نقش شانس در سعادت آدمی با نظر به دیدگاه جولیا آناس
مقدمه
در همۀ اقسام فضیلت بر پیوند مفهومی میان فضیلت و اودایمونیا1 تأکید شده است، اما به زعم ارسطو، فضیلت برای سعادتمند شدن انسان گرچه ضروری است، کفایت نمیکند. بنابراین، انسان سعادتمند باید علاوهبر فضیلت از مجموعهای از خواستههای بیرونی و نیز خوبیهایی که وابسته به شانس و اقبالاند نیز بهرهمند باشد. او معتقد است خواستههای بیرونی (بیرون از روح آدمی) خودشان سعادت نیستند، اما به صورتهای مختلف سعادت او را تحت تأثیر قرار میدهند. بنا به نظریۀ سعادت ارسطو خواستههای بیرونی مانند طول عمر، سلامتی، ثروت و … میتوانند یاریگر انسان در دستیابی به سعادت قلمداد شوند.
افزون بر این، به نظر میرسد در اخلاقی زیستن و فضیلتمندانه رفتار کردن نیز بتوان بهمیزانی نشانی از تأثیر شانس یافت، اما نکته اینجاست که هرگونه قائل بودن به شانس یا بخت و اقبال نشان از آن دارد که همۀ سعادت را منوط به اراده نمیدانیم و برعکس، قائل بودن به این که همۀ سعادتمندی به رفتار ارادی مربوط است، بدین معناست که ژنتیک و هرآن چه از نیاکانمان به ارث بردهایم در سعادتمند کردن ما نقشی ندارد.
هرگونه قائل بودن به شانس یا بخت و اقبال نشان از آن دارد که همۀ سعادت را منوط به اراده نمیدانیم و برعکس، قائل بودن به این که همۀ سعادتمندی به رفتار ارادی مربوط است، بدین معناست که ژنتیک و هرآن چه از نیاکانمان به ارث بردهایم در سعادتمند کردن ما نقشی ندارد.
در نوشتار حاضر پس از تعریف شانس اخلاقی و انواع آن، برای فهم این که ارسطو چرا و چگونه شانس را در سعادت مؤثر میداند، ابتدا رأی ارسطو و تحلیل جولیا آناس2 از نظر او در باب سعادت و فضیلت را از نظر میگذرانیم و سپس به بررسی «ربط و نسبت سعادت با عمل ارادی» خواهیم پرداخت و به بیان دیگر، جستوجو خواهیم کرد که آیا فضیلتمندی که از نظر ارسطو شرط لازم نه کافی برای سعادتمندشدن است، تماماً به ما بستگی دارد یا انواعی از شانس هم بر آن مؤثراند؛ و در پی آن به این مطلب میپردازیم که چرا ارسطو صرف فضیلتمند بودن را برای نیل به سعادت کافی نمیداند و بر نقش شانس و خواستههای بیرونی در سعادت آدمی نیز تأکید میورزد.
آناس در انتها به این نتیجه دست مییابد که گرچه خود ارسطو خاطرنشان میسازد که آن نوع فضیلتمندی که در اثر شانس پدید آید با فضیلتمندیِ کامل بسیار فاصله دارد – و معتقد است فضیلتِ کامل تنها به خواستههای بیرونی وابسته است نه شانس – در تقریر فضیلت و سعادت خویش [ناخواسته] با قبول اختلاف طبیعی در فضیلتمند شدن افراد و توجه نکردن به تأثیر آن بر ارزیابی مسئولیت و شأن اخلاقی افراد، مرتکب شانس اخلاقی نهادینه شده است و از سوی دیگر با قبول نقش خواستههای بیرونی در سعادت فرد و نادیده گرفتن تأثیر آن در مسئولیت و شأن اخلاقی افراد مرتکب شانس اخلاقی موقعیتی یا محیطی شده است.
…