آدمهای تنها رستگار نمیشوند | گزارش کتاب «زندگی خوب» نوشته مارک ورنون
این روزها انواع و اقسام توصیهها درباره چگونه زندگیکردن ارائه میشوند و از این لحاظ هیچ کمبودی وجود ندارد. این امر میتواند ما را به فکر فروبرد. شاید از خودمان بپرسیم که چرا چنین صنعت پررونقی شکل گرفته است. بیش از ۱۵۰ سال از انتشار اولین کتاب مشخصا خودیاری (و اولین کتابی که رسما عنوان «خودیاری» را هم بر پیشانیاش داشت) به قلم ساموئل اسمایلز میگذرد. در نظر آورید همه توصیههایی را که در این سالها در قالب کتاب چاپ و منتشر شدهاند، همه آن خردمندیها و خردورزیها را! پس چگونه است که ما هنوز از پس یاری خود برنیامدهایم؟
کتاب زندگی خوب همانطور که از نامش پیداست درباره چگونگی خوب زیستن نوشته شده است. مارک ورنون در این کتاب از یک بعد تازه به خوب زیستن نگاه کرده است که شاید با جهتگیری کتابهای دیگر موفقیت در زمینه خوب زندگی کردن متفاوت باشد. او در این کتاب برای خوب زیستن به حکمت کهن روی آورده است.
«…زندگی خوب زندگیای است که با دیگران سپری شود. این نزد یونانیان باستان امری بدیهی بود. تعریفی که ارسطو از نوع بشر به دست میدهد آن است که بشر «حیوانی سیاسی» است، یعنی مخلوقی است که برای زندگی در اجتماع خلق شده است. همهفهمترش میتواند این باشد که «من هستم چون ما هستیم». به گمان من، میتوان این انگاره را بهعنوان حقیقتی مسلَّم پذیرفت. ارسطو همچنین میگوید که شاید شما کسی را بشناسید که همه چیز دارد: پول، شغل، موفقیت، دانش، استعداد، زیبایی. اما همین فرد اگر دوستی نداشته باشد، حس میکنید زندگیاش چیزی کم دارد…»
آنچه خواندید بخشی از کتاب «زندگی خوب» نوشته مارک ورنون1 است که توسط پژمان طهرانیان ترجمه شده است. پیداست که اثر پیشرو با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است، چرا که در عرض یک سال به چاپ چهارم رسیده است. مارک ورنون در سال ۱۹۹۶ در انگلستان متولد شده است. تحصیلات دانشگاهی او در رشتههای فیزیک و الهیات بوده و دکتری فلسفه دارد. ورنون کتابهای متعددی با موضوعات دوستی، خداوند، معنویت، علم، فلسفه زندگی روزمره نوشته است. همچنین از او مقالات مختلفی در موضوعات فرهنگی و اخلاقی در نشریهها (از جمله مجله گاردین) به چاپ رسیده است. مارک ورنون در حال حاضر در مناظرهها و برنامههای رادیویی مشارکت فعالی دارد. او هماکنون در آکادمی آیدلر لندن مشغول به تدریس است.
رهیافت ما به اخلاق فضیلتمدار چیزی است که در تار و پود یک زندگی خوب تنیده شده است. «فضیلت»ها مهارتها، عادتها و مزیتهایی هستند که اگر بتوانیم پرورششان بدهیم، میتوانند ما را شکوفا کنند. البته روشن است که ما در اخلاقیات به دنبال پاسخهای قطعی برای معضلات خود نیستیم، بلکه در پی راه و رسمی برای یک زندگی خوب هستیم.
کتاب پیشرو پنج بخش دارد که عبارتند از:
۱- فضیلتهای معنوی
نویسنده معتقد است برای داشتن یک زندگی خوب باید جایی برای معنویت در آن باز کنیم. او برای تبیین این مطلب از نظریات ساموئلس2 – رواندرمانگر انگلیسی که پیرو مکتب یونگ است – کمک میگیرد. ساموئلس کسی است که قلمروهای بهظاهر ملالآور معنویت را – که به جهان ما ارزش و اعتبار میدهند – شرح داده است. این قلمروها به ما کمک میکنند تا فضیلتهای معنوی را به بخشهای ضروری زندگی خود پیوند داده و تصور غالب خود درباره بکارگیری قدرتِ خرد و شخصیت را تغییر بدهیم.
