رابطه شانس و مسئولیت اخلاقی در نگاه تامس نیگل
مقدمه
فردی شراب نوشیده و بعد از آن اقدام به رانندگی میکند. وی در مسیرش به عابری برخورد میکند و باعث مرگ او میشود. فرد دیگری، همانند رانندۀ قبل، شراب نوشیده و اقدام به رانندگی میکند. اما عابری در مسیرش پدیدار نمیشود که را به قتل برساند. بهرغم تشابه هر دو راننده در اقدام به رانندگی بعد از مست شدن، رانندهی اول قاتل محسوب میشود و رانندهی دوم خیر.
تا چه اندازه این قضاوت درست است؟ تشابه و اختلاف واقعی این دو راننده در چیست؟ آیا در مورد آنها میتوان قضاوت یکسانی داشت؟ چرا؟
زندگی روزمرۀ ما مملو از چنین حوادثی است که بسیاری از ما آنها را ناشی از عاملی به نام شانس میدانیم. چهبسا فرد خطاکاری که از سوی مردم، موردسرزنش قرار گرفته و با انداختن خطای خود به گردن شانس، از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کرده است. پرسشی که در اینجا پیش میآید این است که شانس واقعاً چیست و چقدر در زندگی ما اثرگذار است؟
تجربه نشان میدهد که زندگی انسان آمیخته با دخالت شانس است. بااینوجود، انسان تنها موجودی است که در قبال اعمال و منش خود مسئول دانسته شده و باید پاسخگو باشد. آیا انسان سزاوار چنین مؤاخذهای است؟
تجربه نشان میدهد که زندگی انسان آمیخته با دخالت شانس است. بااینوجود، انسان تنها موجودی است که در قبال اعمال و منش خود مسئول دانسته شده و باید پاسخگو باشد. آیا انسان سزاوار چنین مؤاخذهای است؟
مقاله حاضر درصدد است تا تأثیر شانس بر اعمال اخلاقی1 فرد و قضاوتهای اخلاقی2 نسبت به او را بررسی کند. شانس اخلاقی3 و مسئولیت اخلاقی4 از موضوعات بسیار مهم، حیاتی و نزاعبرانگیز در روانشناسی اخلاق و به تعبیر بهتر (چنان که ویلیامز5 نیز اشاره میکند) روانشناسی فلسفی اخلاق است. چون شانس مستلزم عدماختیار بشر نسبت به عملش است و از سوی دیگر، مسئولیت با لزوم وجود اختیار و کنترل نسبت به عمل گره خورده است، به نظر میرسد هر کجا صحبت از شانس در میان است، قطعاً مسئولیتی نمیتواند در کار باشد. از یک طرف، انگار شانس در زندگی انسان مضحک است و از طرف دیگر، رد مسئولیت انسان باعث متزلزلشدن پایههای اخلاق در زندگی علمی و عملی او میشود.
بحث اختیار و مسئولیت اخلاقی انسان از زمانهای بسیار قدیم در یونان باستان موردتوجه فلاسفه اخلاق بوده است. این موضوع در زمانهای اولیه، با بحث تقدیرگرایی، در قرون وسطی با مباحث کلامی مانند علم و اراده پیشین خداوند و از دورۀ مدرن به بعد، با مسئلهی جبریبودن جهان و حاکمبودن قانون علیت بر آن در تعارض قرار گرفته است. همین امر سبب بروز جدالهای بحثی بسیاری شده که امروزه به مسئلۀ ارادۀ آزاد معروف است.
…