وابستگی وجودی اخلاق به دین از دیدگاه ابن سینا
درآمد
وابسته دانستن اخلاق به دین به شکلهای مختلف قابل تصور است، که برخی از آنها در طول تاریخ طرفداران جدی داشته است. و حتی در حال حاضر هم دارد.
افراطیترین تقریر وابستگی اخلاق به دین، وابستگی مفهومی اخلاق به دین است. یعنی اینکه مفاهیم اخلاقی را بدون ارجاع به مفاهیم دینی، غیرقابل تعریف بدانیم. مثل آنکه بگوییم باید اخلاقی را نمیتوان بدون ارجاع به امر الهی تعریف کرد؛ و الزام اخلاقی در واقع به معنای آن است که فعل موردنظر، متعلق امر اکید خداوند است.
این تقریر که گاه وابستگی زبانی اخلاق به دین خوانده شده است، هنوز هم طرفدارانی دارد. اما در طول تاریخ، آن روایت از وابستگی اخلاق به دین، بیش از همه موردتوجه قرار گرفته که مدعی وابستگی وجودی اخلاق به دین است. سقراط هم بنابر گزارش افلاطون در رساله اوثوفرون، در این باب سخن گفته است و از این رو این روایت، معمای اوثوفرون خوانده میشود. سقراط پرسیده است:
آیا عملی که پاک و ستوده است، چون چنین است محبوب و مطلوب خدایان است یا چون محبوب و مطلوب خدایان است، پاک و ستوده است؟
کسانی که احتمال نخست را برگزینند و بر آن شوند که پاکی و ستودگی هر عمل در گرو تعلق طلب و حب الهی (یا اراده الهی) به آن عمل است، وابستگی وجودی اخلاق به دین را پذیرفتهاند.
البته باید توجه داشت که پذیرش ترتب وجودی وصف خوب بر تعلق امر الهی به عمل، مستلزم پذیرش محکی خاص و متمایز برای وصف خوب و الزامی نیست. طرفداران وابستگی وجودی، عموما تعلق امر و نهی به عمل را همزمان، منشأ اتصاف آن عمل به دو وصف دینی (مأموربه بودن) و اخلاقی (بودن) میدانند، که البته وصف دینی، در اتصاف عمل به وصف اخلاقی نقش علی دارد.
…