بگذاریم که احساس هوایی بخورد
«… بیایید انسانی را فرض کنیم که طبعش چنان ترکیب شده که هیچ نوع دغدغهای برای همنوعانش ندارد، بلکه شادی و ناشادی تمامی موجودات حساس را حتی به اندازه دو درجه از یک رنگ هم تفاوت نمیگذارد. فرض کنیم پیشرفت ملل در یک دست او و خرابیشان در دست دیگر او است، و او مایل است میان این دو انتخاب کند؛ او لابد مانند الاغ مَدرَسی میان سائقهای مساوی، سرگردان و بیتصمیم میمانَد. به باور من، چنین شخصی، که برای خیر جامعه یا منافع خصوصی دیگران، هیچ دلمشغولیای ندارد، در مورد هر صفتی، هر چقدر هم زیانمند یا هر چقدر مفید، برای جامعه یا برای دارندگانش، با همان بیتفاوتیای برخورد خواهد کرد که در مواجهه با عادیترین و بیخاصیتترین چیزها …»
آنچه خواندید بخشی از کتاب کاوش در مبانی اخلاق نوشته دیوید هیوم است که مرتضی مردیها آن را به فارسی برگردانده است. دیوید هیوم، مورخ و فیلسوف اسکاتلندی، از پیشروان مکتب تجربهگرایی است. به گواهی کتابهای تاریخ فلسفه، او بزرگترین فیلسوف تاریخ بریتانیا است. از آثار مهم دیگر او میتوان به رسالهای در باب طبیعت آدمی و کاوش در خصوص فهم بشری اشاره کرد.
کتاب پیشرو، سومین کتاب فلسفی دیوید هیوم است. برخی این کتاب را حاصل بسط و بازبینی دفتر سوم رسالهای در باب طبیعت آدمی میدانند. او در زندگینامه خودنوشتش از این اثر به عنوان بهترین اثر خود یاد میکند. کاوش در مبانی اخلاق از کتب کلاسیک فلسفهاخلاق به شمار میآید. این کتاب پیش از دوران مدرن و انتشار کتب متعدد در حوزه فلسفه اخلاق به چاپ رسیده است.
برخی از این پرسشهایی که هیوم در این کتاب درپی پاسخدادن به آنها بوده، عبارتند از:
- محمولات اخلاقی (مثل خوب یا بد، درست یا نادرست و…) به چه معنا هستند؟ او در این بخش برای «خوب» و «بد» – که یکی از مهمترین محمولات اخلاقی هستند – تعریفی ارائه میدهد: «خوب» چیزی است که اگر همه یا اکثریت قریب بهاتفاق انسانها آن را تصور کنند یا در آن تأمل کنند، به ایشان احساس خوشایندی دست میدهد. گرایش هیوم به احساسگرایی به خوبی در این تعریف قابل مشاهده است.
- قضایای اخلاقی چه زمان ابراز و اظهار میشوند؟ هیوم پاسخ میدهد: وقتی که شور و احساس ما به آنها منعطف شود.
- روش تحقیق در صدق و کذب گزارههای اخلاقی چیست؟ نویسنده روش تحقیق را صرفا تجربی میداند، نه انتزاعی. طبق تعریف هیوم از «خوب»، ما برای یافتن مصداق گزارههای اخلاقی باید به دنبال وجه مشترک انسانها باشیم و در نتیجه به یک مطالعهی آماری نیازمندیم.
کاوش در مبانی اخلاق مشتمل بر نُه فصل و چهار پیوست1 است:
فصل اول؛ اصول اخلاق:
در این فصل بیشتر به مباحث اجمالی و ابتدایی پرداختهشده است. برخی از این مباحث عبارتند از: آیا اخلاقیات منشأ عقلانی دارند یا احساسی؟ عینی هستند یا ذهنی؟ هیوم در این فصل میگوید: هرچند فیلسوفان باستان اظهار کردهاند که فضیلت چیزی به جز تبعیت از عقل نیست، اما در مجموع به نظر میرسد که ایشان اخلاق را محصول ذوق و احساس میدانستهاند. نیروی محرکه اخلاق میل و شور است، نه عقل.
