بررسی و نقد استدلال سایمون بلکبرن از طریق سوپروینینس در نفی اوصاف اخلاقی
سوپروینینس به معنای فرارویدگی، ابتناء و ترتب بوده و عبارت از نوعی نسبت و ارتباط نامتقارن بین دو دسته از ویژگیهای خاص و متفاوت مثل A و B است. به این صورت که دو دسته از ویژگیها مثل A و B به نحوی ارتباط و وابستگی وجودی دارند که تغییر در ویژگی A بدون تغییر در ویژگی B ممکن نیست و ویژگی A تنها در صورتی بر ویژگی B سوپروین (مبتنی و مترتب) میشود که تغییر در ویژگی A مستلزم تغییر در ویژگی B باشد.
این مقاله به دنبال بررسی و نقد استدلال از طریق سوپروینینس در ردّ واقعگرائی اخلاقی است. جان مکی با استفاده از سوپروینینس اخلاقی1 – به عنوان یک مقدمه – استدلالی در مقابل واقعگرائی اخلاقی ارائه میکند. سایمون بلکبرن این استدلال را در مقابل واقعگرائی اخلاقی توسعه داد. او آثاری را منتشر کرد که بر اساس آنها، این استدلال در حوزه طبیعی اشکالات و نگرانیهائی برای واقعگرائی اخلاقی ایجاد میکند و بنابراین پروجکتیویسم ردّ میشود. او برای استدلال خویش از ترکیب دو نظریه سوپروینینس اخلاقی و فقدان استلزام بهره میبرد و به این نتیجه میرسد که واقعگرائی اخلاقی نمیتواند “ممنوعیت جهانهای ترکیبی” را تبیین کند، ولی ناواقعگرائی اخلاقی از عهده این کار برمیآید.
البته واقعگرایانی از قبیل راس شفر لانداو به این استدلال پاسخ دادهاند و در مقابل ادعا کردهاند که امکان سوپروین شدن اوصاف اخلاقی بر امور توصیفی وجود دارد.
در این نوشتار – با تمرکز بر استدلال سایمون بلکبرن- ابتدا گزارشی از سوپروینینس و قلمرو آن به حوزه اخلاق ارائه میشود. سپس استدلال از طریق سوپروینینس در نقد واقعگرائی اخلاقی تبیین و تحلیل میشود. در نهایت این استدلال توسط واقعگرا پاسخ گفته میشود. نتیجه این پژوهش این خواهد بود که نمیتوان با کمک چنین استدلالی به راحتی واقعگرائی اخلاقی را ردّ کرد، هر چند همچنین به معنای پذیرش واقعگرایی اخلاقی نیز نیست.
مقدمه
بر اساس واقعگرایی اخلاقی، خصوصیات و اوصاف اخلاقی بخشی از عالم به شمار آمده و دارای واقعیاتی خارجی هستند. در مقابل، ناواقعگرایان اخلاقی از قبیل ناشناختگرایان و پیروان تئوری خطا 2 و شبه واقعگرایی اخلاقی 3 مثل بلکبرن معتقدند که خصوصیات اخلاقی وجود خارجی ندارند. آنها برای ادعای خویش استدلالهایی در رد واقعگرایی اخلاقی ارائه کردهاند که از جمله آنها میتوان تمسک به استدلالی از طریق سوپروینیس (= ابتناء و فرارویدگی) در رد واقعگرایی اخلاقی توسط بلکبرن اشاره کرد.
فهم دقیق اصطلاح «سوپروینیس»، همچنین نحوه استدلال بلکبرن از طریق آن اصطلاح در رد واقعگرایی اخلاقی و در نهایت پاسخ به چنین استدلالی، مسائل اصلی این پژوهش هستند.
توجه کنید که برخی از واقعگرایان اخلاقی از قبیل طبیعتگرایان کورنلی 4 ضمن پاسخ به استدلال بلکبرن، از سوپروینیس در جهت تبیین رویکرد خود بهره بردهاند و قائل به سوپروین شدن اوصاف اخلاقی بر ویژگیهای طبیعی هستند. البته از نظر نگارنده اگرچه پاسخ به این استدلال میتوند صرفا استدلالی سلبی به نفع برخی رویکردهای واقعگرایی اخلاقی باشد، اما به منزله تأیید نهایی واقعگرایی اخلاقی نیست و برای این امر نیازمند استدلالهای ایجابی نیز هستیم.
اصطلاح سوپروینیس اخلاقی
سوپروینیس به معنای فرارویدگی، ابتناء و ترتب بوده و عبارت از نوعی نسبت و ارتباط نامتقارن بین دو دسته از ویژگیهای خاص و متفاوت مثل A و B است. به این صورت که دو دسته از ویژگیها مثل A و B به نحوی ارتباط و وابستگی وجودی دارند که تغییر در ویژگی A بدون تغییر در ویژگی B ممکن نیست و ویژگی A تنها در صورتی بر ویژگی B سوپروین (مبتنی و مترتب) میشود که تغییر در ویژگی A مستلزم تغییر در ویژگی B باشد. پس اگر ویژگی B تحقق یابد، ویژگی A نیز محقق میشود و اگر ویژگی B وجود نداشته باشد، ویژگی A نیز وجود نخواهد داشت.
فیلسوفان اخلاق متعددی به فحوای تعریف فوق از سوپروینیس اشاره داشتهاند. برای نمونه استرجن میگوید که «سوپروینیس یک نام فنی برای نسبت ضروری همپراکنشی 5 بین ویژگیها است.» همچنین شفر – لانداو نیز متعتقد است: «… ادعای سوپروینیس این است که، ضرورتا اگر هر موضوعی دارای ویژگیهای مبنایی و پایهای B باشد، همچنین دارای ویژگی S است – و به خاطر داشتن ویژگی B، از ویژگی S برخوردار است – پس (در جهان دیگر نیز) موضوع دیگری که دارای ویژگی B است، همچنین باید دارای ویژگی S باشد.».
از نظر بلک برن – به عنوان یک ناواقعگرا نیز – سوپروینیس در یک معنای کلی عبارت است از اینکه ضرورتا اگر موضوعی به نام X دارای ویژگی F بوده و G زیربنا و زمینه آن باشد، سپس هر موضوع دیگری در یک وضعیت طبیعی به نام G از ویژگی F برخوردار است.
روشن است که در این تعاریف از نسبت ضروری بین دو دسته ویژگی سخن گفته شده است. توجه کنید که برینک در تعریف خویش از سوپروینیس در مورد دو ویژگی، از نقش علی یک ویژگی برای دیگری نیز سخن به میان آورده و میگوید: نسبت سوپروینیس بین دو ویژگی یا دو مجموعه از ویژگیها تنها زمانی حاصل میشود که یک ویژگی یا یک مجموعه از ویژگیها به طور علی به وسیله دیگر ویژگی یا مجموعه ویژگیها محقق شوند.
…