فضیلت انسان بر سایر حیوانات به چیست؟
کتاب الذریعه، صفحهی ۳۲، سطر اول
الباب السادس: فی بيان ما به يفضل الإنسان
الإنسان وإن كان هو بكونه إنسانًا أفضل موجود فذلك بشرط أن يراعي ما به صار إنسانًا.
در این باب بیان میشود که فضیلت انسان به چیست؟ و اینکه اگر انسان از این فضیلت خالی باشد، ملحق به حیوان خواهد بود. با این بیان دو چیز گفته شده است: ۱٫ فضیلت انسان بر حیوان و تفاوت او با حیوان ۲٫ مشارکت انسان با حیوان. بعد از این که این دو مطلب تمام میشوند، به تفاوت بین افراد انسان پرداخته میشود و این باب پایان میپذیرد. بنابراین ما در این باب سه مطلب داریم:
۱٫ تفاوت انسان با حیوان که در واقع بیان فضیلت انسان بر حیوان است.
۲٫ مشارکت انسان با حیوان و ملحق شدن او به حیوان.
۳٫ تفاوتی که بین افراد انسانی وجود دارد.
ایشان در بحث اول میفرمایند: انسان در بین خلائق، بالاترین و برترین موجود است اما به شرط اینکه فضایل انسانی را داشته باشد. این فضایل عبارتند از: علم و عمل. علمی که علم حق باشد، نه هر علمی. به عبارت دیگر علمی که مطابق با واقع باشد. همچنین عمل محکم و صالح. این دو فضیلت باعث میشوند تا انسان بر دیگر موجودات فضیلت داشته باشد.
ایشان در ادامه میفرماید: انسان با حیوانات در بعد تغذی و حس و حرکت مساوی است. به این معنا که فرض کنیم انسان بما هو عاقل بر حیوان فضیلت دارد اما بما هو متغذ با نبات مساوی است. همچنین «بما هو حاس و متحرک» با حیوان مساوی است. پس اگر شرایط انسانیت انسان فراهم باشد و به لحاظ علم و عمل ترقی کرده باشد، میتوان او را از حیوان متفاوت دانست. انسان به لحاظ نطق، بر حیوان فضیلت دارد و به لحاظ تغذی یا حس و حرکت با نبات و حیوان مساوی است.
ایشان در ادامه میفرمایند: اگر علم حق را به دست نیاوردی یا عمل صالح را انجام ندادی، عقل تو تابع شهوت و غضبت خواهد بود و حیوانیت چنان بر تو غلبه خواهد کرد که از حیوانات نیز گمراهتر خواهی شد. آیات مربوط به این بحث را نیز وقتی به محلش رسیدیم، ذکر خواهم کرد. این مطالب خیلی به توضیحات خارجی نیاز ندارد. من صرفا اشارهای میکنم و عبور میکنم.
ایشان در قسمتی از این باب که آخرین قسمت آن است، تفاوت بین انسانها را ذکر میکنند که بعضی انسانها واحدی هستند کالالف و بعضی دیگر الفی هستند کالواحد. بعضیها طوری هستند که یکیشان به اندازهی هزار انسان ارزش دارد و بعضی دیگر طوری هستند که اگر هزارتایشان را جمع کنی، به اندازهی یک نفر ارزش دارند. این را هم توضیحی میدهد و شواهدی از آیات برای آن میآورد. عرض کردم که کل مطالب این باب همین سه مطلب هستند. بقیه تطبیق و توضیح عبارت است.
اگر علم حق را به دست نیاوردی یا عمل صالح را انجام ندادی، عقل تو تابع شهوت و غضبت خواهد بود و حیوانیت چنان بر تو غلبه خواهد کرد که از حیوانات نیز گمراهتر خواهی شد.
«الذریعه الی مکارم الشریعه»، صفحهی ۳۲، سطر اول
الباب السادس: فی بيان ما به يفضل الإنسان
یعنی: بیان علم و عمل که به توسط این دو است که انسان بر بقیهی موجودات فضیلت پیدا میکند.
الإنسان وإن كان هو بكونه إنسانًا أفضل موجود فذلك بشرط أن يراعي ما به صار إنسانًا.
انسان به لحاظ انسان بودنش، افضل موجودات است ولی این افضل بودن در صورتی برایش وجود دارد که آنچه را که باعث انسان بودنش است، حفظ و رعایت کند. آن چه باعث انسانیت انسان است، علم است و عمل. اگر این رعایت شود، انسان افضل موجودات خواهد بود و اگر رعایت نشود از درجهی انسانیت پایین آمده و یا مساوی با حیوانات میشود یا گاهی از حیوانات هم پایینتر میآید.
…
تمایز انسان و حیوان نه در قدرت ناطقه، بلکه در رفتارهای عقلانی مستقل از عواطف و غرایز، مبتنی بر صداقت و نوعدوستی و عدالتگرائی و قرار دادن یا تحمل شایستگان در جایگاه برتر است. و افرادی که در هیجانات و هیجان طلبی و لذت جویی زندگی میکنند، انسانهای پرخطا و غیرقابل اعتماد هستند. ایده ای که انسانیت را قربانی سیاست و قدرت کند، نمیتواند ماهیت ربانی داشته، و موجب نجات بشریت شود. اسلام با جایز شمردن مکر و دروغ مصلحتی و مسئولیت ناپذیری رهبران، بزرگترین افت سلامت و امنیت و پیشرفت جوامع است. در قالب اشعار دلنشین میتواند بدترین توهینها را به افراد بیان کرد حال انکه بصورت خشک و امرانه قابل تحمل نیستند. ظلم و قتل و غارت هم در قالب دین و مقدسات، قابل توجیه و تحمل، و از انحرافات دین قدرتگرا محسوب میشوند.