آیا ترجمه مشکلی از ما حل میکند؟
روزی که خانه اخلاق پژوهان ما تشکیل شد و دغدغه اخلاق و ترویج اخلاق در جامعه، ما را دور هم جمع کرد، شاید تصوری از تنوع موضوعهای اخلاقی نداشتیم. اما روز به روز که بیشتر خواندیم و بیشتر با اساتید صحبت کردیم و بیشتر با پژوهشکدههای اخلاقی خارج از کشور آشنا شدیم، تنوع موضوعهای اخلاقی، اهمیتشان و البته خلأشان در ادبیات فارسی بیشتر ما را متعجب و ناراحت کرد. چالشهای اخلاقی صنعت معدن، چالشهای اخلاقی متاورس و ریزپرخاشگری فقط تعدادی از این موضوعها هستند.
در طول همه این سالها دوست داشتیم مردم و دغدغهمندان اخلاق ایران را از این موضوعات باخبر کنیم و به این موضوعها توجه دهیم، چرا که میدانستیم این موضوعها، یا مسائل جامعه ما است یا در آیندهای نه چندان دور به جامعه ما میرسد و تا زمانی که ادبیات این مسائل غنی نشود و تا زمانی که توجهها به سمت اهمیت این مسائل جلب نشود، راهحلی برای آنها پیدا نخواهد شد.
ترجمه یادداشتهای سایتها و ژورنالهای معتبر انگلیسیزبان به زبان فارسی، تصمیمی در جهت این دغدغه بود. تیم رصد ما از حدود دو سال پیش شروع به جستجو کرد. مجموعه یادداشتهایی از سایتها و ژورنالهای معتبر و نویسندههای متخصص پیدا کردیم و مترجمان ما از حدود یک سال پیش شروع به ترجمه این یادداشتها کردند. و خوشحالیم که امروز صدمین ترجمه ما منتشر میشود.
روزی که شروع کردیم به جستجو و ترجمه این یادداشتها، تصور نمیکردیم عدد مقالههای ترجمهشدهمان به ۱۰۰ برسد. انتشار هفتهای دو ترجمه، شاید کار چندان سختی به نظر نرسد، ولی گزینش یادداشت، مباحثه گروهی در مورد تک تک این یادداشتها، ترجمه و ویرایش ترجمهها، انتشار در سایت، اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی و ایمیل به نویسنده یادداشتها، روند زمانبر و نه چندان راحتی است که طی میشود تا ترجمههایی باکیفیت و شایسته به مخاطب ارائه دهیم.
از ابتدا در انتخاب یادداشتها سختگیری زیادی داشتیم و همین باعث شده بود که فکر کنیم پای قدم گذاشتن در این مسیر را نخواهیم داشت. در این یک سال و اندی تیم رصد ما حدود ۴۰۰ یادداشت را گزینش کرد ولی در بررسیهای ثانویه که فقط ۱۰۰ عدد از این یادداشتها برای ترجمه انتخاب شدند. بر اساس فاکتورهای زیر این صد یادداشت و مقاله را انتخاب کردیم:
- موضوع یادداشتْ دغدغه جامعه ما باشد
- ساختار یادداشت به گونهای نباشد که از نظر فرهنگی خیلی دور از فرهنگ جامعه ایران باشد
- رویکرد یادداشت مغایر با رویکرد عرف جامعه ایرانی نباشد
- نویسنده یادداشت در موضوع موردبحث متخصص باشد
- منبع یادداشت یا مقاله، سایت یا مجله معتبری باشد
- حجم مقاله انقدر زیاد نباشد که برای مخاطب خستهکننده باشد
جستجو و ترجمه این یادداشتها به ما کمک کرد که به یک ماتریس محتوایی نسبتا غنی از موضوعهای اخلاقی برسیم. و همین ماتریسْ ملاک ما برای جستجو و ترجمه یادداشتها قرار گرفت. البته بنا نداریم در مورد همه موضوعهای ماتریسمان یادداشت ترجمه کنیم، بعضی موضوعها یا دغدغه جامعه ما نیستند که کنارشان گذاشتهایم، و به بعضی موضوعها هم باید در قالب تألیف یادداشت یا مقاله، یا برگزاری سخنرانی و نشست و مناظره بپردازیم. که امید داریم همگام با مسائل به روز، جامعه را با چالشهای اخلاقی آن مسئله آشنا سازیم.
