نقد کتاب «دانشنامه اخلاق کاربردی»
فرآیند شکلگیری دانشنامه اخلاق کاربردی
بنده زمانی که معاون پژوهشی مؤسسه حضرت امام بودم، به دلیل علاقهای که به این بحث داشتم و شاید ده سال قبل از مسئولیتم در معاونت پژوهش دغدغههای اخلاق کاربردی داشتم و کتابی هم با عنوان «آیین زندگی (اخلاق کاربردی) » به عنوان کتاب درسی دانشگاهها در دو واحد درس اخلاق اسلامی منتشر شد. در این کتاب اخلاق کاربردی یکی از مفاهیم معرفیشده بود. سال ۸۶ به دلیل این علقه و اهمیت این حوزه، کارگروهی را به نام «اخلاق کاربردی» در مؤسسه حضرت امام پیشنهاد دادیم و تصویب شد. و بنده هم مسئول این کارگروه شدم. به دلیل اینکه دوستان در اخلاق کاربردی تخصص نداشتند یک سال آموزش داده شدند. و حاصل این یک سال آموزش، و پژوهش همراه با آموزش، نظامنامهی اولویتهای اخلاق کاربردی شد.
این نظامنامه ۷۵ عنوان موضوع داشت و موضوعات اخلاق کاربردی را فهرست کردند. و در ده جلد طراحی شد که در موضوع مستقل بودند که به صورت دانشنامهای تدوین شود. این کارگروه کش و قوسهای فراوانی داشت. و بعد از مدتی بنده در این راه تنها شدم. و تصمیم گرفتم از طریق پژوهشهای کلاسی این موضوع را دنبال کنم. موضوعات اخلاق کاربردی را به عنوان طرح پژوهش کلاسی در کلاسهای مقاطع ارشد و دکترا معرفی کردم. و حدود بیست و شش عنوان حاصل این تحقیقات کلاسی بود که در فرآیند ارزیابیها به عنوان موضوعات و مدخلهای این دانشنامه معرفی شدند.
مهمترین بخش و دشوارترین بخش این دانشنامه بخش اول بود که به مباحث نظری اخلاق کاربردی میپرداخت. مباحثی مانند چیستی اخلاق کاربردی، هویت اخلاق کاربردی و این که چه نوع حوزه مطالعاتی است، مبانی آن، رسالتی که بر عهده دارد، روششناسی اخلاق کاربردی. در دنیای غرب هم مقالهی رضایتبخشی در مورد این موضوعات ندیدیم. این موضوعات را به صورت پایاننامهها یا رسالههای دکترا و ارشد به دوستان سفارش دادیم. و توانستیم برخی مباحث را به این شکل استخراج کنیم.
این توضیح را دادم برای این که متذکر شوم ایده اولیهی دانشنامه در ده جلد، کاملاً هدفمند بود و موضوعات به دقت و کاملاً مرتبط با هم طراحی شدند. ولی بعداً در فرایند کار مشکلات بودجهای، مشکلات اداری و نبودن پژوهشگر ما را به این سمت کشاند. و تا این مرحله، حاصل کار پنج جلد شده است و تکمیل این کار در برنامههای درازمدت بنده هست.
ویرایش اثر
به دلیل کمبود بودجه، ویرایش این اثر را هم خود بنده انجام دادم. که علاوه بر متخصص نبودنم در حوزه ویراستاری، به دلیل اختی که با کتاب داشتم، یک سری اشکالات از چشمم دور مانده.
تعریف اخلاق کاربردی
از حوزه اخلاق کاربردی برداشت روشنی در کشور ما وجود ندارد. و هر موضوعی را به عنوان اخلاق کاربردی مطرح میکنند، کتابهایی هم با این موضوع نگاشته شده است. بعضاً گفتهاند اخلاق کاربردی یعنی اخلاقی که کاربرد داشته باشد. این تعریف غلط است و ربطی به applied ethics ندارد. یا بعضی عنوان نوشتهاند اخلاق کاربردی یعنی اخلاق زندگی. این هم به نظرم تعریف به مفاهیم و تعریف به مؤلفههای واقعی نیست. در جستجوهای زیادی هم که در مطالعات غرب داشتم، یکی دو منبع بیشتر در این مورد ندیدیم که آنها هم رضایتبخش نبود. بنابراین بحث جدیدی است.
