوزه» یا نوع دانش طبقهبندی شود. این امر ميتواند روش متفاوت و مفیدی باشد برای اینکه درباره قوانین «درست و غلط» فکر کنیم:
- حوزه اخلاقی بر چیزهایی متمرکز است که بر اساس تأثیرشان بر دیگران، ذاتاً درست یا غلط هستند. مسائل اخلاقی معمولاً با عدالت و انصاف یا (پرهیز از) آسیب ارتباط دارند. مثلاً کتکزدن، دزدی و اذیتکردنِ دیگران، نمونه اولیه مسائل اخلاقی هستند.
- حوزه عرفی مربوط به هنجارها، سنتها و قواعد اجتماعیست که به محیط و موقعیت بستگی دارد و بنابراین تغییرپذیر است. قوانین مرسوم اجتماعی میتواند شامل نپوشیدن مایو در مدرسه باشد (گرچه در ساحل اشکالی ندارد)، یا بالابردن دست قبل از صحبتکردن سر کلاس. آدابورسوم اجتماعی انتظارات مشترک ایجاد میکنند و به جوامع یاری میرسانند تا روانتر و راحتتر امور را اداره کنند، اما حتی کودکان خردسال نیز تخلفات اخلاقی را جدیتر از تخلف از عرف میدانند.
- حوزه شخصی شامل موضوعاتیست که در آن مردم معتقدند نباید توسط قواعد اخلاقیِ جهانشمول یا آدابورسوم تعیینشده اجتماعی اداره شوند، بلکه باید شخصاً حق انتخاب داشته باشند. مسائل این دسته موارد اینچنینی را شامل می شود: مثلاً اینکه دوستان شما چه کسانی هستند یا محتوای مجله شما چیست.
البته بسیاری از مسائل زندگی واقعی، چندوجهی هستند، یعنی چند حوزه را در بر میگیرند. برای مثال در بسیاری از جوامع، قانونیشدن ازدواج همجنسگرایان، هر سه حوزه را شامل میشود؛ بهعبارتی، تمام عوامل عرفی، اخلاقی و شخصی در آن دخیل هستند.
چه میشود وقتی در ظاهرْ دو حوزه، مثلاً حوزههای اخلاقی و عرفی، باهم در تضاد باشند؟ اگر افرادْ حوزههای مختلفی را برای یک موضوع در اولویت قرار دهند، ممکن است توافق یا حتی برقراری ارتباط برای آنها دشوار شود. این تنها یکی از دلایل اهمیت رشد اخلاقی است: وقتی دانشآموزان ملاحظات مختلفی را که در مسائل اخلاقی نقش دارند، یاد بگیرند، درکشان کنند و میانشان تعادل برقرار نمایند، آنگاه میتوانند تصمیمات بهتری بگیرند و با دیگران به روشهای عادلانهتر و دلسوزانهتر، جهت حل مشکلات اقدام کنند.
چگونه میتوان این چارچوب را در کلاس درس بهکار برد تا به رشد اجتماعی و اخلاقی کمک کند و تعارضات و رفتارهای نادرست را برطرف نماید؟ در اینجا سه پیشنهاد برایتان داریم.
۱. به تخلفات، با حوزه مناسب خودشان پاسخ دهید
اگر دانشآموزی یک قانون اخلاقی را زیر پا میگذارد، مثلاً با کتکزدن یا توهینکردن به دانشآموزی دیگر، فقط نگویید: «این کار خلاف قوانین است.» ضرری ندارد که به دانشآموزان یادآوری کنیم رفتارهایی مانند اینها با قوانین کلاس یا مدرسه در تضاد است، اما تکرار این نکته نیز مهم است که چرا قوانینی درمورد این نوع رفتارها وجود دارد – مثلاً بگوییم به این دلیل که آنها به مردم آسیب میزنند.
از سوی دیگر، اگر دانشآموزی قانون متعارفی را زیر پا میگذارد، مانند صحبتکردن بدون اجازه، با زبان اخلاقی پاسخ ندهید (مثلاً به او نگویید بد، نادرست، آزاردهنده). در عوض، با گفتن جملهای مانند «بهیاد داشته باشید، ما توافق کردیم که دستهایمان را بالا ببریم تا کلاس خود را آرام و منظم نگه داریم» بر هنجارها و نظم کلاس تأکید کنید.
مطالعات انجامشده با بچههای کلاس سوم تا نهم نشان دادهاست که دانشآموزان در ارزیابیهای خود، معلمانی را تأثیرگذارتر میدانند که واکنش آنها به حوادث کلاسی با حوزه تخلفْ مطابقت داشته باشد. بهعبارتِدیگر اگر معلم نشان دهد که چگونه شکستن یک هنجار متعارف، ازنظر اخلاقی اشتباه است، یا اینکه صدمهزدن به دیگران، عملیست نادرست، آنگاه دانشآموزان میتوانند چیزهای غیرعادی و غلط را تشخیص دهند.
