با وجود میراث غنی در زمینه آداب علم و تعلم و تأکیدات فراوان و سابقه طولانی در زمینه اخلاق در مکتب آموزشی اسلام، امروزه اخلاق جایگاه خود را در دانشگاه گم کرده است. قبح بیاخلاقی آنچنان فرو ریخته است که در خیابان انقلاب (محدوده دانشگاه تهران) که شاید یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و علمی در کشور باشد، به صراحت و با صدای بلند سرقت علمی و بیاخلاقی علمی فریاد زده میشود. جالبتر آنکه با وجود جرمانگاری نوشتن پایاننامه و مقالات علمی WOS، تبلیغات رسمی در دیوارها و حتی کفپوش خیابانها دیده میشود. و ظاهراً هیچ نهاد و سازمانی توجهای به این مسئله ندارد.
سرقت علمی، نوشتن پایاننامه برای دیگران، بیاخلاقی و رفتارهای ناشایست در فضای دانشگاهی از جمله مصادیق بیاخلاقی آکادمیک شمرده میشوند. سالهای مدیدی است شعار مبارزه با بیاخلاقی دانشگاهی شنیده میشود، اما گستره و نفود این امر چنان زیاد شده که بسیاری از افرادی که مرتکب این گونه بیاخلاقی میشوند، متوجه این امر نیستند و در واقع بیاطلاعی از اخلاق آکادمیک یکی از پایههای ترویج این امر در دانشگاه است.
خبرگزاری ایکنا در همین زمینه با امیرحسین خداپرست، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران که علاوه بر ترجمه کتاب «به سوی دانشگاه فضیلتمند: مبانی اخلاقی کار دانشگاهی»، چندین مقاله و فعالیت علمی در این زمینه را در کارنامه خود دارد، به گفتوگو پرداخته است. متن این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد:
با توجه به سابقه شما در مطالعه علمی اخلاق آکادمیک، بیان بفرماید که این اخلاق در چه سطوحی مطرح است؟
اخلاق آکادمیک در سه سطح فردی، سازمانی، ارتباط با بیرون دانشگاه مطرح است. این اخلاق در سطح فردی به رفتار علمی شخصی دلالت دارد که در محیط دانشگاهی به فعالیت میپردازد. منظور این است که آیا فرد در طول فعالیتهایش ضوابط یا معیارهای اخلاقی حرفه خود را در نظر میگیرد و رعایت میکند یا خیر. اگر فعالیت دانشگاهی را واجد سه جزء تدریس، تحقیق و پژوهش، و نقد اجتماعی ـ فرهنگی بدانیم، آنگاه سطح فردی اخلاق دانشگاهی به این مسئله اختصاص دارد که آیا شخص دانشگاهی اخلاق حاکم بر هر یک از این اجزاء را میشناسد و مطابق آن عمل میکند یا خیر.
در سطح سازمانی، اخلاق دانشگاهی ناظر به روابط بین دانشگاهیان است. این روابط صرفاً بین اعضای هیئت علمی نیست بلکه در سطح سازمانی، شخص دانشگاهی، علاوه بر همکاران علمی، با کارمندان و مدیران اجرایی نیز در تماس است. در اینجا، ضوابط خاص اخلاق کار در سازمان بر آنچه اقتضای اخلاق دانشگاهی است افزوده میشود. در سطح روابط با بیرون از دانشگاه، اخلاق دانشگاهی ناظر به روابط نهادیِ دانشگاه با جامعه و دولت است.
چنانکه اشاره کردم، یکی از اجزاء فعالیت دانشگاهی نقد اجتماعی ـ فرهنگی است. به باور برخی نظریهپردازان دانشگاه، دانشگاه نهادی برای رهبری اخلاقی جامعه مدنی است، به این منظور که بتواند ارزشهای اخلاقی را در سطح اجتماع و در زمینه روابط دولت با جامعه بسط دهد. چنین منظوری از طریق کارکرد نقد فرهنگی دانشگاهی محقق میشود و خود مقید به ارزشها و هنجارهایی اخلاقی است.
با توجه به شرایط جدید ویروس کرونا وضعیت اخلاق آکادمیک چگونه میشود؟ آیا عدم حضور در دانشگاه اخلاق آکادمیک را تضعیف یا تقویت میکند؟
آنچه اخلاق دانشگاهی را برپا نگه میدارد، ساختمان دانشگاه یا قوانین اجرایی یا حتی حضور و رفتوآمد دانشگاهیان به آن نیست. اخلاق دانشگاهی به شرط برپا بودن و استوار ماندن نهاد دانشگاه موضوعیت پیدا میکند و نهاد دانشگاه تا وقتی برپا و استوار است که کارکرد یا کارکردهای آن محفوظ بماند. اگر حضور کمتر این کارکردها را تضعیف کند، طبعاً اخلاق دانشگاهی نیز کمتر مجال طرح مییابد وگرنه، صرفِ حضور کمتر در محیط دانشگاه به اعتبار و اهمیت کارکردهای آن و اخلاق مرتبط با آن آسیبی نمیرساند.
باید در نظر داشت که دانشگاه در طول تاریخ تأسیس خود تحولات و صورتهای گوناگونی یافته و اتفاقات جدید نیز ممکن است تحولات و صورتهایی جدید ایجاد کنند. اگر این تحولات کارکردهای اصلی فعالیت دانشگاهی را تعطیل نکنند، آنگاه میتوان در هر شرایطی به اقتضائات اخلاق دانشگاهی اندیشید.
