![طرح و نقد «خود» لیبرال (بازسازی انتقادات سندل بر رالز)](https://ethicshouse.ir/wp-content/uploads/fly-images/1012182/sandel-rawls-560x280-c.jpg)
طرح و نقد «خود» لیبرال (بازسازی انتقادات سندل بر رالز)
اغلب مایکل سندل را یکی از مهمترین منتقدان لیبرالیسم معاصر و بهویژه نظریه عدالت جان رالز میدانند. نقد اساسی سندل بر لیبرالیسم رالز، معطوف به نقد آن نوع برداشتی از خود یا فرد است که نظریه رالز مستلزم آن است. به نظر سندل برداشت رالز از فرد دو اشکال اساسی دارد؛ اول آنکه، این خود نمیتواند به معنای واقعی، آن نوع انتخابی را که مورد نظر رالز است، انجام دهد و دوم آنکه، نظریه رالز مبتنی بر خودی که مستقل و مقدم بر اهدافش باشد، نیست؛ بلکه برداشت بینالاذهانی از خود را در درون خود مستتر دارد که این امر با ادعای رالز درباره پرهیز از قضاوتهای اخلاقی محتوایی درباره ماهیت خود در تضاد است. نظریه عدالت رالز، از نظر سندل مطلوب هم نیست، زیرا نمیتواند تبیین درست و کفایتمندی از مفاهیمی مانند شخصیت، خودآگاهی و دوستی ارائه دهد. سندل، در برابر رویکرد لیبرالی رالز، بر آن نوع تلقی از خود تأکید میکند که هویت خود را از راه عضویت در اجتماعات مختلف به دست میآورد. غایت و هدف اخلاقی مورد نظر سندل، قبل از آنکه دستیابی به حقوق فردی باشد، معطوف به خیر عمومی است. اهمیت اخلاقی خیر عمومی برای سندل تا آنجاست که معتقد است، خیر عمومی باید تعیینکنندۀ حقوق باشد.
مقدمه
مایکل سندل، یکی از مهمترین فلاسفه سیاسی معاصر است که به دلیل انتقادات بنیادین بر لیبرالیسم به ویژه، نقد نظریه عدالت لیبرالیسم معاصر، در این عرصه از جایگاه ویژهای برخوردار است. کتاب او با نام «لیبرالیسم و محدودیتهای اعتدال» (سندل ۱۹۸۲) بیشتر به عنوان یکی از مهمترین نقدهای معاصر بر نظریه عدالت لیبرال در نظر گرفته میشود که بر فلسفه سیاسی معاصر، به ویژه در زمینه نظریه عدالت تأثیرات قابل توجهی داشته است. اهمیت دیدگاههای سندل تا آنجاست که برخی از پژوهشگران معتقدند که نخست سندل مهمترین نظریه رقیب برای عدالت لیبرال معاصر را، به ویژه در کتاب «لیبرالیسم و محدودیتهای عدالت» مطرح کرد و تغییراتی که رالز در نظریه عدالتش ایجاد کرد، در نتیجه توجه به دیدگاههای سندل در باب ماهیت عدالت بوده است. همچنین، صورتبندی مفهوم عدالت اجتماعگرایانه تا حدود زیادی در نتیجه آرای سندل ایجاد شده است. رویکرد بدیل سندل، دیدگاهی است که بر ارزشهای موجود در اجتماع تأکید میکند و اجتماع را عنصر محوری در صورتبندی اخلاقی افراد در نظر میگیرد (فراید، ۱۹۸۳، ص ۹۶۱). انتقادهای سندل بر لیبرالیسم، با وجود اهمیتی که دارد، بهویژه در فضای فارسیزبان کمتر بدان توجه شده است. از میان منابع بسیار اندکی که در این زمینه وجود دارد، حتی منابعی که به مکتب اجتماعگرایی به عنوان یکی از جدیدترین مکاتب در فلسفه سیاسی پرداختهاند؛ به دیدگاههای سندل، به عنوان یکی از نخستین فیلسوفان سیاسی اجتماعگرا، کمتر توجه کردهاند.
…