فصل دوم؛ خیرخواهی:
ادعای اصلی هیوم در این فصل این است که فایده به عنوان یکی از جریانهای اصلی در زندگی انسان، به توجه ویژهای نیاز دارد. به دیدگاه او انسان زمانی یک فرد یا حیوان یا حتی گیاه را مطلوب میداند که برای او و جامعه سودمند باشد.
فصل سوم؛ عدالت:
هیوم در این فصل قصد دارد تا مفهوم عدالت را به مفهوم فایده برگرداند. او میگوید: عدالت بهخودیخود ارزشی ندارد، بلکه ارزش آن به نظم و رفاهی است که به جامعه میبخشد. اگر طبیعت تمامی اسباب آسایش مادی را بهوفور در اختیار بشر قرار میداد، دیگر عدالت معنایی نداشت. به همین سبب است که درباره چیزی مثل هوا، دیگر از عدالت حرف نمیزنیم.
فصل چهارم؛ جامعه سیاسی:
در این فصل میخوانیم که ارزش دولت و قواعد سیاسی، موکول به فایدهای است که برای مردم دارند. هیوم در بخشی از این فصل میگوید: «بدیهی است که اگر حکومت بهکلی بیفایده بود، هرگز نمیتوانست محلی از اعراب داشته باشد. و بدیهی است که تنها پشتوانهی وظیفهی وفاداری شهروند نسبت به حکومت، مزایایی است که از این بیعت از طریق حفظ صلح و نظم به جامعه میرسد.»
فصل پنجم؛ چرا فایده خوشایند است؟
در این فصل گفته میشود که اخلاق در فایده ریشه دارد. هیوم میگوید: «اگر در باب این مسأله قدری فکر کنیم در توضیح علّی تأثیر فایده بر اخلاق و استنتاج آن از شناختهشدهترین و اذعانشدهترین اصول طبیعت بشری هیچ مشکلی نخواهیم داشت.» او در قسمت دیگر این ادعا را که اخلاق تماما امری تربیتی، فرهنگی و مصنوع بشر و نظامات سیاسی است، رد میکند. هیوم در ادامه تأکید میکند که انسان علاوه بر خودگزینی، میل به دیگرگزینی نیز دارد و انساندوستی چیزی است که در فطرت بشر وجود دارد.2
فصل شش تا هشت:
هیوم در فصلهای ششم، هفتم و هشتم بیشتر به مصادیق توجه دارد. او با برشمردن مصادیق خصایل اخلاقی، به تقسیمبندی آنها دست میزند. در فصل ششم به خصایلی که فقط برای خود ما مفیدند، پرداخته میشود. هیوم میگوید: در بحث از فضایل اخلاقی، فقط اوصافی که به دیگران فایده میرسانند، مطرح نیستند، بلکه اوصاف مفید برای خود فرد هم فضیلت است. اخلاق برای انسان، در ارتباطات او با خودش نیز معنا دارد. برخی از این اوصاف عبارتند از: احتیاط، سختکوشی، صرفهجویی، قوت اراده، عقلمندی، میانهروی و متانت.
در فصل هفتم از خصایلی بحث میشود که مستقیما برای ما و به نحو غیر مستقیم برای دیگران دلپذیر هستند. خصایصی همچون گشادهرویی، بزرگمنشی، شجاعت، آرامش خاطر، قناعت و عزت نفس. در فصل هشتم به خصایلی که مسقیما برای دیگران دلپذیر هستند، پرداخته میشود. خصایصی همچون ادب، احترام، تواضع، شوخطبعی، نکتهدانی و خوشرفتاری.
فصل نهم؛ نتیجه:
در این فصل با بیانی متفاوت به همان مباحث فصلهای پیشین پرداخته میشود. مباحثی همچون: انساندوستی به عنوان ریشه اخلاق، اصل فایده در اخلاق و … .
اطلاعات کتاب:
عنوان: کاوش در مبانی اخلاق
نویسنده: دیوید هیوم
ترجمه: مرتضی مردیها
عنوان اصلی: An Enquiry Concerning the Principles Of Morals
قیمت آخرین چاپ: ۲۵ هزارتومان