آیا ارسطو زیادی خیالپرداز بود؟
«…ارسطو انسان فضیلتمند را کسی میداند که همه فضایل را دارا باشد. این رأی به دلیل عملینشدن، نامعقول بهنظر میرسد؛ چرا که یافتن چنین فردی در جامعه امروزی دشوار است؛ زیرا انسانهای خوب معمولا برخی از فضایل را دارند و بعضی را دارا نیستند. در نتیجه به نظر میرسد جامعه اخلاقی ارسطو و به ویژه مدینه فاضله افلاطون رؤیایی بیش نباشد، اما چنین نیست… »
آنچه خواندید بخشی از کتاب اخلاق فضیلت نوشته زهرا خزاعی بود. زهرا خزاعی استاد تمام گروه فلسفه و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم است. او از سال ۱۳۷۳ تاكنون به تدریس فلسفه و کلام پرداخته و سردبيری فصلنامه پژوهشهاي فلسفي-كلامی را به عهده دارد. به خاطر علاقه اش به فلسفه، تحصیلاتش را در مهندسي عمران ناتمام گذاشت و در سال ۱۳۷۱ از مرکز آموزشی جامعه الزهراء قم، لیسانس فلسفه و كلام خود را گرفت. زهرا خزاعی در سال ۱۳۷۳ در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه قم فارغ التحصیل شد. او در سال ۱۳۸۱ دكترایش را در فلسفه تطبيقی از همین دانشگاه گرفت وتا به حال سه بار بهعنوان پژوهشگر و استاد نمونه دانشگاه قم برگزیده شده است. پروژه اخلاقی او نظریه اخلاق فضیلت است و کتاب های معرفت شناسي فضيلت و اخلاق فضيلت از جمله آثار او است.
اخلاق فضیلت مشتمل بر پنج فصل است:
- در بخش نخستِ فصل اول کتاب، به جغرافیای اخلاق فضیلت و تمایزی که بین نظریات مختلف (فضیلتگرا، وظیفهنگر و نتیجهنگر) وجود دارد، پرداخته میشود. در بخش دوم به دورههای تاریخیای که اخلاق فضیلت از سر گذرانده است، اشاره میشود که عبارتند از: پیشاسقراطی، سقراطی، ارسطویی، قرون وسطی(دوران شکوفایی و اقتدار)، انزوا و افول و احیاء و بالندگی (در دهه ۱۹۶۰ و بهواسطه مقاله خانم آنسکوم1 ) از آنجایی که از اخلاق فضیلت تقریرهای مختلفی ارائه شده است، در بخش سوم این فصل به این تقریرها پرداخته شده است که عبارتند از: سعادتگرا، فاعلمبنا، سکولار، دینی، کثرتگرا، محض و اخلاق مراقبت.
- در فصل دوم به تبیین اخلاق فضیلت و نقدهایی که بر نظریههای رقیب وارد است، پرداخته میشود. مباحثی که در این فصل مطرح میشوند، عبارتند از: ماهیت اخلاق فضیلت، برتری اخلاق فضیلت بر سایر نظریهها، علل رویآوردن به اخلاق فضیلت، ضعفهای سایر نظریات نسبت به اخلاق فضیلت (مثل بیانگیزگی و انگیزه نادرست، بیتوجهی به منش اخلاقی و جهات معنوی اخلاق، بیمعنابودن آرمان بیطرفی، بیتوجهی به فاعل اخلاقی، قانونمداری و تحیر در مقام عمل و فقدان مبنا)
- از آنجایی که فضیلت و سعادت دو عنصر اصلی اخلاق فضیلت هستند، در فصل سوم به تحلیلهای متفاوتی که از فضیلت وجود دارد، پرداخته میشود، از جمله: فضیلت به عنوان ملکه عقلانی، فضیلت به عنوان تعادل و ملکهای برای رؤیت مُثُل افلاطونی، فضیلت به عنوان ملکه نفسانی، فضیلت به عنوان ملکه اصلاحگر، فضیلت به عنوان ملکهای برای تداوم زندگی، فضیلت به عنوان ملکه انگیزشی و کیفیت نفسانی و فضیلت به عنوان ملکه نفسانی و دلیل برای ترجیح. در ادامه این فصل به بان اقسام فضایل پرداخته میشود.
- در فصل چهارم به سعادت که مهمترین عنصر اخلاق فضیلت است، پرداخته میشود. در این فصل به تحلیلهای متعددی که از سعادت وجود دارد، اشاره میشود. برخی سعادت را به معنای به دستآوردن لذت بیشتر، برخی به معنای کسب افتخار و برخی همچون ارسطو به معنای مقام تأمل محض میدانند. این تفاسیر در طی قرون آتی رو به افزایش گذاشتهاند. همچنین در این فصل به رابطه بین سعادت و فضیلت پرداخته میشود.
- در فصل پنجم به نقدهایی که به اخلاق فضیلت شده، پرداخته شده است. این نقدها عبارتند از: اشکالات معرفتشناختی (وجود ابهام در عمل صحیح، نبودن اصول و قوانین اخلاقی، مشکل تعارض فضائل اخلاقی و ظهور انحراف در فضایل اخلاقی)، دشواری شناخت فاعل فضیلتمند، نخبهگرایانه، آرمانگرایانه و خیالپردازانهبودن اخلاق فضیلت.
اطلاعات کتاب:
عنوان کتاب: اخلاق فضیلت
نویسنده: زهرا خزاعی
ناشر: حکمت۱۳۸۹
تعداد صفحات: ۲۰۰
قیمت آخرین چاپ: ۱۰ هزارتومان