این ۱۰ فیلم را ببینید؛ قهرمانانش شخصیت اخلاقی پیچیدهای دارند
شخصیتهایی اصلی که از منظر اخلاقی دارای ابهام هستند، جزء اصلی داستانها و فیلمها بودهاند. بهسادگی میتوان فهمید که چرا اینگونه است: اینکه شخصیتی را در داستان دنبال کنید که اخلاقیاتش با هنجار جامعه متفاوت باشد، بسیار برای مخاطب جذاب است. سینما، باتوجهبه اینکه بستر هنری مناسبیست برای انتقال بیننده به دنیایی کاملاً متفاوت، از شخصیتهای اصلی با اخلاقیاتی جذاب و موفقیتهایی فراوان در بسیاری از ژانرهای مختلف استفاده کردهاست.
شخصیتهایی با موازین اخلاقی کاملاً متفاوت، جزء اصلی ژانرهایی مانند ژانر جنایی یا نوآر1 هستند. موازین اخلاقی گانگسترها را در نظر بگیرید یا مجموعه قوانین خاصی که کارآگاهان خصوصی از آنها پیروی میکنند. غالباً اینها شخصیتهایی هستند که تا حدودی رفتاری خارج از دنیای عادی و عرف دارند، و بهاینترتیب گشتوگذار در دنیایی بسیار متفاوت از دنیای خودمان جذاب و شگفتانگیز جلوه میکند.
بعد شخصیتهایی وجود دارند که محرکی قوی، مانند انتقام، انگیزه آنها شده تا هرآنچه را که لازم هست، انجام دهند تا به هدفشان برسند و به نظر میرسد که تمام قوانین را نیز در این راه زیرپا میگذارند. و شخصیتهایی وجود دارند که واقعاً «بد» هستند؛ به همین جهت نُرم اخلاقی و قوانین جامعه را میشکنند و به آن اهمیتی نمیدهند. هدف فهرست پیش رو که شامل ۱۰ فیلم است، این بود که شخصیتهایی اصلی که از منظر اخلاق دارای ابهام هستند را در تعدادی از ژانرها نشان دهد. این ها «فیلمهایی عالی با شخصیتهای اصلی دارای ابهام از منظر اخلاقی» هستند.
۱۰. فیلم من شیطان را دیدم2
یک فیلم اکشن و هیجانانگیز کرهای کاملاً وحشیانه؛ جانگ کیونگ چول (چوی مین-شیک)3 قاتلی سریالیست که زنان جوان و کودکان را بهعنوان قربانیانش میگیرد. یک روز او نامزد مأمور مخفی کیم سو هیون (لی بیونگ هون)4 را به قتل میرساند. کیم سوگند میخورد که انتقام خواهد گرفت و بهدنبال قاتل سریالی میرود.
احتمالاً کارگردان کیم جی وون5 از همکار هممیهنش پارک چان-ووک6 الهام گرفتهاست، شخصی که بهسبب علاقه به انتقام، خشونت و ازبینرفتن صفات انسانی، با او اشتراکاتی دارد؛ وی فیلم «من شیطان را دیدم» را اثری زیبا اما وحشیانه خلق کردهاست. چوی مین-شیک در نقش جانگ کیونگ چول بهعنوان یک شخصیت روانی کاملاً بیاخلاق ایفای نقش میکند؛ شخصی که خون را از زیر ناخنهای شما بیرون میکشد. روش شکار و شکنجۀ کیم سو هیون و پخش آن در طول فیلم، به همان میزان تاریک و دهشتناک است. آیا چنین پاسخ بهشدت خشن و بیرحمانهای ضرورت دارد؟ این برعهدۀ بیننده است که تصمیم بگیرد.
۹. فیلم دوستان و همسایگان شما 7
فیلمی با دید بدبینانه و سراسر تیرهبختی به کارگردانی نیل لابیت؛8 پیداکردن شخصیتی اخلاقی در این دسته بسیار دشوار است. ما بیشتر جری را با بازی بن استیلر9 میبینیم که با همسر دوست خوبش ماری (ایمی برنمن)10 وارد رابطه میشود. این اقدام او زنجیرهای از واکنشها را بهدنبال دارد که تمام زوجها و زن و شوهرهایی را که با هم دوست هستند، درگیر میکند.
