چگونه میتوان فضایل اخلاقی را کسب کرد؟
کتاب دوم درباره انواع فضایل و فضیلتهای عقلانی و اخلاقی است.
[How a Virtue of Character is Acquired]
[فضیلتهای مربوط به شخصیت (منش) چگونه کسب میشوند].
Virtue of Character را در مقابل virtue of thought آورده. این عنوان داخل کروشه از متن اصلی نیست و اروین آن را اضافه کرده.
Virtue, then, is of two sorts, virtue of thought and virtue of character
فضیلتها دو جورند؛ فضیلتهایی که مربوطند به فکر یا اندیشه و فضیلتهایی که مربوطند به شخصیت یا منش.
کلمه virtue معادل arete است و از arete گرفته شده است. در بعضی از ترجمهها برای این که میان virtue of character و virtue of thought فرق بگذارند، برای دومی virtue به کار نمیبرند و مثلاً میگویند excellence of thought تا میان این دو عبارت فرق بگذارند و از virtue فقط برای اخلاق استفاده کنند. ولی برای برخی مانند اروین هم خیلی تفاوتی ندارد و در هر دو صورت virtue را به کار میبرد.
در یونان به آن مزایایی در فرد arete میگفتند که آن فرد را در آن نوع سرآمد و ممتاز میکرد، مفهوم اخلاقی نداشت و میتوانست هر مشخصهای باشد. Arete که کلمه virtue از آن گرفته شده مفهومش بیشتر نوعی مزیت بود، که میتوانست مزیت اخلاقی یا مزیت در هر زمینه دیگر باشد که در میان سایر افراد، به فرد امتیاز و برتری میبخشید. به همین جهت بعضی از مترجمان کوشیدهاند تا این تفاوت را لحاظ کنند.
ارسطو دو جور ویژگی برای فصل ممیز انسانی قبول دارد بنابراین ناطقه یا قوه عقلانی یا روح و نفس انسان دو وجه دارد؛ وجه فکری یا thought، و وجه شهوات، امیال، خواهشها و اراده که در حوزه character یا شخصیت هستند. و آدمی در هر دو جهت میتواند شکوفایی داشته باشند
بنابراین virtue یا فضیلت یا مزیت دو نوع است؛ بعضی از مزایا مربوط به فکر هستند، و برخی مزایا مربوط به شخصیت. این دوگانگی کاملاً در چارچوب تفکر ارسطویی مشهود است. ارسطو دو جور ویژگی برای فصل ممیز انسانی قبول دارد بنابراین ناطقه یا قوه عقلانی یا روح و نفس انسان دو وجه دارد؛ وجه فکری یا thought، و وجه شهوات، امیال، خواهشها و اراده که در حوزه character یا شخصیت هستند. و آدمی در هر دو جهت میتواند شکوفایی داشته باشند، شکوفایی فکری و نظری که مزایای آن شمرده خواهند شد، فضیلتهای عقلانی هستند و جهت دیگر فضیلتهای مربوط به اخلاق است. ارسطو در مورد هر دو نوع فضیلت بحث میکند. اما قبل از آن که در مورد فضیلتها بحث کند، در مورد تفاوت فضیلتهای فکری و فضیلتهای اخلاقی بحث میکند.
Virtue of thought arises and grows mostly from teaching; that is why it needs experience and time
فضیلتهای مربوط به فکر، مزیتهای عقلانی فکری که آدمی را از جهت فکر کردن نسبت به افراد دیگر جلو میاندازد، از آموزش به دست میآید. (البته بعد میبینیم که در این عبارات ابهام وجود دارد.) و چون فضیلتهای فکری آموزشیاند، زمان و تجربه لازم دارند.
اینجا میان teaching و habit تفاوت قائل میشود. عادت، به تمرین و ممارست و تکرار بستگی دارد ولی آموزش بیشتر مبتنی بر یادگرفتن است نه تجربه کردن. ارسطو بعداً متفاوت با چیزی که اینجا میگوید، بحث میکند. مفهوم این جمله این است که این فضیلتها بازهای زمانی نیاز دارند، مثلاً یک جوان به سرعت نمیتواند ریاضیدان شود، باید زمان بگذرد، آموزش ببیند، تمرین کند، تا بتواند ریاضیدان شود.
Virtue of character [i.e., of ethos] results from habit [ethos ]; hence its name ‘ethical’, slightly varied from ‘ethos’.
اما فضیلتهای شخصیت یا اخلاق (با لفظ یونانی) Êthos از عادت به دست میآیند.
شخصیت از عادت ( ethos) شکل میگیرد. به همین دلیل ارسطو میگوید عادتها هستند که شخصیت را میسازند و اینجا آموزش و مباحث نظری خیلی مؤلفه مهمی نیست، ممکن است آموزش هم نباشد اما مثلاً شجاعت را از کسی تقلید کنم، و آن را تکرار کنم تا شجاع شوم.
در دیدگاه ارسطو نکته جالبی وجود دارد که برگرفته از اندیشه افلاطون هم هست. در بحثهای افلاطون این طور بود که اگر واژهای از لحاظ اشتقاقی به واژه دیگر ابتنا داشته باشد، از لحاظ عِلی و وجودی و در عالم واقع هم ابتنا دارد اگر character یا Êthos (ایتوس) از habit یا (ethos) اتوس گرفته شده باشد، این قضیه نوعی وابستگی عِلی را هم نشان میدهد. اگر در عالم واقع هم بخواهیم شخصیت را شکل دهیم باید از habit یا عادت کمک بگیریم . پس معلوم میشود فضیلتهای شخصیتی دقیقاً به عادات مربوط میشوند و ربط لغوی ربط وجودشناسی هم پیدا میکند. اصطلاح اخلاق یا ethics ، از ethos یا عادت گرفته شده است.
Hence it is also clear that none of the virtues of character arises in us naturally.
فضایل شخصیتی مانند شجاعت، عفت یا عدالت در ما به صورت طبیعی، قهری و قصری ایجاد میشوند یا خیر؟ ارسطو معتقد است نه، هیچ کدام از فضایل فکری در ما به صورت natural نیستند. by nature نیستند چون با عادت میتوانیم تغییرشان دهیم، اگر by nature بود، با عادت نمیتوانستیم تغییرشان دهیم و این عادات هستند که به اینها شکل میدهند.
…