جایی که اندیشه نیک است، اما عمل مردد؛ چرا در واقعیت، تصمیمهای اخلاقیمان عوض میشوند؟
جایی که اندیشه نیک است، اما عمل مردد؛ چرا در واقعیت، تصمیمهای اخلاقیمان عوض میشوند؟
انتخابهای اخلاقی ما در تخیل و واقعیت یکسان نیستند
پژوهشگران معمولاً از داستانهای فرضی استفاده میکنند تا بفهمند آدمها چطور با معضلات اخلاقی برخورد میکنند؛ اما نتایج آزمایشها نشان داده که این داستانهای فرضی همیشه رفتار واقعی مردم را نشان نمیدهند. یافتههایی که در مجلهی علوم روانشناختی (مجلهای از انجمن علوم روانشناسی) منتشر شدهاند، نشان میدهند که وقتی افراد با یک موقعیت واقعی روبهرو میشوند، بیشتر به نتیجۀ تصمیم خود فکر میکنند تا به اصول اخلاقی مطلق؛ یعنی در واقعیت، نتیجهگرا میشوند؛ ولی در ذهن و فرضیه، بیشتر به درست یا غلطبودنِ مطلق فکر میکنند.
یافتههای ما نشان میدهد که بین داوریِ اخلاقی در موقعیتهای فرضی (تخیلی) و رفتار اخلاقی در زندگی واقعی یک شکاف وجود دارد. این را دکتر دریس اچ. بوستین، روانشناس از دانشگاه خِنت و نویسندۀ اصلیِ این پژوهش گفته است: «ما نهتنها دیدیم که قضاوتهای اخلاقی در موقعیتهای فرضی تقریباً هیچ ارتباطی با رفتار واقعی ندارند، بلکه فهمیدیم معیارهای مختلف شخصیای که قضاوتهای اخلاقی فرضی را پیشبینی میکنند، توانایی پیشبینی رفتار واقعی افراد را ندارند.»
«مسئلۀ تراموا» (trolley problem) به یک الگووارۀ اصلی در پژوهشهای روانشناسی اخلاقی تبدیل شده است. در این داستان یک واگن برقی از کنترل خارج شده، و در حال حرکت به سمت پنج نفر است که روی ریلها نشستهاند.
شرکتکنندگان دو انتخاب دارند: یا اینکه هیچ کاری نکنند، که در این صورت، هر پنج نفر جان خود را از دست خواهند داد، یا اینکه میتوانند اهرم را بکشند تا مسیر واگن برقی تغییر کند و به جای آن پنج نفر، فقط آن یک نفری که در ریل دیگر نشسته است کشته خواهد شد. تحقیقاتی که در چند دهۀ اخیر انجام شده، نشان میدهد که عوامل مختلفی روی این تصمیمگیریها تأثیر میگذارند.
با وجود اینکه مسئلۀ تراموا خیلی رایج است و در تحقیقات بسیار استفاده میشود، اما بوستین و همکارانش سیبن سوننهانت و آرنه روتس از دانشگاه خِنت متوجه شدند که مطالعات چندانی پیرامون همخوانی داشتن یا نداشتن پاسخ های مردم به معماهای فرضی، با تصمیمهایی که در زندگی واقعی می گیرند، صورت نگرفته است.
تحقیقات ما نشان میدهند که اگر مطالعات فقط روی فرض باشد، بعضی از عوامل مهمی که در رفتار اخلاقی واقعی نقش دارند، نادیده گرفته میشوند.
در این مطالعه، ۱۹۲ دانشجوی دانشگاه در یک پرسشنامۀ آنلاین شرکت کردند که شامل یکسری معضلات اخلاقی فرضی و سنجش برخی ویژگیهای فردی آنها بود؛ مانند تمایل به چالش فکری، گرایشهای ضداجتماعی، همدلی، توانایی درک دیدگاه دیگران، هویت اخلاقی و دلسوزی با حیوانات.
یک یا دو هفته بعد، دانشجویان به آزمایشگاه تحقیقاتی آمدند. در آنجا دستگاهی برای شوک الکتریکی قرار داشت که به دو قفس متصل بود. یکی از قفسها حاوی پنج موش و دیگری فقط یک موش. لپتاپی که به دستگاه شوک وصل بود، یک شمارش معکوس ۲۰ ثانیهای را نشان میداد. به شرکتکنندگان گفته شد که وقتی شمارش معکوس تمام شود، قفس حاوی پنج موش، شوک الکتریکی بسیار دردناکی (اما غیر کشنده) دریافت میکند؛ اما آنها میتوانستند با فشردن یک دکمه، جهت شوک را به قفس یک موش تغییر دهند (در واقع، هیچکدام از موشها هیچگونه شوکی دریافت نکردند.)
بعد از انجام آزمایش، محققان از شرکتکنندگان دربارۀ تصمیمهایشان، میزان تردید و ناراحتیشان سؤال کردند.
یک گروه جداگانه (۸۳ نفر) فقط پرسشنامۀ آنلاین را تکمیل کردند و سپس به نسخهای فرضی از داستان موشها پاسخ دادند.
نتایج نشان داد افرادی که به نسخۀ فرضی پاسخ دادند، دو برابر بیشتر از گروهی که در آزمایشگاه با موقعیت واقعی روبهرو شدند، گزینۀ منفعلانه را انتخاب کردند. (یعنی دکمه را فشار ندادند.)
افرادی که بیشتر بر اساس پیامد و نتیجه تصمیم میگیرند، در این داستان فرضی، بیشتر تمایل به فشاردادن دکمه داشتند تا شوک به یک موش برسد؛ در این صورت تردید و ناراحتی کمتری احساس میکردند. با این حال، این اولویتهای تصمیمساز با رفتار واقعی آنها در آزمایشگاه ارتباطی نداشت.
بوستین میگوید: «این دوراهههای اخلاقی فرضی، معیارهایی را به ما میدهند که ارتباط نزدیکی با درک اخلاقی در زندگی واقعی دارند. ما هم تصور میکنیم که این پژوهشهایی که بر پایۀ داوریهای فرضی است، همچنان برای پیشرفت اخلاق اهمیت دارند. با این حال، تحقیقات ما نشان میدهند که اگر مطالعات فقط روی فرض باشد، بعضی از عوامل مهمی که در رفتار اخلاقی واقعی نقش دارند، نادیده گرفته میشوند.»
اگرچه که در این آزمایش، قربانیها موش بودند نه انسان، اما پژوهشگران میگویند که ملاحظات اخلاقی در هر دو نوع یکسان است.
بوستین میگوید: «شرکتکنندگانی که در موقعیت واقعی دکمه را فشار دادند، در جلسهی پایانی اغلب حالت پشیمانی یا عذرخواهی داشتند. این رفتار ممکن است به درک دلیل تفاوت بین رفتار در دنیای واقعی و تصمیمگیری فرضی کمک کند.»
وی همچنین توضیح میدهد: «میتواند دلیلش این باشد که چون در موقعیتهای فرضی، با پیامدهای آن تصمیم روبرو نمیشویم، پس آزادانه گزینهای را انتخاب میکنیم که در عرف جامعه نیز پذیرفته شدهتر است. در زندگی واقعی فشار برای درست عملکردن بسیار بیشتر است.»
تمام دادههای مربوط به این پژوهش در Open Science Framework در دسترس هستند. گزارش کامل مربوط به شفافیت علمی این مقاله نیز بهصورت برخط موجود است. این مقاله همچنین نشانهای «دادههای باز» و «مواد باز» را دریافت کرده است.