اخلاق کاربردی را این گونه تعریف کردیم: «تحقق کاربست مبانی و معیارهای ارزشداوری اخلاقی در حوزه موضوعات یا مسائل ناظر به صفات یا رفتارهای اختیاری انسان».
با تأملاتی که داشتیم به تعریفی رسیدیم و سعی کردیم بر همان اساس هم جلو برویم. اخلاق کاربردی را این گونه تعریف کردیم: «تحقق کاربست مبانی و معیارهای ارزشداوری اخلاقی در حوزه موضوعات یا مسائل ناظر به صفات یا رفتارهای اختیاری انسان». این تعریف واقعبینانه ما از اخلاق کاربردی است نه تعریف جعلی. منابعی که در حوزه اخلاق کاربردی نوشته شده، چنین تعریفی در ذهنشان است.
مبانی ارزشداوری یعنی چیزی که در فرااخلاق به نتیجه میرسد. و معیارهای ارزشداوری چیزی که در اخلاق هنجاری مشخص میشود. و کاربست اینها در حوزه یا مسألهای خاص از صفات و رفتارهای اختیاری انسان به اخلاق کاربردی تعبیر میشود. البته اخلاق کاربردی بیشتر گرایش به حل تعارضها و تزاحمهای اخلاقی و مسائل نوپدید دارد. مثلاً در مسائلی مانند محیط زیست، شبیهسازی، سقط جنین، ارتباطات انسانی. لذا در عین اشتراکاتی که با اخلاق حرفهای دارد با آن متفاوت است. با اخلاق هنجاری، فرااخلاق، علم اخلاق، تربیت اخلاقی و رشد اخلاقی نیز متفاوت است و یک حوزه دانشی جدید است.
به زعم بنده به صورت استقرائی ما ده رشته ناظر به مطالعات اخلاقی داریم. یکی از این ده رشته اخلاق کاربردی است که به نظر بنده اهم و دشوارترین موضوعات هم هست. و تخصصی مضاعف لازم دارد؛ هم تخصص در اتخاذ موضع در فرااخلاق لازم دارد، هم اتخاذ موضع در اخلاق هنجاری و در مورد موضوع موردنظر هم اطلاعاتی لازم است. و مهمتر از اینها شخص باید تخصص ارجاع فروع به اصول داشته باشد. به نظر بنده اخلاق کاربردی حوزه اجتهادی علم اخلاق و دانشهای اخلاقی است. یعنی باید نظریهپردازی شود، استخراج حکم شود و استنباط ارزش کند. لذا کار پرزحمتی است و ثمره همه مطالعات اخلاقی است.
اسلامیسازی اخلاق
دغدغه مهم دیگری که وجود دارد و مجاهدت زیادی هم لازم دارد، بحث اسلامیسازی علوم است و نیاز است با توجه به مبانی اسلامی، مسائل اخلاقی را حل کنیم. با توجه به حجم عظیم ترجمهی کتابهای مربوط به مسائل اخلاق کاربردی دیری نخواهد گذشت که راهحل مسائل نوپدیدمان را از مبانی و معیارهای غربی جستجو کنیم. و دیری نخواهد گذشت که ارزشهای ما هم جابه جا خواهد شد و به تبع آن مبانیمان هم ناخودآگاه دگرگون میشود.
لذا در حوزهی اسلامیسازی اخلاق وظیفهای جدی داریم. مبانی اخلاق اسلامی یعنی فرااخلاق ما متفاوت با مبانی فرااخلاقی غربی است، معیارهای ارزشداوریمان هم متفاوت است. بنابراین راهحل را باید از مبانی خودمان بجوئیم. ولذا این دغدغه را داشتیم که بر اساس مبانی و معیارهای اخلاق اسلامی راهحلهایی ارائه دهیم. و نمونههایی را عرضه کنیم که میشود بر اساس فرااخلاق اسلامی و اخلاق هنجاری اسلامی معضلات و تزاحمهای اخلاقی در حوزههای زیستی انسان را هم حل کرد.
…