ارسطو حدوسط را در مورد فضایل اخلاقی مطرح میکند نه فضایل عقلی
First, then, neither virtues nor vices are feelings.
فضایل و رذایل هیچ کدام احساس نیستند.
For we are called excellent or base insofar as we have virtues or vices, not insofar as we have feelings.
(اروین از excellent به جای happiness استفاده میکند)
چون وقتی فضیلت داریم به ما میگویند آدم خوشبختی هستیم اما وقتی عواطف داشته باشیم به ما نمیگویند خوشبخت هستی، یا اگر نداریم به ما نمیگویند آدم بدبختی هستی. خوشبختی و بدبختی را به احساس ارتباط نمیدهند.
دلیل دوم این بود که در فضیلت تحسین و تقبیح داریم ولی در عواطف کسی را تحسین و تقبیح نمیکنیم.
در فضیلت انتخاب داریم یعنی درگیر انتخاب هستیم و اصلاً خود فضیلت انتخابی است که انجام میدهیم. اما در عواطف از جانب ما انتخابی صورت نمیگیرد.
در فضایل نوعی ثبات هست، وقتی فضایل داریم ثبات داریم اما در احساس، حالت تغییر و تغیر هست. و این نشان میدهد عواطف فضیلت نیستند.
[Virtue of Character: Its Differentia]
Differentia در مقابل جنس است، differentia یعنی فصل. عنوان این بخش به معنای «فصل ممیز فضیلت» است.
گفت جنس فضیلت state، حالت، quality و کیف نفسانی است ولی هر کیف نفسانی فضیلت یا زذیلت نیست. اما فصل فضیلت و رذیلت، و ممیز این کیفهای نفسانی از دیگر کیفهای نفسانی چیست؟
But we must say not only, as we already have, that it is a state, but also what sort of state it is.
غیر از این که گفتیم جنس فضیلت state است، باید بگوییم چه نوع حالتی است و فصل آن را نیز مشخص کنیم.
It should be said, then, that every virtue causes its possessors to be in a good state and to perform their functions well.
باید بگوییم هر فضیلتی منشأ این است که صاحبتش را در موقعیت بهتری قرار میدهد، مثلاً داشتن شجاعت او را در حالت و موقعت بهتری قرار میدهد. این ویژگی اول فضیلت است. وقتی کسی فضیلت داشته باشد، کیف نفسانیاش خوب است. وفضیلت موجب میشود صاحبش کارکردهایش را خوب انجام دهد.
Function ترجمه انگلیسی لغت یونانیergon است. در عربی قدما (مثلاً اسحاق بن حنین) به جای ergon، الفعل الخاص گذاشتند. الفعل الخاص یعنی فعلی که مخصوص و ویژه انسان است. ergon یا function هر موجودی آن چیزی است که قرار است آن موجود به طور خاص آن را انجام دهد، مثلاً بریدن، کارکرد چاقو است، یعنی فعل خاص چاقو بریدن است. معمولاً ergon را از فصل ممیز میگیرند یعنی چیزی که ممیزه موجودی هست، کارکردش را مشخص میکند. اما خود فصل از کجا گرفته میشود؟ بستگی دارد به آن شیای که میخواهیم کارکردش را مشخص کنیم، اگر man-made باشد یعنی به دست انسان ساخته شده باشد، کارکردش بر اساس همان هدفی که انسان از ساختنش داشته، مشخص میشود. مثلاً میدانیم چاقو یا ماشین کارکردشان چیست، کارکرد موجودات man-made مشخص است. اما تشخیص کارکرد موجودات طبیعی (مثل اسب، انسان و …) کمی سخت است چون نمیدانیم هدف از ساختشان چه بوده. حکمای یونان گفتهاند فصل ممیز موجودات نشان میدهد هدف از ساخته شدنشان چه بوده، وقتی مشخص شود ویژگی خاص موجودی چیست، متوجه میشویم برای آن ویژگی خاص ساخته شده. اما چه طور باید بدانیم ویژگی خاص موجودات چیست؟ بخشی از کتابهای منطقی به فصل و تشخیص فصل اختصاص داشت، منطقدانان از این بحث میکردند که چه طور فصل را پیدا کنیم، کار راحتی هم نیست و شاید نتوانیم بفهمیم فصل واقعی بعضی موجودات چیست. کارکرد بعضی موجودات را هم بر اساس علایق خودمان تعریف میکنیم، مثلاً میگوییم کارکرد اسب سواری دادن است، اما آیا واقعاً اسب برای این کارکرد ساخته شده؟!
پس قدما معتقد بودند virtue مربوط به function است، یعنی virtue آن quality یا حالتی است که به صاحبش این امکان را میدهد که آن function را خوب انجام دهد. بنابراین فضیلت یا آرته (برای غیرانسان به جای فضیلت از arete، یعنی مزیت و برتری استفاده میشود) چاقو خوب بریدن است.
اگر آدمی quality یا حالتی نفسانی داشته باشد که به او یا در حالت عقلانی یا اخلاقی (moral برای will یا اراده کردن و تصمیم گرفتن است، intellect برای دیدن و کشف حقیقت است) این امکان را بدهد که خوب کارکردش را انجام دهد، آن فضیلت است. اما function آدمی چیست؟ function ما این است که اراده و همه نیروهای ما تحت مدیریت عقل عمل کند، تفاوت ما با حیوانات دیگر این است که آنها چنین مدیریت ناطقهای ندارند. کارکرد انسان این است که همه اهواء و قوا و امیالش تحت تدبیر عقل باشد، اگر یک کیف نفسانی یا کیف عقلانی به انسان کمک کند که این مدیریت و حاکمیت عقل بر همه قوا، به خوبی پیش برود، به آن کیف virtue گفته میشود. مثلاً شجاعت به من کمک میکند تا خشمم را مدیریت کنم بنابراین شجاعت یک فضیلت اخلاقی است، یا برای شناخت حقیقت، تیزهوشی و دقت این امکان را به من میدهند که بهتر بتوانم کارکردم را انجام دهم، پس تیزهوشی و دقت فضایل عقلانی هستند.
…