درباب تعیین اوقات شرعی و کیفیت روزهداری در روزهای بلند (۱)
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بیحد و اندازه شود
دیوان شمس، غزل ۵۴۶
۱ . موضوع مورد بحث
در این سلسله مقالات به دو موضوع زیر خواهیم پرداخت:
الف. تعیین اوقات شرعی در مناطقی از کرهی زمین که طول روز در آن مناطق از نظر عرف به نحوی معنادار بیشتر یا کمتر از طول شب است، و
ب. حکم روزه در چنین مناطقی.
برای بررسی این دو موضوع لازم است سه منطقۀ جغرافیایی را از یکدیگر تفکیک کنیم.
۲ . تفکیک سه منطقۀ جغرافیایی از یکدیگر
این سه منطقه بر اساس دوری و نزدیکی به خط استوا مرزبندی میشوند، زیرا این دوری و نزدیکی موجب میشود که وضعیت خورشید و میزان حضور و غیبت آن در آسمان در فصول مختلف سال تغییر کند، و این تغییر بهنوبۀ خود موجب میشود که این سه منطقه از نظر وجود روز و شب یا طول روز و شب با یکدیگر تفاوت پیدا کنند. این سه منطقه عبارتاند از:
(الف) منطقهای که خورشید در آن طلوع و غروب میکند و از نظر عرف طول روز در آن تفاوت چشمگیر/معناداری با طول شب ندارد.
(ب) منطقهای که خورشید در آن طلوع و غروب میکند، اما از نظر عرف طول روز در آن تفاوت چشمگیر/معناداری با طول شب دارد، به نحوی که این تفاوت از نظر عرف قابل اغماض نیست، یعنی عرف در ملاحظات خود، از جمله در مقام فهم قانون، آن را نادیده نمیگیرد.
(ج) منطقهای که خورشید در آن طلوع و غروب نمیکند.
بسیاری از علما در تعیین اوقات شرعی بین منطقۀ (الف) و منطقۀ (ب) تفاوتی قائل نمیشوند و حکم یکسانی را بر این دو مورد بار میکنند، اما درمورد منطقۀ (ج) نظر دیگری دارند. از نظر این گروه، اوقات شرعی در دو منطقۀ (الف) و (ب) بر اساس حرکت خورشید در آسمان، -یعنی طلوع فجر، و طلوع، زوال و غروب خورشید- در همان منطقه تعیین میشود، اما درمورد منطقۀ (ج) چنین نیست، زیرا در این منطقه چنین معیاری در طبیعت وجود ندارد تا بتوان بر اساس آن اوقات نماز و روزه را تعیین کرد؛ در این منطقه خورشید طلوع و غروب ندارد، هرچند زوال داشته باشد.
از طرف دیگر، معیاری که در قرآن و سنت برای تعیین اوقات نماز و روزه آمده است عبارت است از طلوع فجر، و طلوع، زوال و غروب خورشید به افق محلی. بنابراین، در اینجا دو سؤال بسیار مهم زیر مطرح میشود:
الف) چه دلیلی برای فراتر رفتن از معیارهای ذکر شده در قرآن و سنت وجود دارد؟/معیار جدیدی که برای تعیین اوقات شرعی در منطقۀ (ج) از سوی برخی از علما ارائه شده از کجا آمده است؟، و
ب) چرا معیار تعیین اوقات شرعی در منطقۀ (ب) غیر از منطقۀ (ج) است؟.
به گمان من، کلید حل مشکل تعیین اوقات شرعی در منطقۀ (ب)، و به تبع آن تعیین کیفیت روزه در این منطقه، در پاسخ این دو سؤال نهفته است.
از سوی دیگر، وقتی دربارۀ حکم روزه در منطقۀ (ب) بحث میکنیم دو مورد زیر را باید از یکدیگر تفکیک کنیم:
الف) وظیفۀ شخصی که روزه گرفتن به افق محلی در چنین منطقهای برای او مستلزم عُسر و حرج یا ضرر نیست.