هیچکدام از شخصیتها واقعاً دوستداشتنی نیستند. استیلر و آرون اکهارت اساساً رقتانگیزند، اما جیسون پاتریک11 در نقش کری بهعنوان یک زنستیز، چهرهای وحشتناک از خود نشان میدهد؛ شخصی که بهراحتی میتوانید بهعنوان همسایه ساده خودتان تصورش کنید، درحالیکه متوجه نمیشوید که او چقدر از درون عمیقاً بد و ازنظر روانی نامتعادل است.
«دوستان و همسایگان شما» به بهترین وجه (و حتی بیشتر) نمایانگر فیلمی بدبینانه از وودی آلن12 است که بزرگسالانی در روابطشان با یکدیگر مانند بچههای کوچک رفتار میکنند. این تقلیدی از فیلمهایی مانند «منهتن»13 است، اما در لحظات تاریکتر فیلم چه بسا از لحاظ عدم رعایت قوانین اخلاقی به «امتیاز نهایی»14 برسد؛ خصوصاً صحنهای که بهخوبی توسط پاتریک، اکهارت و استیلر در سونا بازی شده، اما تکاندهنده است. این فیلم بهطورخاص برای تماشاگرانی است که خیلی به انسانها و ارزشمندی آنها اهمیتی نمیدهند.
۸. فیلم فرشتگان سقوطکرده15
دیگر فیلمِ زیبا اما خشن، «فرشتگان سقوطکرده»، داستان یک آدمکش حرفهای و همدست زنش را روایت میکند که عاشق میشوند. هر دو شخصیتهایی بحثبرانگیز هستند که با اعمال خشونتآمیز سروکار دارند. «فرشتگان سقوطکرده» درحالیکه شخصیتهایش را دنبال میکند، در برابر پشتصحنۀ زیست شبانه16 در هنگکنگ ساخته شدهاست.
کارگردان وونگ کار وای،17 هنگام خلق این فیلم بهشدت تحتتأثیر عکاسها بود. این موضوع به فیلم یک حس ازهمگسیختگی و پرانرژی میدهد، و با اضافهشدن موسیقی متنی متأثر از سبکهای متنوع مانند تریپ هاپ و رِگِی، درنهایت شما یک فیلم بسیار منحصربهفرد دارید. وونگ کار وای پروایی از نمایش خشونت و کمدی در کنار هم در فیلم دیوانهوارش ندارد، چراکه در واقع داستان آن داستانی عاشقانه است.
۷. فیلم کلهشق 18
«کلهشق» کار اول کارگردان مایکل آر. روسکام19 و یک فیلم تماشایی است. جکی کشاورز (ماتیاس خونارتس)20 به خود و گاوهایش مقادیر زیادی هورمون تزریق میکند و درنهایت گرفتار مافیای هورمون در بلژیک هم میشود. یکی از دوستان دوران کودکیاش، دیدریک (جرون پرسیوال)،21 بهعنوان مأمور مخفی با پلیس درباره همان مافیا تحقیق میکند.
محور اصلی «کلهشق» شخصیت جکی با بازی خونارتس است. او شخصیتی آسیبدیدهست و در همه سکانسها ضربههای روحی میبیند، خورناتس نقش آن شخصیت را بسیار قوی و فوقالعاده بازی میکند. او علیرغم داشتن ظاهری تنومند و رفتار و حملاتی پرخاشگرانه، شخصیتی آسیبدیده دارد.
معمولاً اینطور نیست که داستان جنایی فرعی یک فیلم ازلحاظ جذابیت کمترین نقش را داشته باشد، اما «کلهشق» بهطور موفقیتآمیزی دقیقاً این کار را انجام میدهد. دنبالکردن جکی و کارهای شیطانی او جذابیت خیلی بیشتری دارد، ولی بعداً بیننده عمق آسیبهای جسمی و احساسی او را درک میکند. این مسئله حتماً فیلم را کمی نامتعادل میسازد، اما این موضوع نباید باعث کاهش بینندگان احتمالی گردد، چون «کلهشق» به معنای واقعی کلمه یک فیلم فوقالعاده است.
