ورزش چونان پرورش فضایل اخلاقی
معروف است که از جرج مالوری، پرسیدند انگیزه شما برای صعود به قله اورست چه بود؟ پاسخ داد: «زیرا آن جا بود». یعنی بودن این قله بهتنهایی، به تعبیر فلاسفه مسلمان، علت تامه صعودد از آن بوده است. اما همچنان شاهد پرسشهایی از این دست هستیم که چرا کسی مانند اریک واینایمر نابینا دو سال برنامهریزی میکند و یک سال در دامنه کوههای راکی میدود تا بتواند به اورست صعود کند؟ چرا برای رسیدن به این هدفْ گاه در تمرینات روزانه خود با کولهپشتی سی کیلویی بر پشت از پلههای یک ساختمان پنجاه طبقهای، با ارتفاع ۱۵۰ متر، نفسزنان بالا میرود؟ (واینایمر، ۱۳۹۰، ص ۲۱۶)
شاید پاسخ ساده به این پرسش آن است که آنها را ماجراجویانی سودایی بدانیم و کارشان را جنونآمیز. اما این پاسخ دقیقی نیست. برخی از این کسان استادان بنام دانشگاهی و حتی استادان فلسفه هستند. برای نمونه کافی است به کتاب فلسفه و صخرهنوردی [Schmid, 2010] نگاهی کنیم تا ببینیم چگونه استادان جاافتاده و شناختهشده دانشگاهی که زندگی معقولی هم دارند، به ورزشهایی میپردازند که از نظر کسان بسیاری ماجراجویانه و چه بسا غیراخلاقی به نظر برسد.
پاسخ مختصر به این پرسشها آن است که ورزش در بن خود منش اخلاقی خاصی پرورش میدهد و راه به سوی فضیلتهای اخلاقی میگشاید. مرور مقالات این کتاب این نکته را آشکارا نشان میدهد [Eslami Ardakani, 1394] و من میخواهم در این مقاله این پاسخ را بسط دهم.
نگرشهای رایج در باب ورزش
در اینجا لازم است که به نگرشهای رایجی که در جامعه ما درباره ورزش وجود دارد اشارتی کنم تا مسیر بحث هموارتر گردد. لابلای سخنانی که از دهان افراد عادی جامعه یا سیاستگذاران میشنویم و همچنین با نگاهی به بنرهای تبلیغاتی و مانند آن میتوان نگرشها یا الگوهای مسلط درباره ورزش را به خوبی شناسایی کرد. در این جا مهمترین آنها را نقل میکنم.
۱. ورزش به مثابه سرگرمی
برای غالب والدین ورزش نوعی سرگرمی و کاری است برای پر کردن اوقات فراغت فرزندانشان. با این رویکرد معمولا در تابستان و هنگامی که مدارس تعطیل میشوند، شاهد رونق فعالیتهای ورزشی در میان کودکان و نوجوانان هستیم و والدین را میبینیم که به باشگاههای مختلف مراجعه و فرزندان خود را در یکی از برنامههای ورزشی ثبتنام میکنند. پس از تابستان نیز معمولا این تب فرو مینشیند و بچهها دوباره مشغول درس میشوند. گاه برنامههای دوستانه آخر هفته مانند فوتسال یا والیبال با همین نگاه شکل میگیرد.
این نگاه به ورزش موجب میشود تا معمولا با اولین تعارضی که با کار دیگری پیش بیاید، کنار گذاشته شود. گرچه سرگرمی یکی از جنبههای ورزش میتواند باشد، اما ورزش از آن فراتر میرود.