یکی از دستاندازهای این مسیر که تیم ترجمه ما با آن مواجه بود، معادلیابی واژههای جدید بود. در ترجمه یادداشتها به واژههایی برمیخوردیم که ادبیات فارسی کاملا با آنها بیگانه بود و خودمان باید معادلی فارسی برای آن واژه میساختیم. سعیمان بر این بوده که جوانب مختلف را در نظر بگیریم و مناسبترین و نزدیکترین معادل را پیشنهاد بدهیم. پیشنهادهای تیم مترجمانمان را در بخش واژهنامه سایت میتوانید ببینید.
اما در این مدت بازخوردهای خوبی از اساتید و مخاطبان سایتمان گرفتیم که انگیزه ما شد برای ادامه این راه. و بازخوردهای خوبی هم از نویسندههای یادداشتها گرفتیم. بعد از انتشار ترجمه هر یادداشت، به نویسنده یادداشت اطلاع میدهیم که نوشتهاش در یک سایت ایرانی به زبان فارسی منتشر شده است. نویسندهها از آشنا شدن با یک موسسه ایرانی که در زمینه اخلاق کار میکند، ابراز خوشحالی میکنند و تعدادی از آنها هم متن یادداشتهای دیگرشان یا مطالب مرتبط را برای ما ارسال میکنند تا به زبان فارسی ترجمه شود.
در پایان، اول این راه هستیم و نظرات و پیشنهادهای شما، به ما برای ادامه مسیر کمک میکند. و امید داریم روزی را ببینیم که مؤسسهها و گروههای بیشتری در جهت ترویج اخلاق و بررسی مسائل و چالشهای اخلاقی جامعه قدم بردارند.
مصاحبه با آقای انشالله رحمتی
به بهانه انتشار صدمین ترجمه به سراغ یکی از اساتیدمان رفتیم و با ایشان درباره ترجمه یادداشتهای اخلاقی به گفتگو نشستیم.
آقای دکتر انشاءالله رحمتی (زاده ۱۳۴۵) پژوهشگر و مترجم ایرانی حوزه فلسفه و عرفان، سردبیر نشریه اطلاعات حکمت و معرفت، و استاد و عضو گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی هستند. حوزه کار و مطالعه ایشان فلسفه اخلاق، فلسفه دین، عرفان و فلسفه اسلامی است و به آثار هانری کربن علاقه و توجه ویژه دارد. ایشان که در سال ۱۳۸۶ به عنوان مترجم برگزیده از سوی وزارت ارشاد اسلامی معرفی شد، ترجمه یا تألیف بیش از سی اثر را در کارنامه خویش دارد که از جمله آنها میتوان ترجمه کتاب فلسفه دین در قرن بیستم نوشته چارلز تالیافرو، دانشنامه فلسفه اخلاق ویراسته پل ادواردز و کتاب نقد عقل عملی (نقد دوم ایمانوئل کانت) را نام برد.
آقای دکتر سلام عرض میکنم و تشکر میکنم بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
بنده هم سلام عرض میکنم.
برای من مایه مسرت و خوشحالی است که مؤسسهای با تمرکزی خاص و دقت بالا و با استفاده از استعدادهای جوانان، به طور تخصصی در حوزه اخلاق کار میکنند. و الحمدلله نتایج و آثار خوبی هم داشته است و به نوعی همه علاقهمندان به این حوزه را گرد هم بیاورند و از حضورشان استفاده کنند.
به عنوان اولین سؤال؛ به نظر شما اساسا کارکرد ترجمه چیست؟ آیا ترجمه برای نیازمندیهای جامعه ما مفید هست؟ و چه مخاطرات و آسیبهایی دارد؟
ما از ترجمه مفری نداریم و ناگریزیم از ترجمه، و به نظرم اگر کسی بخواهد در مقابل ترجمه مقاومت و مخالفت کند، به جنگ با واقعیت رفته است.
