آیا زیبایی یک ایدهآل اخلاقی است؟ | معرفی کتاب «من بیعیب و نقص»
استدلال هدر ویدوز1 در این کتاب این است که آرمان2 زیبایی از یک آرمان زیباییشناسانه به یک آرمان اخلاقی تغییریافته است. او معتقد است که آرمان اخلاقیِ زیبایی در حال پررنگتر شدن و جهانیترشدن است که برای درک قدرت و قلمرو این آرمان زیبایی، باید ساختار خود را در ذیل چنین آرمانی فهم کنیم.
همچنین ویدوز استدلال میکند که ما بهعنوان موجوداتی فردی، آرمانهای زیبایی خود را انتخاب نمیکنیم، بلکه آنها بهصورت جمعی به ما تحمیل میشوند.
این کتاب را میتوان با کتاب افسانه زیبایی؛ چطور تصویرهای زیبایی علیه زنان به کار گرفته میشود3 (۱۹۹۰) اثر نائومی ولف4 مقایسه کرد. اگرچه این دو کتاب موضوعات مشابهی را پوشش میدهند اما موضوع ویدوز جدیدتر، ماهرانهتر و از دقت فلسفی بالاتری برخوردار است.
همچنین او به خواستههای اخلاقی ویژهای که از طریق آرمان زیبایی تحمیل میشوند، توجه دارد. در انتها اگرچه شکافهای این کتاب ناامیدکننده است اما قوس استدلالی آن قابل توجه است. من بعداً در مورد مسائلی که در این کتاب به آن توجه نشده سخن خواهم گفت.
درباره نویسنده کتاب: هدر ویدوز فیلسوف انگلیسی تبار، متخصص اخلاق کاربردی است. او در حال حاضر معاون آموزشی دانشگاه بیرمنگان است. تحقیقات او پیرامون اخلاق جهانی، فلسفه فمنیستی، فلسفه سلامت و اخلاق زیستی است. از کتابهای ایشان میتوان به من بیعیب و نقص: زیبایی همچون آرمان اخلاقی (۲۰۱۸)، خود متصل: اخلاق و حاکمیت ژنتیک (۲۰۱۳)، اخلاق جهانی: مقدمه (۲۰۱۱) و چشم انداز اخلاقی آیریس مرداک (۲۰۰۶) اشاره کرد.
اولین فصل این کتاب به طرح یک ادعای اساسی میپردازد؛ اینکه زیبایی یک آرمان اخلاقی است. اما اینکه زیبایی، آرمان اخلاقی است به چه معناست؟
بهصورت واضحتر میتوان آن را با یک آرمان صرفاً زیباییشناسانه یا کاملاً مصلحتی جایگزین کرد. به گفته ویدوز آرمان زیبایی صرفاً یکی از این امور، یک هنجار اجتماعی یا امری ناشی از الهامات فردی نیست. او معتقد است که کارکرد زیبایی بهعنوان آرمان اخلاقی زمانی آشکار میشود که ما در بخشی از زندگی با شکست مواجه میشویم. شکست در زیبایی، نوعی رذیلت اخلاقی به معنی شکست خودمان است.
ویدوز درست میگوید که وقتی بحث از زیبایی به میان میآید ما از زبان اخلاقی استفاده میکنیم؛ مثل زمانی که از فرد خواسته میشود که «بهتر شو» یا زمانی که به فرد هشدار داده میشود «به خودت سخت نگیر». شرم میتواند به تمام ظاهر فرد نسبت داده شود؛ از شرم در مورد جزئیات خاص بدن تا شرم در مورد چاقی. ویژگیهای اخلاقی منفی مانند نادانی، تنبلی و کند بودن با چاقی در ارتباط هستند و رفتارهای اخلاقی مثبت مانند منضبط بودن و سختکوشی با لاغری مرتبطاند. همچنین دستیابی به آرمان زیبایی پاداشهایی مثل منافع مادی و خیرهای نسبی را ایجاد میکند.
ویدوز به این پیشفرض اشاره میکند که چون بدنها انعطافپذیرند با سختکوشی و انضباط کافی، زیبایی برای همه قابلدستیابی است.
او در فصل ۲ و ۳ استدلال میکند که زیبایی نسبت به گذشته ارزش اخلاقی بیشتری یافته است و این یک آرمان جهانی است.
فصل ۴ در مورد زیباییهای عادی، نادر، اتفاقی و محتمل است.
فصل ۵ به کارهای افراطی در مورد زیبایی میپردازد.
فصل ۶ در مورد ارزش و لذت مرتبط با آرمان زیبایی است.
فصل ۷ از وضع و ساختار طبیعی افراد در پرتو آرمان زیبایی سخن میگوید.
فصل ۸ در مورد عینیت زیبایی است.
فصل ۹ تفسیری درباره محدودیت مدلهای انتخابی آزاد ارائه میدهد.
فصل ۱۰ این ادعا که انجام کارهایی زیبایی به نفع مردان هستند را بهصورت انتقادی بررسی میکند.
من فکر میکنم ویدوز درست میگوید که در تعقیب آرمان زیبایی لذت و جذابیت بسیاری وجود دارد. همچنین او درست میگوید که پیگیری زیبایی به یک امری عادی بدل شده است چنانکه در آن مرز بین معمولی و کمال محو شده است. قطعاً او در این ادعا نیز بهحق است که طلب زیبایی بسیار زیاد شده است. آیا کسی هست که در این دام نیفتاده باشد؟
به نظر من، بیشک زنان در هر سنی از ظاهر خود مراقبت میکنند، این قضیه از جوانی آغاز میشود و هرگز پایان نمیپذیرد. برای مثال زنان باید ظرف چند هفته بعد از زایمان بدن خود را به حالت قبل برگردانند. هیچ کاری برای رهایی از این دام انجام نمیشود. آرایشهای ورزشی بهخصوص لوازمآرایشی ضد عرق را در نظر بگیرید که شما را قادر میسازند در باشگاه یا در حین دو ماراتون نیز زیبا به نظر برسید.