۶. فیلم ناهار عریان 22
بیل لی با بازی پیتر ولر،23 یک نابودگر حشرات است. او بهسبب استعمال پودر حشرهکش خودش و نشئگی توسط آن، بهطور تصادفی همسرش را میکشد. این فیلم با کارگردانی دیوید کراننبرگ24 بر اساس یک رمان از ویلیام اس. باروز25 ساخته شدهاست و اغلب بهعنوان یک فیلم نوآر درباره روانگردانها (یا در واقع همان پودر حشرهکش) به نمایش در میآید.
بیل لی یک ضدقهرمان نسبتاً معمولی است که بهطرز صبورانهای در داستان عجیبوغریب «ناهار عریان» سرگردان است. داستانی که ماشینهایی تحریری شبیه بیگانهها دارد.
«ناهار عریان» تا حدی بر اساس تجربیات زندگی واقعی ویلیام اس. باروز در ارتباط با موادمخدر و کشتن اتفاقی همسرش حین بازی ویلهلم تل26 ساخته شدهاست. این اتفاقات شخصیت بیل لی را غمانگیزتر میکند.
۵. فیلم گربه سیاه، گربه سفید27
به نظر میرسد که کارگردان، امیر کوستوریتسا،28 به شخصیتهایی علاقهمند است با اعتقادات اخلاقی بسیار «آزاد»: این را بهخاطر نقش پارتیزانهایی29 میگویم که در فیلم «زیرزمین»30 به دلالهای اسلحه تبدیل شدند و همچنین بهخاطر نقش کودکی کولی که در فیلم «دوران کولیها»31 به یک مجرم تبدیل میشود. «گربه سیاه، گربه سفید» یک فیلم برای اواخر دوران یوگسلاوی است و به متکو و پسرش میپردازد؛ یک کولی کلاهبردار که در انبار آهن و کالای ضایعاتی زندگی میکند. متکو نقشهای در سر دارد برای بهدستآوردن پول زیاد که درنهایت به گانگسترهای محلی، یک ازدواج، خود پسرش و داستانی با انواع فرازونشیبهای عجیبوغریب مرتبط میشود.
«گربه سیاه، گربه سفید» را میتوان با فیلمهای جنایی از کارگردانانی مانند تارانتینو32 یا گای ریچی33 مقایسه کرد، جز اینکه این فیلم را کوستوریتسای کارگردان با چاشنی دیوانگی ساختهاست. این فیلم، نمایش گردشی هیجانی، سریع و خندهداریست همراه با جلوههای عاشقانه و موسیقی متن عالی؛ تمام هرجومرجهایی که در داستان اتفاق میافتد با طیفی گسترده از انواع موسیقی برجسته میشود؛ از موزیکهای زیبا گرفته تا سرگرمکننده، از سبک سنتیتر بالکان مانند سازبادی کولی تا تکنو. پس محکم بنشینید!
۴. فیلم همدردی با آقای انتقام34
«همدردی با آقای انتقام»، به کارگردانی پارک چان-ووک، شخصیتهای مختلفی را دنبال میکند که همه یا ازلحاظ اخلاقی بحثبرانگیز هستند یا به طرقی دیگر. این فیلم، تصویری خشن و غمانگیز ارائه میدهد، و اولین مورد از سهگانه «انتقام» است. سهگانه انتقام، فیلمهای «همدردی با آقای انتقام»، «پیرپسر» و «همدردی با بانوی انتقام» را شامل میشود.
یکی از کارگران سابق کارخانه، دختر رئیسش را میدزدد تا با پولی که از او باج میگیرد بتواند یک کلیۀ جدید برای خواهرش بخرد. این عمل، زنجیرهای از وقایع احساسی عجیب و تأسفبار را موجب میشود که این فیلم را به یک فیلم انتقامجویی وحشیانه تبدیل میکند. سختترین قسمتش اینجاست که انگیزههای بیشتر شخصیتهایش، اگر نگوییم قابلاغماض، قابلدرک است، بنابراین مرگ هریک از آنها بهلحاظ اخلاقی یا فیزیکی (یا هر دو) بهشدت شما را تحتتأثیر قرار میدهد. بهخصوص سونگ کانگ-هو35 در نقش رئیس کارخانه که در اینجا هم مانند همیشه عالی بازی میکند.
