سازگاری قراردادگرایی و سودگرایی قاعدهنگر به تقریر پارفیت
سودگرایی و قراردادگرایی، دو نظریه اخلاقی در میان سایر نظرات اخلاقیاند. رویکرد اول بر سود، نفع، رفاه و خیر آدمیان تاکید دارد. و رویکرد دوم اخلاقی بر اصول توافق معقول مبتنی بر اراده، رضایت و پذیرش عقلانی 1طرفین تاکید دارد.
گرچه این دو نظریه اخلاقی دو رویکرد متفاوتند، که هریک دعاوی مستقل و جداگانهای دارند، اما پارفیت میکوشد میان این دو نظریه اخلاقی وفاق و سازگاری ایجاد نماید و آنها را همنشین سازد. در حالی که برنارد ویلیامز، سودگرایی و قراردادگرایی را دو نظریه ناسازگار میخواند، بر این باور بود که انگیزش رفتار آدمیان تنها از منظر شخصی قابل بررسی است. زیرا الزامات شخصی افراد نمیتواند موارد توافق معقول همگان باشد. مثلا هرکس باید فرزندان و نزدیکان خود را بر دیگران ترجیح دهد و این با اصل بیطرفی اخلاقی ناسازگار است.
اما پارفیت برای رفتار اخلاقی دو منشا متفاوت قائل است:
الف) امیال و عواطف
ب) معقولیت، برهان و دلایل
آن جا که پای امیال و یا منفعتطلبی2 مطرح است، آن جا قویترین دلایل شخصی3 و یا دلایل نفعطلبی4 وجود دارد. و بهترین نتایج صرفا برای خود شخص رقم میخورد. مانند: تعلق خاطر و علاقه به فرزندان و نزدیکان و یا نظیر خودگرایان عقلانی.
اما آن جا که رفتار متکی بر تصمیم معقولانه و یا «اصل ناظر بر اولویت بیشترین افراد»5 باشد، این جا پای قویترین دلایل بیطرفانه در میان است. کارها ابتناء بر قاعده ناظر به پیامدهای خوب حداکثری دارد، او این قاعده را معقولیت عام – پیامدگرایی قاعدهگرا و به اختصار (UARC)6 میخواند. پارفیت دستهای از اصول تحت عنوان اصول ناظر به پیامدهای خوب حداکثری که مقبولیت عام دارند، نام میبرد، و مدعی بود این ها مفهوم متضمن – دلیل بیطرفانه7 – را میسازند، و این عبارت در اتخاذ تصمیمات اخلاقی ما نقش اساسی دارد.
او معتقد بود هرکس برای پذیرش این اصول قویترین دلائل بیطرفانه را دارد. و تاکید میکرد که دلائل بیطرفانه نباید با دیگر دلائل در تناقض باشد. پارفیت، خود متناقض بود ادله را موجب ابطال ادله میخواند. وی با این شیوه، اخلاق را بر بنیان عقلانیت سامان میدهد، در عین حال از امیال و عواطف غفلت نمیکند. پارفیت با این روش توانست اخلاق را از چنگ چالشهای گوناگون نظریههای اخلاقی سودگرایان و قراردادگرایان برهاند. این کار تنها از طریق سازگار ساختن نظریه اخلاقی قراردادگرایی و سودگرایی، با اتکا به فرآیند معقول، امکان تحقق مییابد. پارفیت این توانایی و پتانسیل را در عقلانیت و انواع صورتبندیهای معقول کانتی مییابد. از این رو همان طور که در متن ملاحضه خواهیم نمود همواره بدان استناد میجوید.
در یکی از صورتبندیهای کانتی «مطابقت با قانون عام» شرط لازم و کافی اخلاقی بودن دستورات و بنابر آن، انطباق اعمال با اخلاق است (= این از جهتی یادآور مفهوم «اراده کلی» روسو است). و نیز به نظر کانت، اخلاقی یا نااخلاقی بودن هر دستور اخلاقی را باید توسط اصل صوری اخلاق آزمایید. و بر اساس آن باید دید که آیا میشود اراده کردن دستور اخلاقی ما تبدیل به قانون کلی طبیعت شود یا نه.
اگر دستور اخلاقی به این شیوه به محک آزمون رفت، معلوم خواهد شد که این مستلزم تناقض هست یا نه. اگر با تناقض مواجه شد معلوم میسود منطبق با امر مطلق نیست. این انطباق دستور اخلاقی با امر مطلق است که موجب درست بودن، و یا نادرست بودن فعل میشود. این همان نکتهای بود که کانت تاکید داشت آدمی، هم تابع و هم واضع قوانین اخلاقی خویش است.
پارفیت برای اثبات نظریه اخلاقی سازگاری قراردادگرایی و سودگرایی، از این صورتبندی و سایر صورتبندیهای مختلف کانت بهره میگیرد. زیرا آنها ابتناء بر عقلانیت دارند و میتوانند خواسته پارفیت در سازگار افتادن دو نظریه اخلاقی متفاوت، یعنی قراردادگرایی و سودگرایی را بدون بروز هیچ گونه تناقضی محقق سازند. پارفیت سخت میکوشد میان این دو نظریه اخلاقی سازگاری ایجاد کرده و آنها را همنشین سازد.
…