قرآن کریم توصیه میکند: «الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[۱] «اهل نجات و رستگاری کسانی هستند که سخن را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند». تا آنجا که به بحث ما مربوط میشود، در این آیه دو نکته وجود دارد: اول؛ شنیدن. سخنانی در عالم هست که نمیتوان آنها را نشنید و یکی از راههای شنیدن همین ترجمه است و از طریق ترجمه است که مواد اولیه برای داوری را به دست میآوریم. ما اگر امروز ترجمه نکنیم، بسیاری از سخنان برایمان ناشنیده میماند. و از طریق ترجمه است که میتوانیم سخنهای تازهای را که زیر این گنبد کبود گفته میشود بشنویم.
دوم؛ تبعیت کردن. برای تبعیت از بهترین قول ابتدا باید نسبت به اقوالْ معرفت نظری داشته باشیم، و برای اینکه بهترینش را تشخیص بدهیم، باید قدرت مقایسه داشته باشیم. در این مقایسههاست که حق و باطل را تشخیص میدهیم. و گام بعد این است که میان حقها هم احق و درستتر را برگزینیم. اما صرف معرفت نظری و آگاهی نسبت به احق کافی نیست، بلکه عمل به آنها هم اهمیت دارد و معرفت نظری را برای عمل میخواهیم. و کاری که شما در خانه اخلاق پژوهان جوان انجام میدهید این است که کمک میکنید سخن حق و خقتر را بشناسیم و در قدم بعد به سخن حقتر عمل کنیم.
برخی مفسرین از جمله فخر رازی از این آیه این گونه استنباط میکنند که توصیه قران در وهله ی اول توصیه به پیروی از حجت عقل و توصیه به عقلانیت است و امروز اگر بخواهیم به این توصیه عمل کنیم، قدم اول ترجمه است.
همان طور که سابقه کاری بنده هم نشان میدهد، به نظرم ترجمه، اساسیترین و البته اولین گام برای عمل به توصیه قرآن و همینطور اولین و مهمترین قدم برای رسیدن به هدفی است که مجموعه شما در پیش دارد.
آیا ترجمه مخاطراتی دارد که مترجمان ممکن است در دام آنها بیفتند و توصیه شما برای تحقق بهتر این هدف چیست؟
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که درست است که بخش زیادی از اقوال و سخنان در منابعی هست که باید ترجمه شوند، اما گاهی به اشتباه فکر میکنیم که سخن حق فقط در ترجمهها یافت میشود. در حالی که خیلی از این سخنان در منابع خودمان هم هست و ناشنیده ماندهاند. لذا بعد مهم دیگر این فعالیت و پژوهش اخلاقی توجه جدی به سنت و منابع خودمان است. البته سخنانی که برای پژوهش اخلاقی لازم است، در حوزه وسیعی پراکنده شدهاند که این حوزه وسیع منطق و ادبیات و فقه و اصول و حتی آثار هنری را شامل میشود.
البته خانه اخلاق پژوهان جوان با انتخاب مسیر ترجمه، تا حدی راه را هموار کرده است، چون متون ترجمهشده انسجام بیشتری دارند و نظاممند شدهاند. اما مطالبی که در سنت خودمان هست، بسیار متنوع و رنگارنگ است و حتی گاهی هم ممکن است بیارتباط و بیانسجام به نظر برسد. و این باعث میشود به نظر برسد که این مطالب و مباحث پاسخی برای پرسشهای امروزی فلسفه اخلاق نداشته باشند. ولی انسجام و نظاممند کردن این مطالب باعث میشود راحتتر مورداستفاده قرار بگیرند. و ترجمه متون و استفاده از تجربه سنتهای دیگر میتواند به منسجم کردن و نظاممند کردن مطالب سنت خودمان کمک کند.
