فلسفه اخلاقِ مناسب، پیشنیاز سیاست سلامتِ مناسب
امروزه بیش از هر زمان دیگری، کشورها در سراسر جهان، نیازمند سیاست سلامتِ مناسب هستند. در حالی که کلانداده و کارآیی اهمیت دارند، ادغام بهترِ علوم انسانیِ نهفته در فلسفۀ اخلاق، تحقق این هدف را تسهیل میکند. متخصصین اخلاق در تصمیمگیریهای سیاسیتگذاری سزاوار نقشی جدی هستند. زیرا اطلاعات آنها دربارۀ رفتار انسانی، در اصلاح ساختارهایی که جامعه و زندگی روزمرۀ ما را هدایت میکنند، ضروری است.
ابتدا، اخلاق به ما در پرسیدن سؤالات سخت کمک میکند. متخصصین اخلاق برخلاف سیاستگذاران که محل و چگونگیِ مداخله را تعیین میکنند، خاستگاه و مبنای منظقیِ سیاستها را تعیین میکنند. و میتوانند در تشخیص علت برتریِ راهکارهای خاص به ما کمک کنند. علاوه بر این، آنها میتوانند اختلافنظرها را پیشبینی و برای رسیدگی به نگرانیهای اساسی، برنامهریزیِ راهبردی کنند.
دوم، متخصصین اخلاق در تعیین گسترۀ سیاستهای سلامت و بهکارگیریِ آنها بر افراد، نهادهای تجاری و مؤسسات اجتماعی مفیدند. الزامات فلسفۀ اخلاقی، مرزهای معقولِ طرحهای پیشنهادی و محلهای احتمالیِ غیرمعقول بودن را مشخص میکنند.
در نهایت، متخصصین اخلاق میتوانند در گرفتن تصمیمات سیاستگذاریِ سلامتی که ماهیتاً منسجم و قابلتحققاند، کمک کنند. در حالی که دولتها و فضاهای سیاسی اغلب تغییر میکنند، طبیعت انسان عموماً ثابت است. گنجاندن زیربناهای دیرین اخلاقی در تصمیمات سیاستگذاریِ امروز، منجر به سیاستهایی میشود که در گذر زمان، مستعد رسوخناپذیریاند.
در مقالۀ اخیرم «Public health nudges: Weighing individual liberty and population health benefits»، درمورد اخلاقِ سیاستهای سلامتی صحبت میکنم که «تلنگر» را به کار میگیرد؛ اقتصاددانانِ رفتاری آن را بهعنوان هدایتگر تصمیمگیریِ فردی با حفظ آزادیِ انتخاب، توصیف میکنند. نمونههایی از «تلنگرها» شامل نوع چارچوببندیِ انتخابها، طرحبندیِ نوع چیدمان محصولات و گزینههای بهطور پیشفرض انتخابشده، میشود. بهعنوان مثال، گوگل چندین تلنگر ظریف در ترغیب کارکنانش به تغذیۀ سالم استفاده کردهاست.
بعضی فیلسوفان اخلاقیِ مدرن معتقدند که پزشکانی که فعالانه از تلنگرها برای اثرگذاری در تصمیمگیریِ بیماران خود استفاده میکنند، اصول بنیادیِ رضایت آگاهانه و احترام به خودفرمانروایی بیمار را نقض میکنند. اما در ارزیابیِ اخلاق و معقولیتِ تلنگرها، میزان سنجش منفعتهای سلامت عمومی در مقابل آزادیهای فردی مبهم است.
غفلت از علوم انسانی در سیاستهای عمومی، لطمۀ بزرگی خواهدبود. زیرا بینشهای بسیاری دربارۀ رفتار انسانی و سؤالاتی دربارۀ خوب یا بد بودن اعمال، بهتنهایی توسط تجربهگرایی قابل پاسخگویی نیستند.
بهعنوان مثال، ترغیب با تلنگرِ افراد به استفاده از ماسک یا فاصلهگذاری اجتماعی برای جلوگیری از گسترش کووید-۱۹، مانع از تصمیمگیریِ کاملاً داوطلبانه میشود اما سلامت جامعه را در کل بهبود میبخشد. در نهایت، من نتیجه میگیرم که اگرچه تلنگرها ممکن است حقوق فردی را نقض کنند، در صورتی که واضحاً منفعت سلامت عمومی به دست بیاید، از نظر اخلاقی قابلتوجیهاند.
برای ایجاد سیاست سلامت قابلتحقق و قویتر، فلسفۀ اخلاقی باید استفاده از تلنگر را هدایت کند. متخصصین اخلاق میتوانند شرایطی را برای زمان مناسببودنِ تلنگرهای سلامت عمومی و چگونگیِ بهکارگیریِ بهینۀ آنها و جلوگیری از سوءاستفاده از آنها تعیین کنند. بهویژه، برنامههایی که با بهکارگیریِ تلنگرها برای تغییر رفتار طراحی میشوند، باید ۵ شرط زیر را رعایت کنند:
۱. احترام به انتخابهای افراد، ۲. پاسخگو و مسئول دانستن افراد در قبال پیامدهای تصمیماتشان، ۳. ترغیب تصمیمگیریِ منصفانه، ۴. با دقت و بیطرفانه ترویجدادنِ تصمیمگیریِ آگاهانه و ۵. ارائۀ شفافیتِ اهداف در قالب اعلان خدمات عمومی بهطوری که مردم از نحوۀ اثرپذیریِ تصمیمگیریِ خود آگاه باشند.
تلاش برای تحقق این شروط همچنین منجر به اعتماد بیشتر به مؤسسات عمومی، بههمراه ترویج گفتوگو و تصمیمگیریِ آگاهانه میشود.
غفلت از علوم انسانی در سیاستهای عمومی، لطمۀ بزرگی خواهدبود؛ زیرا بینشهای بسیاری دربارۀ رفتار انسانی و سؤالاتی دربارۀ خوب یا بد بودن اعمال، بهتنهایی توسط تجربهگرایی قابل پاسخگویی نیستند. ضمن جهتیابیِ ما در بزرگترین بحران سلامت عمومیِ نسلمان در فضای سیاسیِ به شکل فزایندهای قطبیشده، فلسفۀ اخلاقی همچنان نقش مهمی در حصولِ سیاستهای منسجم و پیشبرد نیکزیستیِ جامعه، خواهدداشت.1
پی نوشت
- آنچه خواندید ترجمهای بود از یادداشت Derek Soled منتشرشده در بلاگ ژورنال اخلاق پزشکی