اینترنت چگونه اخلاقی بودن را سخت میکند؟
تصور کنید که در یک کارخانه دستکش لاتِکس کار میکنید. یک شب، واژه «لاتکس» را گوگل میکنید: شما دارید محصولات رقبایتان را جستجو میکنید، اما چیزهای دیگری هم پیدا میکنید. برخی از آن چیزها برایتان جذاب است. اما ای کاش برخی دیگر از آنها را نمیدیدید: قبل از جستوجو، آنها امور اخلاقی تصورناپذیر1 بودند.
خیلی ساده است که امور اخلاقی تصورناپذیر را کماهمیت بدانید. بحثهای اخلاقی معمولاً پیرامون انتخابهای آگاهانه ما است: از کدام قوانین پیروی کنیم؟ یا در مواجهه با دوراهیهای اخلاقی چه کنیم؟ اما بخش خیلی مهمی از اخلاق هم به امور تصورناپذیر مربوط است. به عنوان مثال، ممکن است آه در بساط نداشته باشید، اما بعید است که به دزدی از همسایهها به عنوان یک راهحل فکر کنید. دلیلش این است که هر وقت به چنین موقعیتی فکر میکنید، از قبل همه امکانهای تصورناپذیر رد شدهاند. اینطور نیست که دزدی را به ذهن بیاورید تا بعداً آن را نادیده بگیرید: این فکر حتی به ذهنتان هم خطور نمیکند.
منظورم را با وامگیری اصطلاحی از جان مَکداوِل2، استاد فلسفه دانشگاه پیتسبرگ3، توضیح میدهم. او میگفت «خاموش کردن»4 خیلی از امکانهای غیراخلاقی، یکی از راههای اصلیِ محقق کردن فضایل است. «فضیلت» اصطلاحی است که کهنه، رسمی و بیش از حد اخلاقی به نظر میرسد، اما نقشی ضروری در زندگی روزمره بازی میکند. خیلی ساده است. شما به چیزهای خاصی مثل رد کردن چراغ قرمز، کِش رفتن کیف دستی همکارتان و گفتن جکهای توهینآمیز فکر نمیکنید، صرفاً به این دلیل که اینطور آدمی نیستید.
بین فضایلی که ذاتاً افکار را محدود میکنند و تخیل و روح حاکم بر اینترنت که میگوید همه چیز باید تصورپذیر و دیدنی باشد، مغایرت وجود دارد
«امور اخلاقی تصورناپذیر» دستکم دو معنا دارند. اولی یعنی چیزی که حتی نمیتوانید حدس بزنید، مانند مثالِ لاتکس. این معنا شاید نابترین شکل معصومیت اخلاقی باشد. طبق این معنا، نه میتوانید به انجام دادن x فکر کنید و نه حتی میدانید که x چیست. این همان معصومیتی است که پدر و مادرها نگرانند فرزندانشان در اینترنت از دست بدهند. کورْمَک مَککارتی5 در رمان ویرانشهریاش، جاده6، از زبان پدر خطاب به پسر مینویسد «فقط یادت باشه چیزایی که تو کلهت میکنی تا ابد همونجا میمونه».
مسئله نگرانکننده این است که اگر چیزی در مقام خیال تصورپذیر شود، اصلاً بعید نیست که دستآخر در مقام عمل هم تصورپذیر شود. در مرگ غمانگیز نوجوان بریتانیایی، مانی راسل7، در سال ۲۰۱۷ هم قصه از این قرار بود. این دختر ابتدا در معرض تصاویر اینستاگرامی خودزنی قرار گرفت، و سپس واقعاً خودزنی کرد.