جدا از دانشجویان و اساتید نهاد در ارتقای اخلاق آکادمیک چه نقشی دارند؟
نهادها ابزارهای انسجامبخشی به اعمالی هستند که تکتک و جداگانه نمیتوانند تأثیر کافی داشته باشند یا به صورتی مطلوب تداوم بیابند. نهاد میتواند حافظ تداوم اعمال و تأثیرگذاری مستمرشان باشد. با این حال، نهادها خود میتوانند با ایجاد پیچیدگیهای دیوانسالارانه یا قالبهای غیرمنعطف سازمانی مانع ثمربخشی فعالیتها هم باشند. نهاد دانشگاه در شرایطی میتواند موفق باشد که بین حفظ دستاوردهای نهادین و نظامدهی به فعالیتها و نیز ایجاد زمینه برای رشد و خلاقیت فردی توازنی برقرار کند. در چنین نهادی است که افراد به حسنرفتار دانشگاهی ترغیب میشوند.
یکی از شیوههای در ترویج اخلاق آکادمیک که در هنگام طرح موضوع در سابقه ذهنها خطور میکند، نصیحت است. به نظر شما نصیحت چه جایگاهی دارد و آیا در دانشگاههای ما نصیحت با اخلاق خلط نمیشود؟
اخلاق دانشگاهی با موعظه، نصیحت و شعارپردازی درباره عمل دانشگاهی متفاوت است. حتی نظریه فضیلت در اخلاق که قدری در ظاهر به توصیهگری برای تغییر و اصلاح منش نزدیک میشود، با اتکا به نصیحت و موعظه برای بهبود عمل دانشگاهیان بسیار متفاوت است. یکی از این تفاوتها این است که توصیه و نصیحت بیشتر جنبه شخصی دارد، در حالی که بحث اخلاقی درباره فعالیت دانشگاهی از وجوه فردی فراتر میرود و اخلاق را در پهنه نهاد دانشگاهی و ارتباطهای متنوع موجود در آن میبیند.
اصولاً بخشی از اخلاق دانشگاهی به ساماندهی فرافردیِ فضای دانشگاهی مربوط است، یعنی آنجا که به نظر میآید حسنرفتار دانشگاهی وابسته به تغییر ساختارهاست و تغییر تکتک افراد بهتنهایی نتیجه مطلوب به دست نمیدهد. با درنظر داشتن این توضیحات، باید بگویم که متأسفانه بحث از اخلاق دانشگاهی در مواقع زیادی، بهویژه نزد سیاستگذاران، یا به سوی پند و اندرز سوق مییابد یا در قالب ایجاد محدودیت قانونی و مجازات فهمیده میشود که تجربه نشان داده، هر دو رویکرد بیثمر و آسیبزاست.
اساساً اخلاق آکادمیک چه زمانی موضوعیت دارد؟ راههای مبارزه با بیاخلاقی آکادمیک چیست؟
مبارزه با بیاخلاقی دانشگاهی در درجه اول در گرو فهم بیاخلاقی دانشگاهی است. وقتی شخص دانشگاهی نداند که فعالیتهایش از نظر اخلاقی درخور بررسی است و سپس تشخیص ندهد که کدام فعالیتها در کار دانشگاهی غیراخلاقیاند، آنگاه قاعدتاً نمیتوان از او انتظار حسنرفتار دانشگاهی داشت.
برای نمونه، اگر دانشجو نداند که اقتضای موازین اخلاقی در پژوهش علمی پرهیز از رونویسی از مطالب دیگران و انتشار آنها به نام خود یا پرهیز از گنجاندن نام کسانی به عنوان مؤلفان اثر علمی که در آن نقشی نداشتهاند یا ذکر نام همه مشارکتکنندگان در نگارش اثر یا اعلام منابع تحقیق است، آنگاه نهتنها بدون اضطراب و دغدغه مرتکب این امور خواهد شد و آنها را عادی تلقی کرده بلکه دیگران را هم به آن دعوت خواهد کرد. چنین ناآشناییهایی نهفقط در سطح دانشجویان بلکه در سطح استادان دانشگاه نیز به چشم میخورد.
بنابراین، گام نخست تلاش برای آشنایی بیشتر افراد با اقتضاهای اخلاق تدریس و اخلاق پژوهش است. اما علاوه بر این، نحوه برخورد با عمل دانشگاهی غیراخلاقی نیز تعیینکننده است. اگر دانشجویان و استادان به چشم خود ببینند که مواجهه با اخلاق دانشگاهی از سنخ «یک بام و دو هوا» است و گرچه برخی از تخلفکنندگان تهدید و مجازات میشوند، برخی دیگر از آنها بهآسانی مدارک و گواهیهای دانشگاهی میگیرند و حتی به مراتب اداری بسیار مهم دست مییابند (که متأسفانه اخیراً یک نمونهاش را شاهد بودیم)، آنگاه از خود میپرسند که بهراستی چرا باید زندگی دانشگاهی اصیل و صادقانهای داشته باشند.
این تردیدها کمکم افراد را دلسرد میکند و ریشه فعالیت دانشگاهیِ اخلاقی و اصیل را میخشکانند. به این ترتیب، ممکن است هیاهوی تولید علم و انتشار مقاله علمی موجب پوشیده ماندن تخلفها و سوءرفتارهای علمی شود اما بیتوجهی به اخلاق دانشگاهی و اهمیت ندادن به آن، در نهایت، به زوال و انحطاط علمی خواهد انجامید.