کارگردان پارک چان-ووک درحالیکه مقادیر ناخوشایندی از خشونت را نشان میدهد، طبق معمول بهطور متناقضی فیلم را به منظرهای بصری و تماشایی تبدیل میکند. زمانی که تاندون آشیل شخصیتها پاره میشود، او بر زیبایی رنگ خون در آب تمرکز میکند. این کار به فیلم، حس هیپنوتیزم و خوابآوری عجیبی میدهد و آن زمان که شما انتظار دارید کسی آسیب ببیند، بهصورت خشونتآمیزی شما را از خواب میپراند.
۳. فیلم گزاره36
یک فیلم خام اما زیبا به کارگردانی جان هیلکات37 که در مناطق دورافتادۀ استرالیا اتفاق میافتد. کلانتر کاپیتان استنلی (ری وینستون)38 شخص مجرم، چارلی برنس (گای پیرس)39 را دستگیر میکند؛ کسی که باید برادرش آرتور (دنی هوستون)40 را پیدا کند و بکشد، چراکه در غیر این صورت کاپیتان خواهر/ برادر کوچکترشان را دار خواهد زد.
به نظر میرسد نیک کیو41 (بله همان نیک کیو) در نوشتن فیلمنامه این اثر، بسیار از نویسنده کورمک مککارتی42 الهام گرفتهاست، این فیلمنامه بهطور خاص، درونمایههای مشترک زیادی با کتاب «نصفالنهار خون»43 دارد، اما بهجای غرب وحشی، در مناطق دورافتاده استرالیا اتفاق میافتد. در واقع کارگردان جان هیلکات، بعداً کتاب «جاده»44 اثر کورمک مککارتی را برای پخش در سینما کارگردانی میکند. کیو، هیلکات و مککارتی هر سه در علاقهمندی به خشونت مشترک هستند؛ رفتارهایی شیطانی که انسانها میتوانند انجام دهند و چگونگی تأثیرشان بر آنها و محیطشان، یا حتی اینکه چطور محیطی وحشیانه، مردم را افرادی بیمحبت بار میآورد. دنی هوستون نقش آرتور برنس را بازی کرده. او در این فیلم بهطرزی شگفتانگیز و بهقدری بیرحم است که شباهتهایی با شخصیت نمادین «قاضی» در «نصف النهار خون» دارد.
دنیایی که شخصیتها در آن زندگی میکنند، دنیایی خشن است؛ جایی که مردم هنوز بخشی از طبیعت هستند و طبیعت به کسی رحم نمیکند. همسر کاپیتان استنلی (امیلی واتسون)45 شروع به ساخت پناهگاهی کوچک در بیابان میکند اما مخاطب، تلاشهای او برای ساخت پناهگاه را کاری بیفایده میداند، چراکه زندگی آرام آن مرد در تضاد کامل با طبیعت خشن خود او قرار میگیرد.
۲. فیلم جادوگر46
«جادوگر» به کارگردانی ویلیام فریدکین47 شخصیتهای اصلی بحثبرانگیزی را دنبال میکند. آنها در شرایط سختی قرار میگیرند و باید دو کامیون پر از نیتروگلیسیرین را از میان جنگل آمریکای جنوبی رد کنند. این چهار مرد بهدلیل گذشته مبهمشان در این مخمصه عجیبوغریب قرار میگیرند، اما باید با یکدیگر همکاری کنند تا زنده بمانند.
این فیلم با دقت و با مهارت ساخته شدهاست؛ تمام نیمه اول به معرفی شخصیتهای اصلی، خصوصیات و گذشته آنها اختصاص داده شدهاست. همهچیز وقتی معنا پیدا میکند که در نیمه دوم فیلم، کارگردان فریدکین، فیلم را به نمایشی پر از استرس و هیجانانگیز تبدیل میکند. بهدلیل پیشینه و استقرار شخصیتها، موقعیتهایی که آنها در آن قرار میگیرند، موقعیتهای حساستری میشوند. شخصیتهای آنها با یکدیگر رقابت میکنند. کارگردان فریدکین میداند که ایجاد و بالاگرفتن تنش در فیلمها روی مخاطب تأثیر میگذارد. به همین سبب، او در طول سکانسهای کلیدی تنشهایی ایجاد میکند که غیرقابلتحملاند.. «جادوگر» شاید یک فیلم هیجانانگیز قدیمی برای چند دهه قبل باشد، اما هنوز هم تا به امروز بهخوبی جایگاهش را حفظ کردهاست.
