با دشمنان مدارا
«آیا عجیب نیست که در نظام لیبرال دموکراتی که دولت در خدمتِ مردم است، پلیس درِ خانه مردی را بشکند، او را کشانکشان به پاسگاه ببرد و بر خلاف میلش آنجا نگه دارد تا او را با اطلاعات دروغ تحتفشار قرار دهد و به او توهین کند؟ از این لحاظ، آیا مفهوم بازجویی، خودش مفهوم عجیبی نیست؟ پیشفرضی که مبنای بازجویی است و بر اساس آن، فردی میتواند مدعی اسرار فرد دیگری باشد، با اخلاق و منطق جور رایج منافات دارد، و اقدام برای دستیابی به اسرارِ یک فرد بر خلاف خواست او شبیه کارهایی است که در روزگاران خیلی دور انجام میدادند… »
در بهار سال ۲۰۰۳، تصاویری از زندان ابوغریب منتشر شد که یک نگرانی همگانی را به وجود آورد. پس از انتشار این تصاویر این پرسش مطرح شد که در جاهایی که دوربینی وجود ندارد، چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد؟ بعد از انتشار این تصاویر مشخص شد که انسانهایی که در آنجا مورد بازجویی قرار گرفته بودند، افرادی بودند که در ماجراهای تروریستی فعالیت داشتهاند یا حداقل متهم به چنین فعالیتهایی بودهاند. پس از آنکه دولت بوش اعلام کرد که رفتارهای انجام شده در این زندانها، خودسرانه بودهاند، آرامش نسبیای در افکار عمومی ایجاد شد. با این وجود از آنجایی که پس از این واقعه تعداد زیادی از بازرسان CIA به این قضیه ورود پیدا کردند، شایعات بیشتری به گوش رسید و این مسأله دوباره نگرانیهای همگانی را برانگیخت.
از آنجایی که گفته شده بود که این افراد در فعالیتهای تروریستی شرکت داشتهاند، به نظر میرسد که افکار عمومی تا حدودی این بازجوییها را مورد تأیید قرار داده بودند. این همان فضایی بود که در خود کشور آمریکا نیز وجود داشت. به این معنا که مردم به دولت این اجازه را میدادند تا از افرادی که در چنین اقداماتی نقش دارند، به منظور حفظ امنیت بازجویی کند.
با این حال این مسأله باعث شد تا فردی مثل اسکرکر به عنوان یکی از افرادی که در زمینه اخلاق، حقوق، سیاست و دین فعالیت میکند، این جریان را جدی گرفته و به ابعاد مختلف آن بپردازد. به گفته خود اسکرکر جریان زندان ابوغریب سبب شد تا تعداد زیادی مقاله پیرامون مسأله بازجویی نوشته شود اما وجه مشترک تمام این مقالات این بود که هیچ کدام راهکاری ارائه نداده بودند. به همین سبب اسکرکر در این کتاب کوشیده است تا به مأموران بازجویی پیشنهاداتی را ارائه کند.
حوزه فعالیت مایکل اسکرکر1 اخلاق و قانون است. او مدرک کارشناسی ادبیات تطبیقی خود را از دانشگاه براون2 در سال ۱۹۹۷ اخذ کرده و سپس در دانشکده الهیات دانشگاه شیکاگو به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری ادامه داده است. اسکرکر پیش از آن که به دانشگاه USNA (آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده) بپیوندد، در دانشگاههای شیکاگو و دوپال3 به تدریس مشغول بوده است.
حوزههایی که مایکل اسکرکر به تدریس در آنها مشغول بودهاند، عبارتند از: فلسفه دین، فلسفه اخلاق، جنگ علیه تروریسم، آموزش استدلالهای اخلاقی به فرماندهان نیروی دریایی و نظریه جنگ مسیحی و اسلامی. وی علاقههای خود را بیشتر در زمینه اخلاق حرفهای، نظریهپردازی در تئوری جنگ، پلورالیسم اخلاقی، اخلاق الهیاتی، دین و سیاست دنبال کرده است. برخی از آثار منتشر شده از او عبارتند از: اخلاق و جنگ نامتقارن، پلورالیسم اخلاقی، اخلاق اطلاعاتی، اخلاق بازجویی و وضعیت اخلاق رزمندگان (در دست انتشار)
کتاب اخلاق بازجویی توسط افشین خاکباز که یکی از مترجمان خوب کشورمان است، ترجمه شده است. اگر چه اخلاق بازجویی را میتوان یک کتاب علمی و تخصصی به حساب آورد، اما نثر فارسی این کتاب بسیار روان است و این مسأله باعث شده تا در حین مطالعه احساس خستگی نکنید.