از طرف دیگر، آشنایی با سنت خودمان و آشنایی با آثار فاخر سنت خودمان، به خصوص آثاری که به نوعی شاهکارهای ادبیات فارسی به شمار میآیند، کمک میکند که زبان رساتر و بلیغتر برای ترجمه داشته باشیم. و این باعث میشود بهرهگیری از ترجمهها را به نوعی از آن خود کنیم و صرفا مطالب دیگران را تکرار نکنیم.
منظور شما این است که در شاخه های مختلف علوم اسلامی، مثل منطق، اصول فقه و حتی ادبیات و هنر، درونمایههای اخلاقی وجود دارد که میتوانیم آنها را استخراج و معرفی کنیم؟
بله دقیقا منظور بنده همین بود که هم میتوانیم از محتوای آنها کمک بگیریم و هم از صورتشان. صورت و قالب و ادبیات مطالب سنت خودمان هم بومی است و هم از قوت بالا و کمنظیری برخوردار است. و وقتی این مطالب در قالب اصطلاحات، تعابیر و ساختارهای سنت خودمان میآیند، خیلی بهتر با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار میکنند.
در این مدتی که ترجمه یادداشتها را شروع کردیم هم بازخورد خوبی از مخاطبانمان گرفتیم و هم مباحثی را وارد ادبیات فلسفه اخلاقی کردیم که قبل از آن سابقهای در زبان فارسی نداشتند. با این حال، به نظر شما تا چه نقطهای و تا چه زمانی ما باید ترجمه را ادامه دهیم؟ و اصلا آیا میتوان نقطهای را پایان کار ترجمه متصور بود؟
اول اینکه؛ با توجه به سیر پرشتابی که جهان دارد، برای این فرآیند نمیتوان پایانی را تصور کرد. زمانی میتوان نقطهای بر کار ترجمه گذاشت و این کار را پایان داد که از نظر علمی جلوتر از دنیا باشیم و مطمئن باشیم که بقیه چیزی بیشتر داشتهها و یافتههای ما ندارند. ولی دانشهای مختلف سیر پرشتابی دارند و هم از نظر محتوایی نوآورانه هستند و هم نحوه عرضه و بیان نوآورانهای دارند، و ما با ترجمه متون، فقط محتوا را منتقل نمیکنیم بلکه نوآوریهایی را هم که در مقام بیان محتوا وجود دارد و ارتباطی که بین محتوا و پرسش بشر معاصر برقرار میشود را هم فرامیگیریم.
ترجمه، کار غیرمعقول و اشتباهی نیست که بگوییم ما از سر ضرورت و استیصال به این کار روی آوردیم، بلکه کار معقولی است که باید آن را انجام داد، و تا زمانی که این کار معقول باشد، باید آن را انجام دهیم. از طرف دیگر، بر این باورم که اگر ترجمه مسیر صحیح خودش را طی کند، به یک معنا تألیف است. در حوزه مطالعاتی ما ترجمه یک عمل خنثی و واسطه نیست، انتخاب متون، فهم درست از متون، تلاشی که در جهت ارائه مطالب به خواننده فارسیزبان (مقدمه مترجم) میشود، و نقد اثر کاری خلاقانه است و میتواند به نوعی تألیف باشد. بنابراین اگر مسیر ترجمه درست و حسابشده باشد، عملا نوعی تألیف را به همراه دارد. البته منظورم از تألیف صرفا این نیست که کتابی را تأیف و منتشر کنیم، بلکه منظورم از تألیف این است که اندیشه ما گامهایی را به جلو بردارد و توانایی تأملاتی را داشته باشیم که تا قبل از ترجمه این متن، نداشتیم. اما امروزه تعریفهای ما از ترجمه و تألیفْ تعریفهایی صوری و کلیشهای است، یعنی ممکن است یک کار ترجمهای به لحاظ نوآوری و به لحاظ پیشبرد اندیشه جلوتر از یک کار تألیفی باشد. بنابراین به نظرم امروزه تألیفها و کارهای اصیل ما میتواند در قالب ترجمههای درست و دقیق با شرایط ذکرشده باشد. به بیان دیگر، اگر در حوزهای معرفتی مثل فلسفه اخلاق، با نظم حسابشدهای مطالب جدی و اصیل را برای ترجمه انتخاب کنیم، و ترجمه مطالبی را انتخاب کنیم که ترجمهشان گام رو به جلویی برای فهمیدن باشد، هیچ مانع و محدودیتی برای ترجمه نداریم و حتی باید برای ترجمه برنامهریزی کرد.
