ملاحظات اخلاقی در باب مسئولیت اجتماعی سازمان
مقدمه
یکی از مفاهیم اخلاقی متعارف و مرسوم در مباحث «اخلاق مدیریت و سازمان»، مفهوم «مسئولیت» است. بسیاری از منابع و متون این حوزه، گفتوگو درباره این مفهوم را از بحث درباره مسئولیتهای اجتماعی سازمانها آغاز کردهاند؛ به دلیل این که وقتی به پیشینه طرح مباحث پیرامون مسئولیت در سازمان مراجعه میکنیم، میبینیم که شرکتها و سازمانها در واکنش به حملات و انتقادات عمومی نسبت به برخی اقدامات و فعالیتهای ناشایست اخلاقی، ابتدا مفهوم «مسئولیت اجتماعی» را مطرح کردهاند. آنها برنامههایی را در راستای پیادهسازی این مفهوم آغاز کرده و مبالغ قابل توجهی را صرف تبلیغ این برنامهها و چگونگی ایجاد خیر اجتماعی کردهاند.
این که «مسئولیت اجتماعی» دقیقاْ به چه معنا بوده، در هر صنعت و شرکتی فرق میکرده است؛ ولی واژه و تعبیر «مسئولیت اجتماعی» معمولا به معنای انجام فعالیتهایی از سوی شرکت به کار میرفته که به نفع جامعه باشد؛ فعالیتهایی از قبیل احیای جنگل، کاهش آلودگی یا جلوگیری از رشد تبعیض در نیروی کار. این واژه اغلب، به طور ضمنی به رفتارهایی ضداخلاقی یا ضداجتماعی اشاره داشته که شرکتها به آنها متهم بودهاند. شاید بتوان اذعان کرد که جدیترین مخالفت با این معنا از مسئولیت اجتماعی را میلتون فریدمن1، یکی از رهبران مکتب اقتصادی شیکاگو که برخی او را اثرگذارترین اقتصاددان نیمه دوم قرن بیستم دانستهاند، ابراز کرده است. انتقاداتی که این صاحبنظر اقتصادی بر مفهوم مسئولیت اجتماعی سازمانها وارد کرده، از منظر اخلاقی شایان توجه و دقت است.
دیدگاه میلتون فریدمن در باب مسئولیت اجتماعی سازمان
دیدگاه فریدمن در مخالفت با مسئولیت اجتماعی تجارت و کسب و کار، شهرت دارد.2 سخن او را برخی منابع به صورتی کاملا گزینشی گزارش کردهاند و ما در اینجا نظر به اهمیت بحث، سعی میکنیم – برای نخستین بار و فارغ از خوانشهایی که تاکنون از دیدگاه و نظریه فریدمن در ایران صورت گرفته – مرور جامعی بر دیدگاهها و انگارههای او داشته باشیم و آنگاه نقد خود را با عنایت به همه ابعاد اندیشه او در این بحث مطرح کنیم.
از نظر فریدمن، تحلیلهایی که با هدف اثبات «مسئولیتهای اجتماعی کسب و کار» ارائه میشوند، تحلیلهایی سست و بیبهره از دقت کافی هستند؛ زیرا تنها انسانها هستند که میتوانند مسئولیت داشته باشند.
فریدمن، مفهوم مسئولیت اجتماعی کسب و کار را با آموزههای نظام سرمایهداری و سرمایهگذاری آزاد ناسازگار میداند. به زعم او، دمزدن اهالی کسب و کار از مسئولیتهای اجتماعی حرفه و سازمان در نظام سرمایهداری و سرمایهگذاری آزاد، یک سخن ناسنجیده و یا رجزخوانیای بیش نیست. نمیتوان از طرفی مدافع سرمایهگذاری آزاد بود و از طرفی دیگر، چنین رجزخوانی کرد که دلمشغولی کسب و کار «صرفا» سود نیست، بلکه ترویج اهداف مطلوب «اجتماعی» را نیز در نظر دارد؛ به این معنا که کسب و کار دارای «وجدان اجتماعی» است و لازم است مسئولیتهای خود در قبال تامین شغل، رفع تبعیض، اجتناب از آلودگی و هر آنچه در شعارهای اصلاحگران معاصر مطرح میشود را جدی بگیرد. هر که این گونه رجزخوانی کند، در واقع، سوسیالیزم خالص را موعظه کرده است. اهالی کسب و کاری که به این شیوه سخن میگویند، ناخودآگاه عروسکهای قدرتهایی فکری هستند که در دهههای گذشته پایههای یک جامعه آزاد را تضعیف کردهاند.
از نظر فریدمن، تحلیلهایی که با هدف اثبات «مسئولیتهای اجتماعی کسب و کار» ارائه میشوند، تحلیلهایی سست و بیبهره از دقت کافی هستند؛ زیرا تنها انسانها هستند که میتوانند مسئولیت داشته باشند. البته، یک شرکت یا سازمان شخصیتی ساختگی 3 دارد و شاید بتوانیم مسئولیتهایی ساختگی را به معنایی مبهم برای آن در نظر بگیریم؛ ولی نمیتوانیم بگوییم که «کسب و کار» به عنوان کلی، حتی به این معنای مبهم دارای مسئولیت است.
برای اینکه به روشنی بتوانیم آموزه مسئولیت اجتماعی کسب و کار را بررسی کنیم، گام نخست این است که مشخصا از لوازم این مسئولیت و این که این لوازم متوجه کیست، پرسش کنیم. احتمالا افرادی که بایستی مسئولیت داشته باشند کسبه و بازرگانان هستند که عبارتند از مالکان فردی و مدیران شرکتها، اما بحث مسئولیت اجتماعی کسب و کار عمدتا ناظرر به مالکان فردی نیست، بکله ناظر به شرکتهاست و کسانی که قائل به چنین مسئولیتی هستند، اغلب بار چنین مسئولیتی را بر عهده مدیران شرکتها میاندازند، اما باید توجه داشت که در یک نظام سرمایهگذاری آزاد و سیستم مبتنی بر مالکیت خصوصی، مدیر یک شرکت، در واقع، کارمند مالکان آن شرکت است. او مسئولیت مستقیمی در قبال کارفرمایان خود دارد و آن مسئولیت این است که کسب و کار را در جهت خواستههای آنان سوق دهد و خواستههای آنان عمدتا تولید هرچه بیشتر پول و ثروت است؛ در عین این که لازم است این تولید پول و ثروت با قواعد اساسی جامعه (هم قواعد مندرج در قانون و هم قواعد مندرج در عرف اخلاقی) منطبق باشد.
البته در مواردی نیز ممکن است کارفرمایان او هدفی متفاوت داشته باشند؛ ممکن است گروهی از افراد شرکتی مانند یک بیمارستان یا مدرسه را برای هدفی خیرخواهانه تاسیس کنند. در این گونه موارد، هدف کارفرمایان سود مالی نیست، بلکه ارائه خدماتی خاص است و مدیر نیز در قبال به کارگیری همه امکانات و تلاش برای نیل به این هدف، مسئول است. به هر حال، نکته کلیدی این است که مدیر به عنوان مدیریت شرکت، عامل افرادی است که مالک شرکت هستند یا آن موسسه خیرخواهانه را تاسیس کردهاند و نخستین مسئولیت او مسئولیتی است که در قبال آنان دارد.
…
Hello from SunDataGroup.com
We are selling leads from around the world. I thought your company could benefit from it.
You can visit our website http://www.SunDataGroup.com to see some of our data.
We have a special offer running. All our databases for $99.