ازدواج به مثابه اقدامی اخلاقی؛ پاسخ به سه استدلال
در برابر نگرش مسلط و کهن مقدس بودن ازدواج و مطلوبیت آن، شاهد شکلگیری و گسترش نگاهی هستیم که این نهاد را، نه برخی مسائل و حواشی آن را، غیراخلاقی میشمارد و در عین قبول برخی فواید روانشناختی یا اجتماعی آن، از منظر اخلاقی به نقادی ازدواج میپردازد.
مقاله حاضر می کوشد این دیدگاه را بررسی و قوت آن را بسنجد. با این هدف، سه استدلال اصلی بر ضد ازدواج در این مقاله گزارش و ارزیابی شده است.
استدلال نخست بر ناممکن بودن عشق پایدار، که در ازدواج ضروری است، تأکید میکند.
دومین استدلال مخاطرهآمیز بودن ازدواج را برجسته میکند و سومین استدلال بر ناسازگاری عواطف و عقلانیت در ازدواج پای میفشارد.
نگارنده با استفاده از یافتههای روانشناسی تکاملی، مطالعات زیستشناختی و روانشناسی اجتماعی، به تحلیل اخلاقی این دلایل میپردازد و با سلوکی صرفاً فلسفی، نه روایی و نقلی، میکوشد ناکارآمدی آن ها را نشان دهد. در پایان، نگارنده دلیلی اخلاقی برای مقبولیت ازدواج پیش میکشد و هم چنان این نهاد را اخلاقاً قابل دفاع میشمارد.
درآمد
در طول تاریخ و در میان جوامع مختلف، ازدواج امری نه تنها اخلاقی که در مجموع عملی مقدس شمرده میشده است. قوانین و هنجارها نیز به گونهای بودند که در نهایت به تقویت نهاد ازدواج میانجامید.
در دوران مدرن که تقدسزدایی از عالم آغاز شد، نهاد ازدواج نیز بینصیب نماند. اما مسئله در همین حد متوقف نماند و این نهاد در معرض حملاتی قرار گرفت تا آن که طی دهههای اخیر سخن از غیراخلاقی بودن نهاد ازدواج به میان آمده است. و کسانی میکوشند دلایلی بر ضد آن از منظر اخلاقی اقامه کنند.
…