ما اگر بخواهیم در زمینه ترجمه فعالانهتر عمل کنیم و مثلا یادداشت یا نقدی بر ترجمهها بنویسیم، یا حتی در انتخاب یادداشتها رویکرد خاصی مدنظر داشته باشیم، با توجه به اوضاع و احوال کنونی جامعهمان کدام رویکرد اثربخشی بیشتری دارد؟
به نظر من جامعه ما نگاهی دینی که مبتنی بر حسن و قبح عقلی است را میپسندد، چون در نگاه حسن و قبح عقلی، اخلاق موضوعیت دارد ولی حسن و قبح شرعی این گونه نیست. اگر ما بخواهیم کار نوآورانهای در حوزه معارف خودمان انجام دهیم، توصیه من ترویج نگاه اخلاق دینی است. و این اخلاق دینی را در تفاسیر خیلی خوب میتوان پیدا کرد. در منابع مختلف تفسیری ما به وجاهت اخلاقی قرآن و معارف توجه شده است. بنابراین میتوان از منابع تفسیری استفاده وافر برد. طبق تجربه بنده، عموم مردم ما اخلاق را از منظر دین متوجه می شوند و خیلی سخت میتوانند تفکیک کنند. رویکرد دینی مبتنی بر حسن و قبح عقلی که در تفاسیر ما به خصوص نگاه شیعی هم پررنگ است.
نکته دیگر توجه به منابع ادبیات فارسی است. مثلا امروزه اگر کسی با همین نگاههای جدیدی که از فلسفه اخلاق میگیریم، گلستان و بوستان سعدی را بازخوانی کند، بسیاری از نکاتی که در این کتب بیان شده، گویی جواب سوال های امروز ما می باشد. این تطبیق دادن و پیدا کردن شواهدی که میتوانند تأثیرگذار باشند، تألیف و نوآوری است. مطالب عامهپسندی که از متون غربی ترجمه می شود، چه از لحاظ اصطلاحات تخصصی، چه مثالها و چه فضای متن، برای عموم مردم مانوس نیست. و جایی که مترجمان میتوانند ورود پیدا کنند و کار فعالانهای انجام دهند، به نظرم یافتن مابهازا مباحث، شواهد و مثالها در فرهنگ خودمان است، در این صورت متن برای مردم آشنا و مأنوس خواهد بود و در عین حال نگاه جدیدی به آنها میدهد. چون پرسشهای فلسفه اخلاق یا اخلاق کاربردی یا اخلاق حرفهای در منابع ما هیچ وقت صورتبندی نشده است، اما اگر چنین کاری انجام شود، تأثیرگذاری کار مترجمان شما بیشتر خواهد بود.
با توجه به پیشینه علمی حضرتعالی، گویا میفرمایید که باید از منظر اسلامی-ایرانی گفتگویی بین متون ترجمهشده و کاری که مترجم قرار است انجام دهد، رخ دهد؛ متنی ترجمه شده و مترجم باید از منظر فرهنگ ایرانی-اسلامی متناظر آن را بیاورد.
بله درست است. به طور خلاصه؛ به همان میزان که ترجمه ضروری است، به همان میزان منطبق کردن مباحث ترجمه با مسائل خودمان ضرورت دارد.
به خصوص در متون تفسیری و ادبیات، چون در این حوزهها دغدغه مسائل اخلاقی به صورت ریز، و نه به صورت کلی و فلسفی، وجود دارد. اما شکل نظاممندی که در فلسفه اخلاق هست، در این منابع نیست. حتی فقه استدلالی ما به نوعی اخلاق کاربردی و دینی است. شباهتهایی هم میان آراء فلسفه اخلاق در اخلاق کاربردی و فقه وجود دارد و اگر این تطبیقها انجام شود، هم بحث قابلفهمتر خواهد بود و هم سنت خودمان را هم بهتر متوجه میشویم، چون تصور نمیکنیم این مباحث مربوط به گذشته است و فقط برای یک جامعه سنتی و غیر علمی کاربرد دارد.