ب) وظیفۀ شخصی که روزه گرفتن به افق محلی در چنین منطقهای برای او مستلزم عُسر و حرج یا ضرر است.
روشن است که گاهی اوقات اصل روزه گرفتن مستلزم عُسر و حرج نیست، بلکه طولانی بودن روز موجب میشود که روزه گرفتن برای نوع مکلفین یا افراد خاصی مستلزم عُسر و حرج یا ضرر باشد. فرضاً اگر طول روز، به جای اینکه ۱۸ ساعت باشد، ۱۲ ساعت بود، مکلف بهراحتی میتوانست روزه بگیرد.
۳ . چهار ادعای اصلی
در این بحث ما چهار ادعای اصلی داریم. این چهار ادعا عبارتاند از:
(۱) معیاری که در قرآن و سنت برای تعیین اوقات شرعی آمده است، مخصوص منطقۀ (الف) است، و شامل منطقۀ (ب) و (ج) نمیشود.
(۲) اوقات شرعی در دو منطقۀ (ب) و (ج) را باید بر اساس معیاری دیگر تعیین کرد. این معیار میتواند «فاصلۀ» زمانی بین طلوع فجر، و طلوع، زوال و غروب خورشید در همان وقت سال در مکه و مدینه باشد.
(۳) اصل وجوب نماز و روزه از دوش کسانی که در دو منطقۀ (ب) و (ج) زندگی میکنند برداشته نمیشود.
(۴) عُسر و حرج یا ضرر ناشی از طولانی بودن مدت زمان روزه یا تشنگی و گرسنگی بیش از حدِ متعارف موجب نمیشود که اصل وجوب روزه در ماه مبارک رمضان از دوش مکلف برداشته شود، بلکه بسته به مورد و منشأ عُسر و حرج یا ضرر، تکلیف روزه فقط به مقداری که عُسر و حرج یا ضرر برطرف شود از دوش مکلف برداشته میشود.
۴ . ادعای اول
معیاری که در قرآن و سنت برای تعیین اوقات شرعی آمده است،
مخصوص منطقۀ (الف) است، و شامل منطقۀ (ب) و (ج) نمیشود.
در اینکه این معیار شامل منطقۀ (ج) نمیشود هیچ اختلافنظری وجود ندارد، زیرا چنین معیاری عملاً در طبیعت این منطقه در دسترس نیست تا بتوان ادعا کرد که اطلاق ادله بیانگر اوقات شرعی شامل این منطقه نیز میشود.
محل اختلاف منطقۀ (ب) است. زیرا چنانکه دیدیم، در منطقۀ (ب) در اثر حرکت خورشید، یا به تعبیر دقیقتر در اثر حرکت زمین به دور خود، هم طلوع فجر داریم، و هم خورشید طلوع، زوال و غروب دارد، هرچند فاصلۀ میان طلوع و غروب خورشید -طول روز- در این منطقه متعارف نیست، بدین معنا که از منظر عرفی این فاصله بهنحوی معنادار بیشتر یا کمتر از فاصلهای است که میان غروب خورشید و طلوع آن در روز بعدی -طول شب- وجود دارد. مثلاً طول روز ۲۰ ساعت و طول شب ۴ ساعت است.
درمورد منطقۀ (ب) بسیاری از علما به اطلاق دلایل بیانگر اوقات شرعی تمسک میکنند و بر این باورند که این دلایل مختص منطقهی (الف) نیست، بلکه شامل منطقۀ (ب) نیز میشود. اما مدعای نگارنده این است که این دلایل به منطقۀ (الف) اختصاص دارد و شامل منطقۀ (ب) نمیشود. بنابراین، اوقات شرعی در منطقۀ (ب) مانند اوقات شرعی در منطقۀ (ج) باید بر اساس معیار دیگری، غیر از معیاری که صراحتاً در قرآن و سنت آمده است، تعیین شود.