اخلاق بازجویی در واقع پاسخی است به چند سوال کلیدی. من به عنوان نمونه به دو سؤال که از اهمیت بیشتری برخوردارند اشاره میکنم:
- حکومت تحت چه شرایطی حق دارد از افکار یک فرد با خبر شود؟
- چگونه میتوان با شیوهای که به لحاظ اخلاقی صحیح است، فردی را که مایل به سکوت است، به افشا و اقرار وادار کرد؟
پاسخدادن به پرسشهایی این چنینی نیازمند آن است که فرد پاسخگو به فرااخلاق، اخلاق حرفهای، اخلاق کاربردی و … تسلط داشته باشد. به همین خاطر به نظر میرسد مایکل اسکرکر فرد مناسبی برای پاسخگویی به این سوالات است.
کتاب «اخلاق بازجویی» از دو بخش تشکیل شده است:
بخش اول: بازجویی برای اعمال قانون در داخل کشور
بخش دوم: بازجویی در شرایط بینالمللی
نویسنده این دو بخش را از هم جدا کرده است، چرا که معتقد است مأموران امنیتی آمریکا در مواجهه با اتباع داخلی و بیگانگان، رفتار دوگانهای دارند. از طرفی به اعتقاد اسکرکر، خود مردم آمریکا نیز میان کسانی که اتباع داخلی هستند و کسانی که بیگانه محسوب میشوند، فرق میگذارند. نویسنده در بخشی از کتاب میگوید این تلقی خطا در میان بسیاری از مأموران امنیتی وجود دارد که هر متهمی یک مجرم است. بنابراین معتقدند حق دارند تا هر طور که میخواهند با متهمین برخورد کنند.
نکتهای که راجع به جریانات زندان ابوغریب وجود داشت این بود که در هیچ کدام از این تصاویر اثری از ضرب و شتم دیده نمیشد. بلکه عمده شکنجهها محدود به آزاری بود که بر اثر کشیدن یک کیسه خیس بر صورت متهمان و جلوگیری از خوابیدنشان، بر آنها تحمیل میشده است. مواجهه مأموران امنیتی با این جریان، یک مواجهه افتخارآمیز بود و به نظر میرسید که این مأموران نسبت به کاری که با زندانیها انجام میدهند به هیچوجه احساس ناراحتی نمیکنند.
بخش اول کتاب از پنج فصل تشکیل شده است:
خودفرمانی، حقوق و تحلیلگری: در این فصل مبنایی برای توجیه تلاشهای بازجویان برای مطلعشدن از توطئههای جنایتکاران در حوزه اعمال قوانین در داخل کشور و در شرایط جنگهای نامنظم بیان شده است. در این فصل نظریه عمومی تحمیل عادلانه به بررسی گذاشته میشود. بر این اساس بازجویانی که حاضرند با زور به خواستههای خود برسند، تحت نظریه تحمیل عادلانه قرار میگیرند. به همین دلیل این افراد طوری نظریه خود را بسط میدهند که در نظر مخاطب جنایتکار به نظر نیایند.
حکومت لیبرال و اختیارات پلیس: در این فصل زمینههایی برای اقدام سیاسی عادلانه در دفاع از زندگی و حقوق ساکنان ایجاد میشود. همچنین نویسنده اختیارات پلیس حکومت لیبرال را با شرایط آزادی ساکنان کشور مرتبط میداند. به اعتقاد نویسنده آن دسته از اقدامات تحمیلگرانه از مشروعیت سیاسی برخوردارند که برای حمایت از زندگی و حقوق ساکنان کشور ضروری بوده و به لحاظ منطقی قابل اعتراض نباشند. با این معیار اقدامات پلیسی که آزادی ساکنان را به میزان چشمگیری نقض میکند، ناقض حقوق ساکنان نیست، مشروط بر اینکه همراه این تردید باشد که فرد مورد نظر در فعالیت مجرمانه شرکت داشته یا دستکم از آن آگاه است.
توطئه، شک و حقوق حریم خصوصی و سکوت: در این فصل روابط میان خودفرمانی اخلاقی و حقوق برخورداری از حریم خصوصی و سکوت مورد بررسی قرار میگیرد. توطئه مجرمانه همچون نگهداری از کالای ممنوعه خلاف است. نویسنده در این فصل توضیح میدهد که چگونه سوء استفاده از حقوق حریم خصوصی و سکوت باعث میشود که فردی حق حفظ برخی از اسرار خویش را از دست بدهد. مایکل اسکرکر دلیل نقض چنین حقوقی را آشکارنبودن توطئه میداند. (برخلاف حمله و هجوم) او همچنین مبنای مجموعه حقوقی را که برای فرد در طول بازجویی قائل هستند، ماهیت ذهنی و وابسته به شرایط شک و احترامی میداند که حکومت لیبرال برای اتباع خویش قائل است.
مصنویت در برابر اقرار علیه خویش: مصونیت در برابر اعتراف اجباری علیه خویشتن اگرچه مخالفین بسیاری دارد، اما از حمایت قانون اساسی برخوردار بوده و برآمده از احترامی است که حکومت باید پیش از اثبات جرم برای شهروندان خویش قائل باشد. از آنجا که حکومت دلیلی برای اثبات جرم متهم ندارد، نمیتواند با او همچون کسی رفتار کند که به دلیل توطئه یا فعالیت مجرمانه حق سکوت را در طول بازجویی از دست داده است. این فصل معیاری واقعی را برای ارزیابی رفتار پلیس در هنگام تحقیق و بازجویی ارائه میدهد که بهتر از معیار حقوقی مبهم «دادرسی عادلانه»4 است.
