آیا با آمیژۀ انسان-خوک باید مثل یک «شخص» برخورد کرد؟
از کمبود اندامهای پیوندی در سراسر دنیا باخبریم. مثلاً سال گذشته ۳۰۰۰ پیوند کلیه در انگلستان انجام شد، اما در انتهای سال هنوز ۵۰۰۰ نفر در فهرست انتظار بودند. تجارت پرمنفعت اندامها به وجود آمده است، و گردشگری بهقصد پیوند اندام نیز بالنسبه رایج شده است. سیاستمداران برای یافتن راهحلهای معقول برای این کمبود این دست و آن دست میکنند و گوشۀ چشمی هم به استفاده از اندامهای همۀ درگذشتگان دارند بهجز آنها که صراحتاً مخالفت خود را ابراز کرده باشند. در همین حال، دانشمندان با دستکاریهای ژنتیکی، در رویاندن اندامهای پیوندی درون خوکها پیشرفتهای قابلتوجهی داشتهاند.
دانشمندان ایالات متحده در حال خلق بهاصطلاح «آمیژۀ انسان-خوک»1 هستند که میتواند اندامهای موردنیاز را برویاند. این آمیژهها، حیواناتی مرکب از مشخصات انسان و خوکاند. اینها مثل قاطرهاییاند که اندامهایی تولید میکند که میتوان به انسانها پیوند زد. قاطر مولود جفتگیری خر نر با اسب ماده است. اسب و خر دو گونۀ متفاوت با تعداد کروموزومهای متفاوتاند، ولی میتوانند جفتگیری کنند.
در مورد این آمیژه، دانشمندان سلول پوست انسان را برمیدارند و از آن سلولهای بنیادینی میسازند که قادر به تولید هر سلول یا بافتی در بدن هستند؛ که آنها را «سلولهای بنیادین پرتوان القاشده»2 مینامند. سپس این سلولها را به جنین خوک تزریق میکنند تا آمیژۀ انسان-خوک بسازند. برای خلق اندام مطلوب، آنها از تکنیک اصلاح ژن یا CRISPR استفاده میکنند تا آن ژنهای خوک که مثلاً لوزالمعده میسازند را حذف نمایند. سپس در آن آمیژۀ انسان-خوک، آن دسته از سلولهای بنیادی انسان که مسئول تولید لوزالمعدهاند تقریباً لوزالمعدهای کاملاً انسانی میسازند که فقط رگهای خونی آن متعلق به خوک است. با استفاده از این فناوری جنجالی، یک سلول پوست انسان که ابتدا پرداخت شده و سپس به جنین خوکی که ژنهایش اصلاح شده تزریق میشود تا این سلول بتواند کبد، قلب، لوزالمعده یا ریۀ موردنیاز را برویاند.
مخلوط شدن محتوای ژنتیکی انسانها و حیوانات شاید به مشخصههایی منجر شود که معمولاً «اهمیت اخلاقی» برایشان قائلیم.
این تکنیک، گزینههای وسیعتری را هم پیش رو میگذارد: دیگر گروههای آمریکایی روی درمانهای مبتنی بر آمیژه برای بیماری پارکینسون کار میکنند تا از آمیژهها برای خلق نورونهای انسانی استفاده کنند. همچنین CRISPR ایمنی این تکنیک را افزایش داده است: سال گذشته، تیمی در هاروارد توانست از این تکنیک جدید و انقلابی برای حذف نسخههای رتروویروسهای3 خوکی استفاده کند.
هر جا علم امکان تحولات جدید پزشکی را فراهم میآورد، ایمنی یک دغدغۀ مهم محسوب میشود. اما حتی اگر بشود تضمین کافی برای امنیت داد، مسائل اخلاقی بیشتری هم هستند که باید دلواپسمان کنند.
آمیژه یک محصول مرکب ژنتیکی است. یعنی هرچند شاید هدف آن باشد که فقط برخی اندامهای خاص که محتوای ژنتیکی انسانی دارند را جدا کنیم، کل آمیژه، بهواقع، متشکل از محتوای ژنتیکی انسان و خوک است. آمیژه، خوکی نیست که یک لوزالمعدۀ انسانی در آن جا گرفته باشد: بلکه یک آمیژۀ انسان-حیوان است که لوزالمعدهاش شبیه انسان و مابقی اندامهایش ترکیبی از خوک و انسان است. این نکته میتواند بر مغز آمیژه اثر بگذارد. بیبیسی از پابلو راس، پژوهشگری که هدایت تیم آزمایش خوک را بر عهده دارد، چنین نقلقول میکند: «ما فکر میکنیم رویش مغز انسانی، احتمال بسیار کمی دارد.» حتی اگر نظر او در این مورد خاص صحیح باشد، به خاطر آنکه برخی از این تحقیقات بهواقع روی نورونها متمرکزند، احتمال آن هست که برخی از آمیژههای آینده مغزهای انسانی یا شبه انسانی پیدا کنند.
مخلوط شدن محتوای ژنتیکی انسانها و حیوانات شاید به مشخصههایی منجر شود که معمولاً «اهمیت اخلاقی» برایشان قائلیم. «جایگاه اخلاقی» یعنی محل یا موضع موجود در چارچوب سلسلهمراتب تعهدات اخلاقی. جایگاه اخلاقی یک آمیژه، تعهداتی بر دوشمان میگذارد: اینکه بنا به طبیعتش، وقتی زنده است چطور با آن برخورد کنیم و آیا کشتن او خطاست یا نه؟
…
پی نوشت
- Human-Pig Chimera: آمیژه یا کایمرا نام یک جانور اسطورهای است که سر شیر و بدن بُز و دُم مار دارد. در ژنتیک، به موجوداتی گفته میشود که از طریق فناوریهای نوین ژنتیکی به صورت ترکیبی از چند گونه خلق میشوند.
- Induced Pluripotent Stem Cells
- Retrovirus: ویروس پسگرد یا رتروویروس یک ویروس آرانای است که خود را با استفاده از آنزیم وارونویس در سلول میزبان بازتولید میکند تا دیانای خود را از روی ژنوم آرانای بسازد. دیانای ساخته شده در ژنوم سلول میزبان یکپارچه میشود. از این به بعد ویروس بهعنوان بخشی از دیانای میزبان نسخهبرداری میشود. از مهمترین رتروویروسها میتوان به ویروس اچآیوی اشاره کرد که باعث ایدز میشود [ویکیپدیا].