همچنین اگر اهل پیگیری مسابقات ورزشی باشید با تبلیغات تمامنشدنی قمار در اینترنت مواجه شدید. این تبلیغات، شرطبندی را عادیسازی میکنند. بعد از آن فقط این سؤال باقی میماند: آیا خودتان شرطبندی را شروع میکنید یا اگر انجام میدادید، معتاد میشوید؟ همچنین مثل روز روشن است که غرق شدن در پورنوگرافی زنستیزانه، مخصوصاً برای پسران و مردان دگرجنسگرا، بسیار وسوسهکننده است. اگر فضیلت تا اندازهای به تصورناپذیر بودن افعال وابسته باشد، آنگاه بیشک کارِ اینترنت این است که افعال ضدفضیلت را کاملاً تصورپذیر کند.
یکی از نمادینترین عبارتهای فلسفیِ عصر روشنگری در مقاله ایمانوئل کانت8، فیلسوف آلمانی قرن هجدهمی آمده است (برگرفته از هوراس9، شاعرِ رومی): Sapere aude یا جرئت اندیشیدن داشته باش. اینترنت یک تغییر ناگهانی بود در جهت بیانیه شورانگیز کانت، انگار دعوتی است مستمر به جرئت داشتن در اندیشیدن. و واقعاً دعوت جذابی است. بسیار محتمل است که بچهها با اینترنتگردی چیزهایی را کشف کنند که کاملاً عوضشان کند. اکثر پدر و مادرها واقعاً نگران این مسئلهاند.
خواهناخواه بحثِ ظرفیت اینترنت در سست کردن فضائل در افکار عمومی هم مطرح شده است. به هر حال، اینترنت پورنوگرافی را خیلی وسیع و آسان دسترسپذیر کرده است. کمیته ابتذال و سانسور فیلم10 که زیر نظر ویلیامز11 فعالیت میکند، در سال ۱۹۷۹ به دولت بریتانیا گزارشی در همین رابطه ارائه کرد. آنها در این گزارش نتیجهگیری کردند که هیچ مدرک روشنی دال بر ارتباط میان در معرض محتواهای صریح جنسی بودن و میل به خشونت جنسی وجود ندارد.
اما از آن زمان تا به امروز، چنین مطالعاتی خیلی افزایش یافته و سؤالات پژوهشها نیز دقیقتر شده است. لورْنا فینلِیْسِن12، استاد فلسفه دانشگاه اِسِکس13 در خلاصه پژوهش اخیرش درباره پورنوگرافی اشاره میکند که شواهد زیادی دال بر این هستند که انواع خاصی از پورن، افعال و گرایشهای جنسی خشونتآمیز را تشدید میکنند. او میگوید مطلب یادشده همان قدر تعجبآور است که بفهمیم اردکها آب را دوست دارند یا طعم آبجو به نحوی است که وادارتان میکند باز هم آبجو بنوشید.
آنچه تصور میکنیم بیاثر نیست. درباره هرچه فکر کنیم، دیر یا زود تغییرمان میدهد. این پژوهش نشان میدهد که پورن به رواج افکاری که نباید به آنها فکر کرد، کمک میکند. افکاری مانند اینکه: زنان از تجاوز خوششان میآید و وقتی میگویند نه، واقعاً منظورشان نه نیست. همچنین معمولاً به مفهوم «خیرگی مردانه»14 که لورا مالوی15 (نظریهپردازِ بریتانیایی فیلم که رویکرد فمنیستی دارد)، در دهه ۷۰ ارائه کرد نیز دامن میزنند. طبق این مفهوم، مردان چنان به بدن زنان زل میزنند که گویی رضایت زنان برایشان اهمیتی ندارد. لیبرالهای مخالف سانسور هم برخی اوقات ناخواسته از این موضع نامعقول دفاع میکنند که هنر متعالی فواید متعالی دارد، اما هنر مبتذل هم ضرری ندارد.
این تفکر که نجابتِ انسان مستلزم کنترل کردن افکاری است که به آن میاندیشد، مخالفان زیادی دارد. اگر فضیلت را وابسته و محدود به امور تصورپذیر بدانیم و آرمانِ آزاداندیشی هم به گونهای باشد که محدودیت را نپذیرد، آنگاه خیلی واضح است که بین آزاداندیشی و فضیلت تعارض وجود دارد. پس جای تعجب ندارد که اگر افراد بخواهند بین آزادانه اندیشیدن و فضیلتمند بودن یکی را انتخاب کنند، انتخاب برخی آزادیِ مطلق اندیشه خواهد بود.