کسانی که زیبایی را بهعنوان یک آرمان دنبال میکنند باید هزینههای زیادی بپردازند. ویدوز به بررسی مضرات اختلالات خوردن و عملهای جراحی ناموفق میپردازد. همچنین کسانی که خدمات زیبایی را ارائه میدهند باید بهایی مثل خطرات سلامتی برای افراد شاغل در سالنهای کاشت ناخن بپردازند.
به گمان من ویدوز به خاطر کار بینرشتهای که در این کتاب انجام داده و ترکیب آن با دقت فلسفی شایسته تقدیر است. اگرچه موضوع اصلی او اخلاقی است اما من معتقدم که وزن بیشتر فلسفی کار، در حیطه زیباییشناسانه است. برای مثال ویدوز جزئیاتی در مورد چیزهایی که بهعنوان حداقل روتینهای حفظ زیبایی تلقی میشوند و افراط و تفریط در مورد آنها را بررسی میکند.
مفهوم فلسفی دیگر، شرح ویدوز از شکل دادن به خود در ذیل آرمان زیبایی است (فصل ۷-۹). نمیتوان بهسادگی گفت که خودهای آزادی وجود دارند که مزایا و معایب را میسنجند و سپس آرمان زیبایی را انتخاب میکنند. بلکه خودها، از طریق این آرمان و تعقیب آن ساخته میشوند. ویدوز استدلال میکند که احساس ما درباره خودمان با ظهور و گسترش آرمان زیبایی در حال تغییر است. خوب یا بد، زمانی ما بدنمان را صرفاً یک جلد میدانستیم و خودمان را کتابی نهفته در زیر آن. اما امروزه ما بهطور خاص همان بدنمان هستیم. ما آینده خودمان را به بدنهایی کاملاً زیبا که امید داریم به آنها تبدیل شویم میچسبانیم.
تحلیلهای ناخوشایند بسیاری در مورد محتوای آرمان زیبایی وجود دارد، بااینحال در مورد خواستههای اخلاقی ناشی از این آرمان، جزئیات کمتری وجود دارد. آیا ما اخلاقاً ملزم هستیم که دستیابی به آرمان را به حداکثر برسانیم؟
چنین امری نمیتواند درست باشد. بسیاری از زنان به خاطر توجه بیشازحد به زیبایی موردانتقاد قرار میگیرند. تصور میشود که زیبایی باید بهصورت طبیعی و بدون تلاش و زحمت اتفاق بیفتد. آیا ما ملزم هستیم که به حداقلی از استاندارد زیبایی همچون یکی از ارزشها در میان ارزشهای دیگری مانند کامیابیهای شغلی، دوستان، خانواده، سلامتی و غیره به زیبایی نیز دستیابیم؟ این بسیار معقول است، اما بهطور دقیق مشخص نیست که موضع ویدوز چیست. آیا هیچ حقی برای پیگیری آرمان زیبایی وجود دارد؟ مسئولیت یا تعهدی در قبال آن چطور؟
همچنین، آیا زیبایی یک عامل یا کالای بیطرف و خنثی است؟ آیا من ملزم هستم که به زیبایی دیگران بهاندازه زیبایی خودم و نزدیکانم اهمیت بدهم؟ اگر اخلاق به درست (م.مرتبط با وظیفه اخلاقی) و خیر (م.بهعنوان فضیلت اخلاقی) تقسیم شود، این کتاب مطمئناً بر مفهوم دومی متمرکز است.
مطمئناً زنان و مردان هنجارهای آرمان زیبایی را به یک اندازه تجربه نمیکنند.
یکی دیگر از ضعفهای این کتاب شکست در ارتباط میان زیبایی با ساختارهای حکومت، حقوق مدنی و سیاست است. در فصل ۱۰ ویدوز تحلیل فمینیستی که روتینهای زیبایی را موجب استثمار مردان میداند، رد میکند. من با برخی از انتقادهای ویدوز در باب تحلیلهای معمول فمینیستی از زیبایی موافق بودم، اما دوست داشتم که درباره دیدگاههای دیگر او بیشتر بدانم.
قوییترین بخشهای کتاب استدلال در مورد تبدیل زیبایی به امر اخلاقی است بهجای اینکه صرفاً آرمانی زیباییشناسانه تلقی شود. و ضعیفترین بخش آن فقدان استدلال در مورد ساختارهای سیاسی است که از چنین مطالباتی پشتیبانی میکند و ارتباط میان زیبایی بهعنوان یک خیر و یک عمل درست است. من فکر نمیکنم اخلاقگرایان نگران ارتباط بین زیبایی و آرمان اخلاقی باشند. اما فمینیستها درباره برنامههای سیاسی که نیازمند پیادهکردن آرمان زیبایی هستند، نگراناند. اخلاقگرایان فمینیست ممکن است این کتاب را نقطه تعادل بین نظریهپردازیهای اخلاقی و ادعاهای فمینیستها در مورد خواستههای زنان بدانند.
اطلاعات شناسنامهای کتاب:
- عنوان: Perfect Me: Beauty as an Ethical Ideal
- نویسنده: Heather Widdows
- ناشر: Princeton University Press
- سال نشر: ۲۰۱۸
- تعداد صفحه: ۳۶۸