۲. ورزش به مثابه درمان
هنگامی که شخص مسنی را میبینیم گوشه پارک آرام آرام میدود یا پیادهروی میکند، معمولا اولین نکتهای که به ذهنمان میرسد آن است که دچار بیماری خاصی است و اینک پزشک به او توصیه کرده است برای کاهش کلسترول بد خون خود یا درمان کبد چربش حتما روزانه مقداری پیادهروی کند یا بدود. همچنین گاه هنگامی که سرخوشانه میدویم، ممکن است همکاری یا دوستی قدیمی ما را متوقف کند و بپرسد «خیر است؟» که معنایش آن است که مگر اتفاقی افتاده است و مشکلی دارید که دارید میدوید؟
با این نگاه گاه در قسمت کمعمق استخرها مردان میانسال یا مسنی، و حتی گاه جوانانی، میبینیم که در حالی که دستها را به کمر گرفتهاند با کندی و کرختی دارند عرض استخر را با گامهای بلند یا کوتاه مینوردند. نوع حرکات ورزشی آنان آشکارا میگوید که در حال آبدرمانی هستند و برای درمان دیسک بیرونزده کمر خود یا ساییدگی کشکک زانو ورزش میکنند.
این ورزش برای انجامدهندگان آن معمولا هیچ جاذبهای ندارد و آنها منتظرند تا مانند دوره درمان فیزیوتراپی سریع به پایان برسد و آن را رها کنند. مطالعات نشان داده است که الگوی پزشکی در ورزش در درازمدت قابل استمرار نیست [Segar, 2015].
۳. ورزش به مثابه پیشگیری
گاه برخی شاغلان و افراد میانسال با دوراندیشی یا دیدن بیماران دیگر، به فکر میافتند برای پیشگیری از بیماریهای اسکلتی مانند دیسک کمر و ساییدگی زانو یا بیماریهای قلبی-عروقی چون سکته یا فشار خون به شکل منظم برخی حرکات ورزشی را انجام دهند یا با دوستان خود به شکل منظمی یک فعالیت ورزشی مانند نرمش صبحگاهی را دنبال کنند. در این جا ورزش صرفا ابزاری است برای حفظ سلامتی بدن و گرنه به خودی خود ارزش ندارد.
۴. ورزش به مثابه تخلیه هیجانات
برای کسانی ورزش عمدتا فعالیتی است برای تخلیه هیجانات جوانان. به همین سبب راه حل رفتارهای پرخطر، تجمعهای بیحاصل، رفتارهای مخرب، سوءمصرف مواد مخدر و مانند آنها را زاده تراکم هیجان جوانی میدانند و یکی از راهحلهای آن را هدایت جوانان به سوی ورزش، برگزاری مسابقات ورزشی و احداث ورزشگاهها میشمارند. طبق این منطق، هیجانات جوانی اگر در مسیر درست هدایت نشود یا تخلیه نگردد پیامدهای ویرانگری خواهد داشت. در نتیجه باید حتما این هیجانات کانالیزه و در صورت لزوم تخلیه گردد و ورزش وسیله و ابزاری است برای رسیدن به این هدف.
۵. ورزش به مثابه تجارت
برخی ورزشها عملا به نوعی تجارت پرسود تبدیل میشوند و باشگاههایی تأسیس میشوند و در کنار خود صنعت ورزش حرفهای را شکل میدهند. این نگرش به ورزش و آن را چون بازاری برای تجارت دیدن قوتها و کاستیهای خود را دارد که از آن میگذرم.
۶. ورزش به مثابه ابراز قدرت سیاسی
کسانی که به ورزش به مثابه اقدامی برای حضور در عرصههای جهانی و افتخارآفرینی برای کشور خود نگاه میکنند. این نگاه به ورزش موجب آن میشود تا ورزش حرفهای به شکل خاصی پدیدار شود. نمونه معروف آن کشور جمهوری دموکراتیک آلمان یا آلمان شرقی سابق است که با جمعیتی حدود ۱۶ میلیون نفر حضور جهانی قابل توجهی داشت. بخشی از سیاست خارجی این کشور بر اساس حضور اعتبارآفرین در بازیهای المپیک استوار بود [Hill, 2007: pp. 4-5]. البته این نگاه به ورزش در درازمدت به رقابتهای ناسالم و تقلبهای گسترده ممکن است بیانجامد که نمونه آشکار آن دو پینگ است که گاه به شکل سازمانیافته از سوی کشورهایی حمایت میشود. فیلم مستند ایکاروس [Fogel, 2017] مصرف گسترده دوپینگ را در میان ورزشکاران درجه یک کشور روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق را پی میگیرد و به خوبی گسترش آن را نشان میدهد.
…