بعد از خواندن هر روایت اخلاقی از خودتان بپرسید: واقعا؟!
«… از باب انتقال سریع مطلب و ارائه معیاری کاربردی و کارآمد پیشنهاد میکنیم در انتهای هر آیه یا روایت اخلاقی یک پرسش «واقعا؟!» قرار گیرد. مثلا اگر در روایت آمده باشد: ثواب سه بار قرائت سوره توحید معادل ثواب ختم قرآن کریم است، باید از خود بپرسیم آیا واقعا چنین است؟ این سؤال هرگز بدین معنا نیست که در صدق کلام معصوم تردید داریم، بلکه از آن روست که در فهم و برداشت خود از سخن معصوم و دریافت منظور حقیقی او تردید داریم؛ بنابراین به دنبال دریافت ادبیات خاص روایات و درک زبان آنها هستیم…»
آنچه خواندید بخشی از کتاب استنباط حکم اخلاقی از متون دینی و ادله لفظی نوشته محمد عالمزاده نوری است. محمد عالم زاده نوری (متولد ۱۳۴۹، تهران) اخلاق پژوه، عضو هیئت علمی و استادیار پژوهشكده اخلاق و معنويت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است.
همانگونه که فقها برای استنباط فقهی از اصول فقه استفاده میکنند، نویسنده نیز در این کتاب به دنبال اصولی برای استنباط گزارههای اخلاقی از متون دینی است. او در این کتاب مسائل شایع و پرکاربردی را که در فهم مدلول آیات و روایات اخلاقی مؤثر هستند، بررسی میکند. مخاطبین این کتاب در مرحله اول پژوهشگران اخلاق، در مرحله دوم واعظان و خطبایی که در تبلیغ از مباحث اخلاقی استفاده میکنند و در مرحله سوم عموم فرهیختگانی هستند که با منابع و متون دینی آشنایی دارند.
کتاب حاضر مشتمل بر یک مقدمه و شش فصل است:
- فصل اول: کلیات: نویسنده در این فصل به بررسی مفهوم واژههای فقه، اخلاق، فقه الاخلاق و اصول لفظی میپردازد. او در پایان این فصل نسبت بین فقه و اخلاق را بررسی میکند.
- فصل دوم: ماهیت تشکیکی مفاهیم و گزارههای اخلاقی: نویسنده در این فصل پس از تبیین دو مفهوم متواطی و مشکک، گزارههای اخلاقی را دارای ماهیتی مشکک میداند.
- فصل سوم: تعریف مفاهیم اخلاقی در آیات و روایات: نویسنده در این فصل معلومشدن دایره یک حکم را در گروی تبیین موضوع آن میداند. او پس از بررسی انواع تعریف (لفظی، حدی، رسمی، قراردادی، تعریف به مثال، تعریف به تشبیه، تعریف به ضد) شرایط تعریف را برمیشمارد که عبارتند از:
الف. مساویبودن دایره مصادیق تعریف و معرف
ب. اجلیبودن تعریف از معرف
ج. روشنبودن الفاظ تعریف
نویسنده در ادامه به بررسی چالشهای تعاریف اخلاقی در متون دینی میپردازد. به اعتقاد او عمده این تعاریف دچار سه مشکل هستند:
الف. عدم جامعیت و مانعیت
ب. تغایر تعاریف با یکدیگر
ج. ابهامات مفهومی
ادعای نویسنده این است که ارزشسنجی عمل اخلاقی به نحو کلی صحیح نیست و باید دید که آن عمل از چه کسی و در چه موقعیتی صادر شده است.
- فصل چهارم: مفاد ساختار تفضیل: به اعتقاد نویسنده مفاد مفاهیم تفضیلی، برای کشف نظام ارزشهای اخلاقی اهمیت زیادی دارند، منتها استفاده از ساختار تفضیلی در متون دینی ما را با مشکلاتی مواجه میکند.
- فصل پنجم: ثواب و عقابهای شگفتانگیز: نویسنده در این فصل میگوید: برای کشف هرم ارزشی اخلاق اسلامی و درجه ارزش افعال، باید به ثواب و عقابی که در متون دینی برای آن افعال در نظر گرفته شده، مراجعه کنیم. منتها برخی از آثار و ثوابهایی که در آیات و روایات برای برخی از اعمال ذکر شده است، غریب به نظر میرسند. ادعای نویسنده در این فصل این است که ارزشسنجی عمل اخلاقی به نحو کلی صحیح نیست و باید دید که آن عمل از چه کسی و در چه موقعیتی صادر شده است.
- فصل ششم: مفاد اعداد و خصال: نویسنده در این فصل میگوید: گاهی در آیات و روایات برای بیان یک موضوع به موارد آن با ذکر عدد اشاره شده است. مشکل اینجا است که برخی از این روایات گویای تمام اطراف موضوع نیستند. به طور مثال در یک روایت برای علم دو قسم و درروایتی دیگر برای آن چهار قسم ذکر شده است. در چنین روایاتی از طرفی ظاهر عدد بر نفی ما سوی دلالت میکند و از سوی دیگر سایر ادله این حصر را نفی میکنند. نویسنده در ادامه به بررسی پاسخهایی که به چنین تعارضاتی داده شده، میپردازد. او در پایان نتبجه میگیرد که ذکر اعداد در روایات غالبا غرضی بلاغی داشته و دلالتی بر نفی ما سوی ندارند.
به کتاب پیشرو با تمام محاسنی که دارد، ایراداتی وارد است که خود مؤلّف نیز بعضا به آنها معترف بوده است:
- از آنجایی که نویسنده در این کتاب صرفا به مباحث الفاظ میپردازد، جای خالی «مباحث الحجه» در آن به شدت احساس میشود. او در خلال مباحث خود به روایاتی استناد میکند که هنوز حجیت آنها را بررسی نکرده است.
- نویسنده معتقد است که برای کشف نظام ارزشی اسلام علاوه بر ساختار تفضیل و دیگر ادلهی ثواب و عقاب لازم است شاخصها و ملاکهای ارزشمندی عمل را به دست آوریم. اشکال این سخن در آنجا است که ارزشمندی یک عمل خود بخشی از محتوای اخلاق است. نویسنده در این کتاب به دنبال روشی برای استنباط مفاهیم اخلاقی است و نباید وارد بحث محتوای اخلاقی شود. این کار مانند آن است که در مباحث اصولی مستقیما وارد مباحث فقهی بشویم.
- به اعتقاد نویسنده محمول گزارههای اخلاقی یکی از این احکام ارزشگذار است: خوب، بد، درست، نادرست، باید و نباید. اشکال این سخن آنجا است که در متون دینی گزارههای اخلاقی فراوانی وجود دارد که چنین محمولاتی ندارند. مثلا در روایتی میخوانیم: «مدارا الناس نصف الایمان» آیا چنین روایتی اخلاقی نیست؟ اگر اخلاقی است، چگونه میتواند مصداقی از گزارههای اخلاقی باشد؟ نویسنده در اینباره توضیحی نداده است.
- نویسنده در فصل ششم به هنگام بررسی مفاد اعداد و خصال میگوید: در آیات قرآنی (برخلاف روایات) چنین مسألهای به ندرت به چشم میخورد. بهتر بود نویسنده این فصل را به بحثی دیگر اختصاص میداد که هم آیات را فرابگیرد و هم روایات را.
اطلاعات کتاب:
عنوان: استنباط حکم اخلاقی از متون دینی و ادله لفظی
نویسنده: محمد عالمزاده نوری
ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۴۷۰
قیمت آخرین چاپ: ۳۶ هزارتومان