ساموئلس بر این باور است که معنویت را میتوان به شیوههای گوناگون تجربه کرد. او از این میان بر چهار زمینه اصلی تأکید میکند:
الف. معنویت اجتماعی
ب. معنویت سیاسی
ج. معنویت هنری
د. معنویت منحط
ساموئلس پس از توضیح انواع معنویتها، به سراغ معنویت معنوی رفته و آن را تحت عناوین هنر، زیبایی، آزادی، معنا، دین و دیدن بررسی میکند. او برای تبیین این مباحث، نظرات فلاسفه را نیز به اجمال بیان میکند.
۲- فضیلتهای مصیبتبار
نویسنده در این بخش دو نوع باور را بررسی میکند:
الف. باوری که مطابق آن، سنتهای مذهبی از طریق پرورش قابلیتهای ذاتی ما برای تعالی وارد عمل میشوند. باورمندان به این عقیده، هستی را مکانی امن و مطبوع، و انسانها را اساسا موجوداتی نیک میدانند.
ب. در مقابل باور دیگری وجود دارد که در آن به گرفتاریهای انسان و کارکرد ایمان به شکلی متفاوت نگاه میشود. باورمندان به این دیدگاه معتقدند که اگر بناست انسان بر تاریکی غلبه کند، باید یکبار دیگر متولد شود. این افراد نگاهی مصیبتبار به جهان دارند.
به اعتقاد ورنون تمایل به این مطلب، حاکی از باور به دشواری زندگی است. به همین جهت او معتقد است که پرسش کلیدی در تعریف زندگی خوب این است که «چگونه با فقدانها، خشونتها و ناامنیها کنار بیاییم.» این مسأله باعث شده تا نویسنده فضایلی به نام «فضایل مصیبتبار» را بررسی کند. فضایل مصیبتبار شامل خشم، پول، سوگواری، تعهد، داستانگویی و بییقینی است.
۳- فضیلتهای اجتماعی
از نظر نویسنده زندگی خوب، زندگیای است که با دیگران سپری شود. این مسأله در دوران یونان باستان کاملا بدیهی بوده است. این که ارسطو انسان را «حیوان سیاسی»3 میداند، نیز مؤید همین مطلب است. انسان مخلوقی است که برای زیستن در جامعه خلق شده و به تنهایی نمیتواند زندگی کند. داشتن روابط عمیق و هدفمند یکی از کلیدهای خوبزیستن است. این فضایل عبارتند از: معاشرت، توجه به کره زمین، دوستی با همنوع، دوستی با حیوانات، رابطه زن و مرد و مدارا با مردم.
۴- فضیلتهای عملگرایانه
تقریبا همه مکاتب فلسفی در دوران باستان پیرو اخلاق فضیلتمحور بودهاند. این اخلاقیات بر پرورش و آزمایش شخصیت فرد متمرکز شده و از این رهگذر به کشف زندگی خوب میرسند. نویسنده در این زمینه به بررسی دیدگاه رواقیگری میپردازد. تمام توجه این دیدگاه به داشتن شادی در زندگی است. رواقیگری بیانگر فضایلی است که میتوان به کمک آنها از پس همه اتفاقاتی که ممکن است در زندگی روزمره رخ بدهد، برآمد. نویسنده در این فصل به این میپردازد که از دل شوخطبعی، موسیقی، سکون، فرزانگی، شگفتی و کار چه فضایلی میتوانند زاده شوند.
فضیلتهای فردی
ورنون در این بخش ابتدا به اجمال دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه انسان را بررسی میکند و سپس به این مطلب اشاره میکند که چگونه میتوان با پیوند بخش خودآگاه به ناخودآگاه به همان کسی تبدیل شد که میتوان بود. ما میتوانیم از این طریق حقیقت ناشناختهای را که درون ما خفته بیدار کنیم.
