ترکیب سلولهای انسان و میمون: اخلاقی یا غیراخلاقی؟
همواره آزمایش؛ همواره نگرانی اخلاقی
در پژوهشی تأیید شدهاست که دانشمندان در محیط آزمایشگاه رویان میمون تولید کردهاند که حاوی سلولهای انسانی است. این پژوهش به بحثهایی تازه دربارهٔ وجه اخلاقی چنین آزمایشهایی دامن زدهاست.
این رویانها به نام آمیژه شناخته میشوند؛ آمیژه موجودی زنده است که سلولهایش از دو یا بیشتر از دو «فرد» متفاوت بهدست میآید. در این نمونه، آمیژه حاصل ترکیب سلولهای دو گونهٔ متفاوت است: میمون مکاک دمدراز و انسان.
در سالهای اخیر پژوهشگران رویان خوک و رویان گوسفندی تولید کردهاند که حاوی سلولهای انسانی بودهاست؛ محققان میگویند این پژوهشها حائز اهمیتاند، چرا که ممکن است یک روز به دانشمندان امکان دهد تا دست به کشت اعضای بدن انسان در بدن دیگر حیوانات بزنند و از این طریق تعداد اعضایی را که میتوان به افراد نیازمند پیوند زد، افزایش دهند.
این آزمایش تازه
بهتازگی دانشمندان تأیید کردهاند که موفق به تولید رویانهایی از میمون مکاک شدهاند که حاوی سلولهای انسانی است. دانشمندان گفتهاند که این سلولها ممکن است زنده بمانند و حتی تکثیر شوند.
ریاست این پژوهشگران برعهدهٔ پروفسور خوان کارلوس ایزپیسوا بلمونته 1 است که در مؤسسهٔ سالک 2 در ایالات متحده به پژوهش اشتغال دارد. آنها بیان کردهاند که نتایج بهدستآمده بینش جدیدی از مسیرهای ارتباطی میان سلولهای گونههای مختلف در اختیارشان قرار دادهاست. این پژوهش احتمالاً در تلاش برای ساخت آمیژههای دیگر به کار دانشمندان میآید؛ آمیژههایی که قرار است میان گونههایی ساخته شوند که نسبت کمتری با گونهٔ ما دارند و از انسان دورترند.
آمیژه با عنوان کایمیرا نیز شناخته میشود که نام هیولایی است در اساطیر یونانی که گفته میشود بخشی از او شیر و بخش دیگری از بدنش بُز و بخشی دیگر مار بودهاست.
مؤلفان گزارش نوشتهاند: «این نتایج ممکن است به ما امکان دهند تا روند اولیهٔ تکوین انسان و فرگشت نخستیان را بهتر درک کنیم و راهبردهایی مؤثر پدید بیاوریم تا بتوانیم آمیژهسازی از انسان را در گونههایی که بهلحاظ فرگشتی از ما دور هستند، بهبود بخشیم.»
این پژوهش شایعاتی را که در سال ۲۰۱۹ در روزنامهٔ اسپانیایی اِل پاییس طی گزارشی منتشر شده بود، تأیید میکند. در آن گزارش آمده بود که پژوهشگرانی تحت ریاست بلمونته آمیژهای میمونیانسانی تولید کردهاند. آمیژه با عنوان کایمیرا نیز شناخته میشود که نام هیولایی است در اساطیر یونانی که گفته میشود بخشی از او شیر و بخش دیگری از بدنش بُز و بخشی دیگر مار بودهاست.
این پژوهش که در نشریهٔ سِل منتشر شدهاست توضیح میدهد که چطور دانشمندان سلولهای مشخصی در جنین انسان بهنام سلولهای فیبروبلاستی را جدا کرده و آنها را طوری از نو برنامهریزی کردهاند که بدل به سلولهای بنیادی شوند. این سلولها سپس به ۱۳۲ واحد رویان میمون مکاک دمدراز وارد شدهاند که شش روز از تلقیحشان میگذشتهاست.
جزئیاتی دیگر از آزمایش
دکتر جان وو 3، یکی از نویسندگان این پژوهش است و حالا در مرکز پزشکی دانشگاه تگزاس ساوتوسترن 4 مشغول تحقیق است. او بیان میکند: «بیستوپنج عدد سلول انسانی به رویانها تزریق شدند و بهصورت میانگین حدود ۴٪ از سلولهای انسانی را در اپیبلاست سلولهای میمون مشاهده کردیم.»
رویانها را در پتری دیش گذاشتهاند تا به رشد خود ادامه دهند و ۱۹ روز بعد از تزریق سلولها آنها را از میان بردهاند. اعضای گروه پژوهشی بهمنظور اینکه بفهمند رویانها حاوی سلولهای انسانی هستند یا نه، سلولهای بنیادی انسانی را بهنحوی برنامهریزی کرده بودند تا نوعی پروتئین شبنما تولید کنند.
از جمله یافتههای دیگر پژوهش این است که نتایج نشان میدهند در روز هفتم تلقیح ۱۳۲ رویان میمون حاوی سلولهای انسانی بودهاند، هرچند، با رشد این رویانها بهمرور از تعداد آنهایی که حاوی سلولهای انسانی بودهاند، کاسته شدهاست.