هنرمندان و متفکران در چنین سنتی، آزادی را ارزش غایی میدانند، و در نتیجه فضیلت را چیزی محدودکننده و عقبافتاده تلقی میکنند. این دیدگاه نوعی آرمان آزاداندیشی همراه با هرج و مرج به وجود میآورد که شوخطبعی و شوکه کردن مخاطب برایش جذاب است. موسیقی پانک16 و مجموعه پویانمایی ساوت پارک17 نمونههایی از این دیدگاه هستند. اخلاق اولیه حاکم بر اینترنت هم بر آرمان آزادی بنا شده بود. تأثیرگذارترین نماینده امروزی این آرمان بیشک فعالانِ راستگرای آلترناتیوِ18 سایت ۴چن19 هستند. البته این رویکرد را میتوانید در همه جای اینترنت پیدا کنید.
امروزه استفاده از اصطلاحاتی قدیمی مانند فضیلت و معصومیت، به سادگی مسخره میشود، مخصوصاً در فرهنگهایی که به عقلانی و بهروز بودن اهمیت میدهند. اسکار وایلد20، این رِندِ ایرلندی، پاسخ طنزی به انجمن سرکوب رذایل21 داد. او گفت که به همراه مادرش «انجمنی برای سرکوب فضایل تأسیس کرده است». میدانیم که وایلد (و پیروانش) با موعظهگران عصاقورتداده، ضدحالزنها و متصدیان متعصبِ اخلاق سنتی مخالفت میکرد. علاوه بر این، قضاوت درباره اخلاق جنسی هم خیلی سخت است. اگر تصویری برایتان آزاردهنده باشد، به خاطر صراحت و ناآشنایی است یا نادرستی؟ چه زمانی چیزی را به چشمِ مشکل میبینید و چه زمانی مشکل خودتان هستید؟
اینکه مردم اشتباهات اخلاقی میکنند، اصلاً دلیل خوبی برای بیاخلاقی نیست. این واقعیت که انسانها معصوم نیستند با تنش بنیادین گفتهشده مغایرت ندارد: بین فضایلی که ذاتاً افکار را محدود میکنند و تخیل و روح حاکم بر اینترنت که میگوید همه چیز باید تصورپذیر و دیدنی باشد. این اندیشه که آزادی و آزاداندیشی برای فضایل مشکلسازند، با اینترنت شروع نشد. این تعارض بالقوه را میتوان در تولیدات فرهنگی بسیاری از بهشت گمشده22 جان میلتون23 گرفته تا نوشتههای مارکی دو ساد24 پیگیری کرد. اینترنت هم مانند خیلی چیزهای دیگر این وضعیت را تشدید میکند. به قول نمایشنامهنویس ایرلندی، جرج برنارد شو25: «فضیلت وسوسهای ناکافی است». اینترنت چیزی است که همین وسوسه را ایجاد میکند.
پی نوشت
- morally unthinkable
- John McDowell
- University of Pittsburgh
- silencing
- Cormac McCarthy
- The Road
- Molly Russell
- Immanuel Kant
- Horace
- Committee on Obscenity and Film Censorship
- Bernard Williams فیلسوف اخلاق انگلیسی (۱۹۲۹-۲۰۰۳)
- Lorna Finlayson
- University of Essex
- male gaze
- Laura Mulvey
- punk music
- South Park
- alt-Right
- 4chan یک وبسایت انگلیسی عکسمحور است که افراد میتوانند به صورت ناشناس در آن مطلب بگذارند.
- Oscar Wilde
- Society for the Suppression of Vice
- Paradise Lost
- John Milton
- Marquis de Sade
- George Bernard Shaw