۲. حوزههای مختلف را در برنامه درسی ادغام کنید
موضوعی که آموزش میدهید را از دید حوزههای مختلف در نظر بگیرید. بهعنوانمثال، دانشآموزان در زنگِ تاریخِ آمریکا میتوانند درمورد موضوعی مانند حق رأی زنان، هم از دیدگاه اخلاقی و هم از دیدگاه عرفی بیندیشند. میتوانید درباره انصاف و عدالت بحث کنید – مثلاً آیا این عادلانه است که گروه خاصی از مردم، در سیاستگذاریهایی نقش داشته باشند که همگان را تحتتأثیر قرار میدهد؟ – و همچنین تغییر نقش زنان در زندگی روزمره – مثل اینکه چگونه حق رأی زنان با افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی آنها، بهصورت همزمان اتفاق افتادهاست.
شاید تصورِ گنجاندن این نوع بحث در موضوعی مانند مطالعات اجتماعی سادهتر باشد، اما نقطهنظرات حوزهها را میتوان در بسیاری از موضوعات دیگر نیز به کار برد، مانند علم و فناوری، هنرهای زبانی، زبانهای خارجی یا حتی تربیتبدنی. مثلاً در ورزش، بهمنظور سازماندهی بازیها و ایجاد شرایطی مشابه برای همه بازیکنان، برخی از قوانین برای جلوگیری از آسیب یا تضمین بازی منصفانه وجود دارد و برخی دیگر نیز مرسوم و متعارف هستند.
در حمایت از این رویکرد، تحقیقات نشان میدهد که با درنظرگرفتن حوزههای اجتماعی و مختلفِ محتوای تحصیلی هنگام آموزش میتوانیم ظرفیت دانشآموزان جهت تأمل اخلاقی و انتقادی را توسعه دهیم. طی مطالعهای که در کلاسهای هشتم انگلیسی و تاریخ آمریکا انجام شد، معلمان سه رویکرد متفاوت را پیش گرفتند: آنها یا همهچیز را اخلاقی میدانستند، یا همه موضوعات را عرفی میخواندند و یا هر دو دیدگاه را باهم در حد مناسب در نظر میگرفتند.
وقتی بعداً نتایج را مورد ارزیابی قرار دادند، دانشآموزانِ گروهِ عرفی، چندان به پیامدهای اخلاقی موقعیتها توجهی نکردند، ولی آنهایی که در گروه اخلاقی بودند، عمدتاً پیامدهای اجتماعی-متعارف را در نظر نمیگرفتند – که این مطلب در زندگی واقعی میتواند بسیار مهم باشد. تنها دانشآموزان گروه سوم بودند که با درنظرگرفتن هر دو حوزه، توانستند در استدلال خود بین آنها هماهنگی ایجاد کنند.
۳. دانشآموزان را تشویق کنید که واقعاً دیدگاههای یکدیگر را در نظر بگیرند
مثلاً هنگام بررسی یک موضوع بحثبرانگیز در کلاس مانند استعمار، قدرت هستهای یا نژاد، از دانشآموزان بخواهید که نظرات خود را مطرح کنند، با همکلاسیهای خود در میان بگذارند و بهطور خاص و محترمانه به افکار دیگران پاسخ دهند.
درک بهتری از اینکه دیگران دنیا را چگونه میبینند و چرا اینگونه قضاوت میکنند میتواند به دانشآموزان کمک کند تا مهارتهای شناختی خود را توسعه دهند، ازجمله توانایی تبدیل استدلالها به مقدماتشان و بیان اینکه چرا با برخی مقدمات، موافق یا مخالف هستند. همچنین این امر میتواند بینش اخلاقی آنها را توسعه دهد، زیرا میآموزند که چگونه تفاسیر متفاوت از واقعیت، قضاوت افراد را شکل میدهد و همچنین چگونه شرایط بر افراد متفاوت تأثیر میگذارد.
مطالعهای که اخیراً با همکاری کلاسهای مطالعات اجتماعی دوره راهنمایی در اوکلند انجام شد، نشان میداد دانشآموزانی که نحوه مشارکت در «گفتمان تعاملی» را آموخته بودند، تواناییهای استدلالیشان درمورد اخلاق و عرف و ادغام این دو بهبود یافته بود.
بهخصوص حالا که به نظر میرسد دنیای ما هر روز بیشتر بههم متصل میشود، توانایی تفکر و گفتگو با دیگران درمورد مسائل اخلاقی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. شاید ما معلمین و مربیان، وظیفه نداشته باشیم که همه پاسخهای درست و غلط را به دانشآموزان بدهیم. اما میتوانیم سؤالاتی را مطرح کنیم و ابزارهایی ارائه دهیم که دانشآموزان با استفاده از آنها بتوانند پاسخهای خودشان را شکل و فرم دهند.