نتایج نشان میدهند در روز هفتم تلقیح ۱۳۲ رویان میمون حاوی سلولهای انسانی بودهاند، هرچند، با رشد این رویانها بهمرور از تعداد آنهایی که حاوی سلولهای انسانی بودهاند، کاسته شدهاست
بلمونته میگوید: «نشان دادیم که سلولهای بنیادین انسانی به بقای خود ادامه دادند و سلولهایی اضافی و جدید تولید کردند. وقتی رویانهای نخستین رشد میکنند و لایههایی به سلول میافزایند، آنجا هم همین اتفاق معمولاً رخ میدهد. این لایههای جدید تدریجاً تبدیل میشوند به تمام اعضای بدن جانور.»
این گروه پژوهشی همچنین گزارش کردهاند که در رویانهای آمیژهای، متوجه تفاوتهایی در زمینهٔ تعامل میانسلولی شدهاند. این تفاوتها میان سلولهای انسانی و سلولهای میمون در آمیژه مشاهده شدهاست. در مقایسه با این آمیژهها، رفتار سلولهای میمون در رویانی که حاوی هیچ سلول انسانی نبوده، فرق داشتهاست.
وو میگوید اعضای گروه امیدوار بودهاند این پژوهش به تولید «بافتها و اعضای پیوندزدنی انسان بینجامد و بتوان این بافتها و اعضا را در بدن خوک عمل آورد تا بشود به یاری آنها بر معضل کمبود اهداکنندگان عضو در سرتاسر دنیا فائق آمد.»
نظر دیگر کارشناسان این حوزه
پروفسور رابین لاولبج 5 زیستشناسی است تکوینی و در مؤسسهٔ فرانسیس کریک 6 در لندن به پژوهش اشتغال دارد. وقتی گزارش روزنامهٔ اِل پاییس منتشر شد، او بیان کرد که نگران وجوه اخلاقی این آزمایش نیست و به این مسئله اشاره داشت که اعضای گروه پژوهشی فقط تودهای سلولی درست کردهاند، اما بیان داشت که اگر در آینده پژوهشگران بگذارند این رویانها بیشتر از این رشد کنند، احتمالاً مسائل بغرنج و پیچیدهای مطرح خواهد شد.
این اقدام نخستین تلاش برای ساختن آمیژهٔ میمونانسانی نیستی. سال گذشته گروهی دیگر گزارش دادند که در حال انجام چنین آزمایشهایی هستند. باوجوداین پژوهش حاضر دوباره آتش آن بحثها را شعلهور ساختهاست. پروفسور جولین ساولسکو 7، مدیر مرکز اخلاق عملی اوئههیروی آکسفورد 8 است و همچنین یکی از مدیران مرکز اخلاق و علوم انسانی ولکام 9 دانشگاه آکسفورد بهشمار میآید. بهگفتهٔ او پژوهش حاضر فتنهٔ آمیژههای انسانیغیرانسانی را به پا کرده و این تازه آغاز مسیر این فتنه است.
او میگوید: «این رویانها بیست روز بعد از شروع رشد نابود شدند، اما طولی نخواهد کشید که آمیژههای انسانیغیرانسانی با موفقیت پدید بیایند و رشد کنند و احتمالاً بدل به منبعی شوند برای تهیهٔ اعضای بدن انسان.» علاوه بر اینها، میافزاید یکی از مسائل اصلی اخلاقی، این است که وضعیت چنین مخلوقاتی بهلحاظ اخلاقی چطور خواهد بود.
طولی نخواهد کشید که آمیژههای انسانیغیرانسانی با موفقیت پدید بیایند و رشد کنند و احتمالاً بدل به منبعی شوند برای تهیهٔ اعضای بدن انسان.
او میگوید: «اول باید ظرفیتهای ذهنی و نوع زندگی آمیژهها را بررسی کنیم، بعد برویم سراغ آزمایشکردن و اینکه بگذاریم آمیژهها پا به دنیا بگذارند یا اینکه بخواهیم اجزای بدنشان را بیرون بیاوریم. آنچه که ظاهراً شبیه به جانوری غیرانسانی است، ممکن است بهلحاظ ذهنی به انسان نزدیک باشد. پیش از اینکه بخواهیم از حیوانات برای منافع انسانها استفاده کنیم، برای درک آنها، درک حیات ذهنی و روابطشان، نیازمند شیوههایی جدید خواهیم بود.»
از نگاهی دیگر
عدهای دیگر هم دربارهٔ کیفیت این پژوهش ابراز نگرانی کردهاند. دکتر آلفونسو مارتینز آریاس 10 استاد گروه آموزشی ژنتیک در دانشگاه کمبریج است. او میگوید: «فکر نمیکنم پشتِ این نتایج بهدستآمده، اطلاعات قرصومحکمی وجود داشته باشد. نتایج تا جایی که میشود تفسیرشان کرد، نشان میدهند که این آمیژهها کار نمیکنند و همهٔ حیواناتی که رویشان آزمایش میشود، خیلی مریضاند.»
همچنین بیان میکند: «موضوع مهم این است که بسیاری سازوکارها وجود دارند که بر اساس سلولهای بنیادی رویان انسانی کار میکنند و میشود از این سازوکارها برای بررسی روند رشد انسان استفاده کرد. این روشها بهلحاظ اخلاقی پذیرفتهشدهاند و در نهایت باید از همینها استفاده کنیم، تا اینکه بخواهیم برویم سراغ آمیژههایی از آن نوع در پژوهش حاضر بهشان اشاره شدهاست.»