از نظر ارسطو حدوسط را چه کسی تعیین میکند؟
ابتدا خلاصهای از فصل ۶ میگویم. ارسطو گفت حدوسط هم در احساسات لحاظ میشود و هم در actionها، هم میتوانیم بگوییم احساسات حدوسط دارند و هم میتوانیم بگوییم actionها حدوسط دارند. بعداً خواهد گفت علاوه بر اینها stateها هم حدوسط دارند. یعنی در واقع هم feelingها، هم actionها و هم stateها حدوسط دارند. Stateها چیزی غیر از feelingها است، stateها آن feelingهای ثابت و پایدار هستند. یعنی هم میتوانیم در احساساتمان حدوسط داشته باشیم، مثلاً خشممان در حالت اعتدال قرار بگیرد و نه زیاد باشد و نه کم، عمل و کاری که انجام میدهیم هم میتواند زیاد و کم داشته باشد و هم حالات روحی که در ما وجود دارد میتواند در اعتدال یا کم و زیاد باشد. State نوعی احساس است اما احساسی که جا افتاده. بنابراین در هر سه مورد میتوان حدوسط داشت، اصل فضیلت آن است که state ما در حالت اعتدال باشد، نه این که فقط در feeling احساس ما معتدل باشد، این virtue نیست، این حدوسط است اما virtue نیست. بنابراین در سه جا در حدوسط تأکید دارد و در سه جا تعریف میشود؛ feeling، action و state.
بنابراین فرض ما این است که احساسات ما کم و زیاد میشوند و درجه دارند و زیاده و کم یا افراط و تفریطش خطا و wrong است و احساس correct حد وسط است.
و نکته آخر این که این زیاده و کم عددی نیست، زیاده و کم نسبی است، که متناسب با موقعیت و متناسب با عامل و فاعل متفاوت است.
این خلاصه مطالبی بود که تا اینجا در مورد احساس و عمل گفته شد. و سه چهار خط پایانی بخش ۶ جمعبندی است.
Now virtue about feelings and actions, in which excess and deficiency are in error and incur blame, whereas the intermediate condition is correct and wins praise,* which are both proper to virtue.
فضیلتها مرتبطند با feelingها و actionها، چون اگر اینها درست باشند و آن درستی پایدار بشود، virtue میشود. پس virtue جایی است که feeling شما درست است، action شما درست است و این موضوع در شما پایدار هم شده. دو طرف نقص و زیاده در حالت خطا است و مستحق مذمت است . آن حالت وسط، حالت درست است که مدح را میطلبد. این دو، یعنی correctness و praiseworthy، فضیلتند، یعنی فضیلتها استحقاق مدح دارند.
Moreover, there are many ways to be in error-for badness is proper to the indeterminate, as the Pythagoreans pictured it, and good to the determinate.
راههای زیادی برای در خطا بودن وجود دارد-بدی نسبت دارد با نامتعینی، همان طور که فیثاغورثیان این را تصویر کردند، ولی خوبی جایی است که تعین وجود دارد.
…