اخلاق کاربردی ماهیت، روشها و چالشها
مقدمه
اخلاق کاربردی شاخهای از اخلاق هنجاری است که به واسطه تمرکز ویژه بر موارد عینی و جزئی و تلاش برای بررسی و حل معضلات اخلاقی، از فرااخلاق و نظریههای هنجاری متمایز میشود؛ این شاخه که بهلحاظ محتوایی میتوان نشانههایی از آن را در آثار سقراط، افلاطون، لاک، کانت، بنتام، میل، نیچه و سارتر یافت، رسماً از سال ۱۹۶۰م. به عنوان شاخهای از اخلاق مطرح گردید. ردیه سقراط بر مجازات محکومینی که مستحق آن نبودند، دفاع راسل از نافرمانی شهروندانی که با ساخت سلاحهای اتمی مخالفت میورزیدند، دفاع لاک از مسامحه و تحمل دینی، نظر هیوم درباره خودکشی، استدلال کانت بر نادرستی دروغگویی حتی به انگیزه جلوگیری از ضرر دیگران، دیدگاه بنتام درباره حقوق بشر، دفاع جان استوارت میل از برابری زنان و مردان و مخالفت سارت با نسلکشی در ویتنام، از جمله شواهدی است که سابقه دیرین این حوزه را تأیید میکند.
پیش از سال ۱۹۶۰م.، نظریههای اخلاق هنجاری و فرااخلاق، بخش اصلی فلسفه اخلاق را تشکیل میداد و در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰م.، تلاش فیلسوفان درباره مباحث زبانی و تحلیلی اخلاق به اوج خود رسیده بود.
هنری سیجویک، با نگارش کتاب اخلاق عملی، به گونه غیرمحسوسی، برای تلقیق نظریه اخلاقی و عمل، به بررسی نزاعهای اخلاقی پرداخت که بعدها تحت عنوان اخلاق کاربردی مطرح گردید.
اما به تدریج، گرایش نویسندگان و فیلسوفان به تحلیل و بررسی مسائل مربوط به جنگ ویتنام، تبعیض نژادی، بیعدالتی اجتماعی، به انضمام پرسشهای اخلاقی مربوط به حوزه پزشکی و علوم زیستی، و یافتن راهحلی برای معضلاتی مشابه این، باعث روی آوردن جدی به این حوزه فکری شد که با طرح پرسشهای نو درباره حرفههای مختلف و یا موضوعات متفاوت، بهتدریج شاخههای زیرمجموعه اخلاق کاربردی، یعنی اخلاق پزشکی، زیستمحیطی، تجارت، مهندسی، ورزشی، سیاسی، حقوقی و … شکل گرفت.
پیتر سینگر1، اولین فیلسوفی است که با به کار بردن واژه اخلاق کاربردی و راهاندازی مرکز پژوهشی، شرایط اعلان موجودیت اخلاق کاربردی را فراهم کرده است. پیش از وی، هنری سیجویک2، با نگارش کتاب اخلاق عملی، به گونه غیرمحسوسی، برای تلقیق نظریه اخلاقی و عمل، به بررسی نزاعهای اخلاقی پرداخت که بعدها تحت عنوان اخلاق کاربردی مطرح گردید. این کتاب که در حوزه اخلاق عملی و کاربردی به عنوان اثری کلاسیک شمرده میشود، از جداسازی مطالعه اخلاق از سیاست، دین و اقتصاد ممانعت به عمل میآورد و با این کار محتوای کتاب «شیوههای اخلاق» را کامل میکند. به هر دلیل، در آثار نویسندگان، اثری از پیشینه و تأثیر این کتاب، در شکلگیری اخلاق کاربردی، که گاه مترادف با اخلاق عملی به کار میرود، دیده نمیشود.
…