نویسنده در ادامه دستهای از فضایل را برمیشمارد که میتوانند در راه رسیدن به حقیقتِ فردیت به ما کمک کنند. او معتقد است که نوع تفکر امروز ما درباره فردیت – که چندان هم کارساز نیست – ابعاد گوناگونی دارد که باید به تفصیل، بررسی شوند. این فضایل عبارتند از: بخشایش، قدرشناسی، امید، فردیت و عشق.
شاید مهمترین حسن این کتاب این باشد که نویسنده در آن سی گام طراحی کرده است که به اذعان خود او «قرار نیست زندگی ما را یکشبه تغییر بدهند» اما با آگاهیدادن به ما باعث میشود تا به چگونگی داشتنِ یک زندگی خوب پیببریم.
نویسنده برای این که مخاطب بتواند بهدرستی این گامها را طی کند، برای هر گام یک راهنما انتخاب کرده است. این راهنمایان از ارسطو و افلاطون گرفته تا هانا آرنت و ژاک دریدا و تولستوی و یونگ و اسکار وایلد و فروید را شامل میشوند. این کتاب با نگاه جامعی که به مسائل زندگی دارد و با راهنمایی سی شخصیت استثنائی تاریخ بشریت، برخی از عالیترین اندیشهها در باب چگونهزیستن را به ما آموزش میدهد. در پایان هر فصل، نویسنده توصیههایی در قالب «اشاره» و «آگاهی» آورده است که میتوانند تأثیر عمیقی بر خواننده بگذارند. در این کتاب برخی از کهنترین و عمیقترین رگههای حکمت کهن بازخوانی شده و به رگههایی از حکمت نو – که احتمالا از نگاه ما مغفول ماندهاند – نقبی زده میشود.
در مقدمه کتاب پیشرو، نویسنده با مطرحکردن بحث چیستی زندگی، به سه نکته مهم اشاره میکند:
- زندگی خوب با تأمل در زیستن خویش و تجربههای تلخ و شیرین آن به دست میآید.
- شکوفایی و رضایت خاطری که در زندگی خوب به ما وعده داده شده، در پی تبدیلشدن ما به کسی دیگر به وجود میآید.
- زندگی خوب با احساس خوشبختی رابطه مستقیمی ندارد. کلماتی همچون «خوشی» و «خوشبختی» عمق و غنای لازم برای توصیف یک زندگی خوب را ندارند.
ورنون در ادامه به معنای خوشبختی و اسباب آن میپردازد. به دیدگاه او زندگی خوب چیزی نیست که از پیش شناخته شده باشد. همچنین به عقیده او زندگی خوب به معنای شادی بیشتر و رنج کمتر نیست، بلکه زندگی خوب چیزی است که لحظه به لحظه همراه ما رشد میکند. ورنون در این کتاب دیدگاههای فایدهباورانه و فضیلتمندانه را در خصوص زندگی خوب بررسی میکند.
کتاب «زندگی خوب» میکوشد تا با برانگیختن کنجکاوی و جسارت مخاطب، موقعیتهای ویژه زندگی او را بررسی کند.
زندگی خوب، از آن دست کتابهای ارزشمندی است که میتوان با خیال راحت برای آن وقت گذاشت. این کتاب گامبهگام خواننده را در راه رسیدن به مفهوم کلی زندگی خوب همراهی میکند و در طول راه رهنمودهایی فلسفی ارائه میدهد که میتوانند چراغ راه خواننده باشند. شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که یک مخاطب عادی بدون داشتن پیشینه مطالعاتی فلسفی، نمیتواند از پس مطالعه این کتاب بربیاید، اما قلم ورنون و ترجمه فارسی کتاب به قدری روان است که مخاطب عادی نیر به راحتی میتواند آن را مطالعه کند.
اطلاعات کتاب:
عنوان: زندگی خوب (۳۰ گام فلسفی برای کمالبخشیدن به هنر زیستن)
نویسنده: مارک وِرنون
مترجم: پژمان طهرانیان
ناشر: فرهنگ نشرنو
ترجمهای از: Use Philosophy to be Happier: 30 Steps to Perfect the Art of Living
تعداد صفحات: ۳۴۷
قیمت آخرین چاپ: ۵۲ هزارتومان