به مرگی از منظر اخلاق
۱٫ طرح مسأله
آیا پزشکان یا افراد باصلاحیت دیگري می توانند به درخواست برخی بیماران، اقدام به کشتن آنان کنند؟ آیا میتوان تصور کرد در مواردي، درمانگر اخلاقاً موظف به پایان دادن به زندگی بیمار خویش است؟ اگر کسی که دچار سرطان پیشرفته و درمان ناپذیر استخوان است و طاقت دردهاي خود را ندارد، بخواهد تا او را از این زندگی تحمل ناپذیر نجات دهند، اخلاقاً باید به خواسته او احترام گذاشت و آن را برآورد؟ معیار شناسایی چنین بیمارانی و ملاك درد تحمل ناپذیر کدام است؟
این پرسش ها و پرسش هایی از این دست، به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم، با رشد تکنولوژي هاي زیستی، به گونه اي جدي تر، خود را فراروي عالمان و متخصصان اخلاق زیستی مطرح کرده است و مبحث اوتانازي یا به مرگی را به یکی از بحث هاي چالش برانگیز در عرصه اخلاق زیستی بدل ساخته و نه تنها عالمان، بلکه دولت ها را نیز درگیر خود ساخته است. این مسأله، تنها بحثی نظري و براي تقویت ذهن فیلسوفان اخلاق نیست؛ بلکه معضلی اجتماعی و نیازمند تأمل جدي و تصمیم درست است. کافی است اقدامات دکتر جک کورکیان را به خاطر آوریم .
این آسیب شناس بازنشسته در ایالت میشیگان آمریکا، در سال ۱۹۹۰ به درخواست بیمارش، خانم جنت ادکینز که از بیماري آلزایمر رنج می برد و از آینده خود هراسان بود، به کمک دستگاهی که ساخته بود و ماشین خودکشی1 یا مرسیترون2 نام داشت، به زندگی او پایان داد. این عمل، نخستین قتل از ۱۳۰ قتلی بود که تا سال ۱۹۹۹ به وسیله دکتر کورکیان انجام و گزارش شد و او را به نام « دکتر مرگ » نامور نمود. وي با جسارت از عمل خود دفاع می کرد و آن را اقدامی اخلاقی درجهت کمک به کاستن از درد بیماران می دانست و از دولت خواست تا این کار طبق شرایطی قانونی گردد. زیرا این قتل ازنظر او ضرورت داشت و مدیساید 3 یا قتل بر اساس ضرورت هاي پزشکی به شمار می رفت.
سرانجام وي در سال ۱۹۹۹ به اتهام قتل بیماران خود به دادگاه فراخوانده شد و به جرم جنایت از نوع درجه دوم و کشتن غیرقانونی بیمارانش به ۱۰ تا ۲۵ سال حبس در زندان ایالتی میشیگان محکوم گشت و بدین ترتیب پرونده اقدامات او بسته شد.
لیکن در هلند، اقدامی از این دست از سوي افراد ذي صلاح، جرم به شمار نمی رفت و با مسامحه با آن برخورد می شد و پزشکان هلندي سالانه بین دو تا پنج هزار بیمار را می کشتند. براي نمونه، در سال ۱۹۸۶ انجمن سلطنتی پزشکی هلند گزارش داد سالانه پنج تا شش هزار تن داوطلبانه متقاضی به مرگی می شوند و این عمل درباره آنها اجرا میگردد. بر اساس گزارش هاي منابع رسمی در سال ۱۹۹۰ اعلام شد سالانه چهار تا شش هزار تن در هلند به این شکل کشته می شوند. این تنها آمار ثبت شده است؛ ولی به دلیل
آنکه برخی از قتل ها به دلیل ابهامات قانونی یا تردید در تحقق شرایط لازم، ثبت و اعلام نمی شود، آمار واقعی کسانی که سالانه از این طریق از دنیا می روند، روشن نیست و طبق برآورد کارشناسان از دو هزار تا ۲۰ هزارمورد در سال نوسان دارد .
سرانجام طی فرآیندي طولانی این کار طی آیین نامه اي اجرایی در سال ۲۰۰۰ قانونی شد. در بلژیک نیز در سال ۲۰۰۲ این عمل قانونی شد. کشورهاي اروپایی دیگر نیز قوانینی به سود این اقدام وضع کرده اند یا آن را عملاً تحمل می کنند.
…