بازجویی پلیس: در این فصل تکنیکهای بازجویی پلیس آمریکا بیان شده و نتیجه گرفته میشود که برخی از این تکنیکهای فریبکارانه به میزان معقولی، معتبر، اثربخش و اجتنابناپذیر هستند. در گام بعدی این تکنیکها با معیار اخلاق پلیسی که در فصلهای قبل گفته شده است، ارزیابی شده و تأثیرات جانبی احتمالی فریبکاری پلیس، مانند اعترافات دروغین، فساد پلیس و تیرگی روابط جامعه و پلیس مورد بررسی قرار میگیرد.
بخش دوم کتاب نیز از سه فصل تشکیل شده است:
زندانیان جنگی و سایر رزمندگان اسیر: نویسنده در این فصل به معرفی سنت جنگ عادلانه غربی میپردازد. این سنت مبنای اخلاقی استدلالهای فصلهای بعد است. او سپس توجیههای اخلاقی ممکن برای مصونیت اسرای جنگی را ارزیابی کرده و سپس انواع مختلف گروههای نامنظم را از نظر ارتباطشان با حکومت در حال شکلگیری یا کشور تازه به تصرف درآمده برمیشمارد. اسکرکر در نهایت نتیجه میگیرد که گروههای رزمنده نامنظمی که از مصونیتهای مندرج در کنوانسیونهای اسیران جنگی برخوردار نیستند، اسیر جنگی محسوب نمیشوند. لذا در برابر قدرتی که آنها را بازداشت کرده، مجرم به حساب آمده و میتوان آنها را در دادگاه جنایی یا دادگاه نظامی جنایات جنگی محاکمه کرد.
بازجویی بدون تحمیلگری: در این فصل تکنیکهای معاصر بازجویی ارتش آمریکا شرح داده میشود. سپس بیان میشود که دلیلی وجود ندارد که بخواهیم به جز بازجویی برای اعمال قانون بر اساس رویههای دادرسی عادلانه و بازجویی از اسرای جنگیای که دارای مصونیت هستند، سبک سومی را برای اسرای جنگی نیز ایجاد کنیم.
سپس سه امکان متفاوت برای نحوه رفتار بعد از بازجویی با اعضای ارتشهای نامنظمی که از مصونیتهای اسرا برخوردار نیستند، بررسی شده و نتیجهگیری میشود که فقدان حمایتهای دادرسی عادلانه در بازجوییهای اسرای جنگی باعث میشود که نتوان اطلاعاتی را که از آنها به دست میآید، در دادگاههای مدنی یا نظامی به کار برد. برای این که شیوههای بازداشت نیروهای نامنظم با نیازهای قدرت بازداشتکننده در طول بازجویی همخوانی داشته باشد، میبایست از پیگرد قضایی صرفنظر کرد. از آنجایی که که زندانیان گروههای نظامی نامنظم هستند و با معیارهای رسمی اسیران جنگی همخوانی ندارند، بایستی با آنها همچون اسرای جنگی برخورد کرد و ایشان را تا پایان درگیریها در بازداشت نگه داشت.
بازجویی تحمیلگرانه: در این فصل استدلالهایی که درباره شکنجه در طول بازجویی تحمیلی آورده میشوند، مورد بررسی قرار میگیرند. نویسنده در این فصل نگاه مختصری به تاریخ شکنجه در بازجویی غرب داشته و ناکارآمدی این اقدامات و فساد نظاممند آن را به بحث میگذارد. او سپس بیان میکند که بر اساس مدل تحمیل عادلانه که در این کتاب از آن دفاع شده است، شکنجه مجاز نیست. اسکرکر در ادامه پیامدهای شدید کنار گذاشتن محدودیتهای اخلاقی را برشمرده و میگوید که حتی طرفداران بازجویی تحمیلگرانه نیز احتمالا توانایی دفاع از این پیامدها را نخواهند داشت.
در نهایت باید گفت این کتاب به مسائل گوناگون نگاهی تکلیفگرایانه دارد. نویسنده بارها بر این نکته تأکید میکند که برای فهم بخش دوم کتاب حتما باید بخش اول را به خوبی مطالعه کرد. به ادعای نویسنده نظریهای که در این کتاب ارائه شده است میتواند در اصلاح مسیر بازجویی نادرستی که علیه تروریسم وجود دارد، موثر باشد.
اطلاعات کتاب:
عنوان: اخلاق بازجویی
نویسنده: مایکل اسکرکر
مترجم: افشین خاکباز
ناشر: نشر نو(با همکاری نشر آسیم) ۱۳۹۷
ترجمهای از کتاب: An Ethics of Interrogation
ناشر: The University of Chicago Press, 2012
تعداد صفحات: ۴۱۰
قیمت آخرین چاپ: ۶۸ هزارتومان