۱/۴ اوقات شرعی در منطقۀ (ج)
مسئلۀ تعیین اوقات شرعی در منطقۀ ج یکی از مسائل نسبتاً جدید فقهی است. ظاهراً اولین فقیه شیعی که این مسئله را مطرح کرده و کوشیده است از منظر فقهی به آن پاسخ بگوید، آیتالله سیدمحمد کاظم یزدی، نویسندۀ کتاب العروة الوثقی، است. البته ایشان در این مورد به صراحت اظهارنظر نمیکند، بلکه چهار احتمال مطرح میکند و دوتای آنها را بعید میشمارد.
دو احتمالی که از نظر وی بعید است به ترتیب عبارتاند از: (۱) احتمال برداشته شدن تکلیف نماز و روزه از دوش چنین مکلفی، و (۲) احتمال سقوط روزه به همراه وجوب نماز یک روز و شب در طی این مدت طولانی. دو احتمال دیگر که از نظر او بعید نیستند عبارتاند از: (۳) تعیین اوقات شرعی بر اساس منطقۀ (الف) و (۴) تعیین اوقات شرعی بر اساس وطن اصلی مکلف/محل سکونت قبلی او، درصورت وجود.
تا آنجا که من میدانم، درمورد چگونگی تعیین اوقات شرعی در منطقهی (ج) سه قول زیر در میان علمای متأخر و معاصر شیعه رایج است:
(۱) اوقات نماز و روزه در منطقۀ (ج) از روی اوقات نماز و روزه در منطقۀ (الف) تعیین میشود، با این قید که اوقات شرعی در هر نقطهای از منطقۀ (ج) معادل اوقات شرعی در نقطهای از منطقۀ (الف) است که روی همان خط نصفالنهار قرار دارد. مثلاً اگر در همان وقت سال روزها در منطقۀ (الف) ۱۴ ساعت و شبها ۱۰ ساعت است، کسانی که در منطقۀ (ج) زندگی میکنند، موظفاند از هر ۲۴ ساعت ۱۴ ساعت آن را روزه بگیرند.
(۲) کسانی که در منطقۀ (ج) زندگی میکنند میتواند بین دو گزینه دست به انتخاب بزنند: اول اینکه اوقات شرعی خود را از روی اوقات شرعی در منطقۀ (الف) تعیین کنند، مثلاً نماز ظهر و عصر را بخوانند و پس از گذشت ۶ ساعت نماز مغرب و عشا را بخوانند و پس از ۱۱ ساعت نماز صبح را به جا آورند. و دوم اینکه نماز و روزۀ خود را بر طبق اوقات شرعی وطن و شهر اصلی خود -که به حسب فرض در منطقۀ (الف) یا (ب) قرار دارد- به جا آورند.
مثلاً اگر از تهران به منطقۀ (ج) رفتهاند، نمازهای روزانۀ خود را به افق تهران بخوانند، و روزۀ خود را به افق تهران شروع و به همین افق به پایان برسانند. این درصورتی است که زندگی در منطقۀ (ج) برای شخص ضرورت داشته باشد. اما اگر شخص مجبور نباشد در این منطقه زندگی کند، موظف است از این منطقه به منطقۀ (الف) یا (ب) هجرت کند تا بتواند وظایف شرعی خود را در اوقات تعیین شده به جا آورد.
(۳) برای تعیین اوقات نماز، احتیاط واجب این است که مکلف نزدیکترین نقطه از منطقۀ (ب) به منطقۀ (ج) را در نظر بگیرد و نمازهای روزانۀ خود را بر حسب اوقات آن نقطه و به نیت قربت مطلقه بخواند. اما در مورد روزه اگر میتواند باید در ماه رمضان یا پس از آن از منطقۀ (ج) به منطقۀ (الف) یا (ب) برود و در آنجا روزه بگیرد. و اگر هیچ یک از این دو کار برای او ممکن نیست، روزه بر او واجب نیست، بلکه به جای آن باید فدیه (کفاره) بدهد.
…