محبت، فضیلت برتر در اندیشه اخلاقی توماس آکوئیناس
ادیان الهی، راهنماییها و الگوهای اخلاقی برجستهای برای سعادت در اختیار انسان قرار دادهاند. ولی ضدارزشها از درون و بیرون برای تهی ساختن مردم از ارزشهای دینی و اخلاقی در کارند، و ضربهپذیری انسانها از این ناحیه کم نبوده است. فیلسوفان اخلاق در ادوار مختلف تاریخ، با تحلیل و تبیین مباحث نظری اخلاق و ارائه راههای عملی سعی در اصلاح اخلاق و حل مشکلات علمی بشری داشتهاند. اندیشمندان مسلمان و مسیحی، در زمانهای مختلف کتابها و مقالاتی در اخلاق به نگارش درآوردهاند؛ و هریک به سهم خود در بالندگی آن سهیم بودند.
از جمله کسانی کسانی که به این مهم پرداخت و تأثیر زیادی بر فرهنگ بشر داشت، توماس آکوئیناس است که از فلاسفه بزرگ دینی به شما میآید. در میان آباء کلیسا و روحانیت مسیحی، یکی از برجستهترین جایگاهها، از آنِ این فیلسوف قرن سیزدهم میلادی است که تعالیم و اندیشههای او در دو حوزه فلسفه و کلام، امروز نیز اندیشمندان غرب را به خود مشغول داشته است. آکوئیناس دیدگاههای اخلاقی خود را در کتاب مجموعه الهیات مطرح کرد. اهمیت این متفکر بیشتر از این روست که به اخلاق به طور مستقل پرداخت، و به اخلاق اجتماعی بر اساس تعقل توجه زیادی نمود. اخلاق آکوئیناس تلفیقی از اخلاق ارسطو و مسیحیت است. نظام توماس اغلب به عنوان عالیترین تلفیق حاصله در قرون وسطی مطرح است.
وی در عین حال که از نظریه فضیلت ارسطویی دفاع میکند سعی میکند به کمک مؤلفههای دینی که برگرفته از آموزههای دینی مسیحیت است، به تکمیل و تصحیح نظریه فضیلت بپردازد و با رویکردی دینی اخلاق فضیلت را تقریر کند.
او را میتوان مؤمنی مسیحی و تربیتیافته در مکتب ارسطو دانست، که با وجود تأثیرپذیری از آراء ارسطو به ایمان خود پایبند بود. از این رو وی در عین حال که از نظریه فضیلت ارسطویی دفاع میکند سعی میکند به کمک مؤلفههای دینی که برگرفته از آموزههای دینی مسیحیت است، به تکمیل و تصحیح نظریه فضیلت بپردازد و با رویکردی دینی اخلاق فضیلت را تقریر کند. این مهم را در افزودن فضایل دینی یا الهیاتی و موهوبی به فضایل اساسی و تبیین سعادت اخروی شاهدیم. ایمان، امید و محبت سه فضیلت دینیاند که در نظام اخلاقی او جایگاه ویژهای دارند. فضیلت «محبت» که موضوع بحث این مقاله است در بین دیگر فضایل، از نظر آکوئیناس، به عنوان برترین و مادر فضایل معرفی شده و در اخلاق ارسطو با عنوان «دوستی» به عنوان مکمل فضایل تلقی شده است. فضیلت دوستی یا محبت که در نظریه اخلاقی فیلسوفان سنتی، مدرن و پستمدرن اهمیت خاصی دارد در اخلاق دینی فیلسوفان مسلمان، مثل ابنمسکویه، و فیلسوف مسیحی، آکوئیناس، معنا و مفهوم ویژهای پیدا میکند. ابنمسکویه معتقد است با وجود محبت و دوستی در بین مردم، جامعه از عدالت بینیاز میشود و آکوئیناس آن را برای تحقق دیگر فضایل ضروری میبیند.
در این مقاله پس از تعریف فضیلت و اقسام آن در نظریه اخلاقی آکوئیناس، ماهیت و نقش فضایل دینی مورد بررسی قرار میگیرد. در این رابطه تأکید ویژه بر فضیلت محبت میباشد که آکوئیناس آن را به عنوان برترین فضیلت دینی مطرح کرده است. دلایل برتری این فضیلت، از دیگر مسائلی است که در بخش پایانی به آن پرداخته میشود.
دیدگاه اخلاقی آکوئیناس
دیدگاه اخلاقی آکوئیناس از سوئی متأثر از نظریه فضیلت ارسطویی و فلسفه افلاطونی-مسیحی آگوستین است و ار سوی دیگر متأثر از آموزههای کتاب مقدس. ردپای نظریه انسانشناسی و طبیعتگرایی ارسطو را در تبیین دیدگاههای مربوط به فضیلت و سعادت به خوبی میتوان مشاهده کرد. و تأثیر دیدگاههای دینی را در تفسیر سعادت حقیقی و اقسام فضایل میتوان دید. تبیین آکوئیناس از سعادت در آغاز به همان معنای سعادت یا اودایمونیای ارسطویی است که آن را با توجه به طبیعت انسان، فعالیت عقلانی یا به گفته ارسطو زندگی مطابق با فضایل و یا بهترین فضیلت میداند. سعادت حقیقی در نظر آکوئیناس که به معنی معرفت خداوند است بر اساس آموزههای دینی مسیحیت قابل توجیه و تبیین میباشد. لازمه دستیابی به این نوع سعادت برخورداری از فضایل مختلف اخلاقی، عقلانی و دینی است. محبت به عنوان برترین فضیلت دینی در این رابطه نقش بسیار مهمی ایفا میکند.
…