۱. سوختن48
«سوختن» یک فیلم معمایی فوقالعاده و هیجانانگیز است به کارگردانی کارگردان بزرگ کره جنوبی لی چانگ-دونگ49. جانگ-سو (یو آه این)50 یک مرد جوان درونگراست که بهصورت اتفاقی همکلاسی قدیمیاش (شین های می با بازی جون جونگ-سو51) را میبیند و از او میخواهد بعد از اینکه به خارج از کشور میرود، از گربهاش مراقبت کند. زمانی که بازمیگردد، دوستی مرموز و پولدار پیدا کردهاست به نام بن (استیون ین52 که بهخاطر سریال واکینگ دِد53 شهرت دارد).
«سوختن» ازاینجهت برتری دارد که شما را در جایگاه ذهنی جانگ-سو (یو آه این) قرار میدهد. او مردی جوان تنها و منفعلی است که شیفته شخصی خجالتی با نام های می میشود. هنگام تماشای فیلم به نظر میرسد که نگاه او به امور، تنها نگرش منطقیِ ممکن است، و فقط بعداً میتوانید متوجه شوید که در واقع نگرش او چقدر غیرواقعبینانه بوده. این فیلم سرتاسر معمایی و پرتنش است. بیننده مدام دارد حدس میزند که اتفاق بعدی چیست. بهتر است که بیش از این چیزی نگویم، خودتان تجربهاش کنید. حقیقتاً که فیلم فوقالعادهایست!
پی نوشت
- گونه خاصی از فیلم که سیاه هم خوانده میشود. نگاهی بدبینانه و تاریک به دنیا دارد و معمولاً جنایی هستند. (م.)
- I Saw the Devil (2010)
- Min-sik Choi
- Byung-hun Lee
- Jee-woon Kim
- Chan-wook Park
- Your Friends and Neighbors (1998)
- Neil LaBute
- Ben Stiller
- Amy Brenneman
- Jason Patric
- Woody Allen
- Manhattan
- Match Point
- Fallen Angels (1995)
- اصطلاحی برای هرگونه سرگرمی است که از اواخر شب تا نخستین ساعتهای صبح در دسترس شبزندهداران باشد. این سرگرمیها میتوانند شامل رفتن به باشگاههای شبانه، کنسرت، تئاتر و سینما باشد یا بهصورت شبنشینی در کافه، رستوران یا … باشد. (م.)
- Kar-Wai Wong
- Bullhead (2011)
- Michaël R. Roskam
- Matthias Schoenaerts
- Jeroen Perceval
- Naked Lunch (1991)
- Peter Weller
- David Cronenberg
- William S. Burroughs
- «Wilhelm Tell» نوعی بازی است که چیزی روی سر دیگری میگذارند و با تیر آن را میزنند. (م.)
- Black Cat, White Cat (1998)
- Emir Kusturica
- یا چریک عضوی از یک گروه مسلح کوچک است که با استفاده از تاکتیکهای جنگهای نامنظم به مبارزه با یک نیروی اشغالگر خارجی میپردازد.
- Underground
- Time of the Gypsies
- Tarantino
- Guy Ritchie
- Sympathy for Mr Vengeance (2002)
- Kang-ho Song
- The Proposition (2005)
- John Hillcoat
- Ray Winstone
- Guy Pearce
- Danny Huston
- Nick Cave
- Cormac McCarthy
- یک رمان نوشته کورمک مککارتی با نام «Blood Meridian»
- The Road
- Emily Watson
- Sorcerer (1997)
- William Friedkin
- Burning (2018)
- Chang-dong Lee
- Ah-In Yoo
- Jong-sea Jun
- Steven Yeung
- Walking Dead