لطفا چند کتاب به عنوان منبع که مصداق پیشنهاد شما هم باشند، معرفی کنید.
تفسیر معاصرانه قران کریم می تواند پیشنهاد خوبی باشد چون این کتاب آن کلیدهای لازم برای مراجعه به سایر متون دینی را به ما می دهد
ما یک ماتریس محتوایی داریم که طبق اولویتبندیمان لیست شدهاند، برای انتخاب یادداشتها سراغ این ماتریس محتوایی میرویم و طبق اولویتهایمان یادداشتها را انتخاب میکنیم، دغدغه جامعه هم ملاک اولویتبندی ما است، اما گاهی به مسایلی بر می خوریم که با فضای فکری جامعه ما فاصله دارد و ما هم سراغشان نمیرویم، مثلا مسایل اخلاقی در حوزه ی تکنولوژیهای جدید یا ژنتیک و امثالهم. بنظر شما با این موضوعها باید چه کار کنیم؟ باید رهایشان کنیم؟ و اگر نه، محل مناسب پرداختن به این مسائل کجاست؟
به نظرم باید نیاز مخاطبان را در نظر بگیریم، درست است که خیلی از این مباحث در حوزه فلسفه اخلاق مطرح است ولی گویی هنوز مساله ما یا مسأله عموم نیستند، ممکن است مباحثی مسأله جامعه ما نباشد و مخاطب با آن مسأله ارتباط برقرار نکند ولی من به عنوان متخصص اگر جایی میبینم نیاز است مسألهای به آگاهی جامعه برسد، باید جامعه را نسبت به آن آگاه کنم. مثلا سی سال پیش دغدغه کسی محیط زیست نبود ولی متخصصین ما باید تشخیص میدادند که این موضوع مسأله جامعه است و باید مباحث اخلاق محیط زیست را برجسته میکردند و از یک سری از مشکلاتی که امروزه با آنها مواجه هستیم، جلوگیری کنند. بنابراین باید توجه داشته باشیم که ممکن است یک سری مباحث مورداقبال عمومی نباشند ولی ما به عنوان متخصص باید تشخیص دهیم که کدام یک از مسائلی که الان دغدغه جامعه نیست، مدتی بعد مسأله و دغدغه جامعهمان خواهد شد و باید مردم را زودتر آگاه کرد.
مترجمین ما در ترجمه متون به واژهها و اصطلاحاتی برخورد میکنند که در زبان فارسی معادلی ندارند، برای این دوستان چه توصیهای دارید که بهتر بتوانند معادلیابی یا معادلسازی کنند؟
مؤسسه شما از این جهت که محققین و اساتید رفت و آمد دارند، امکان خوبی دارد برای اینکه یک شورای معادلیابی تشکیل دهید. این اصطلاحها باید ترجمه شوند و مترجمان ممکن است تجربه کافی نداشته باشند یا اگر باتجربه هم باشند، معادلی که یک نفر به تنهایی انتخاب میکند، ممکن است معادل دقیقی نباشد. بنابراین همان طور که شما جمعی تشکیل دادهاید برای انتخاب متون، باید شورایی هم برای معادلیابی تشکیل بدهید و اصطلاحات را شناسایی کنید، به بحث بگذارید و معادلی برای آنها بیابید تا حداقل برای متخصصین این حوزه رفاهی برای معادلگذاری ایجاد شود. در این صورت معادلسازی دقیقتر خواهد بود و چون معادل با نظر جمعی انتخاب میشود، پشتوانه خواهد داشت و برای مترجمان بعدی هم مبنا قرار میگیرد و ما کمتر دچار سردرگمی در معادلگذاریها خواهیم شد.
در اخر به دوستان مترجم ما در خانه اخلاق پژوهان اگر توصیهای دارید بفرمایید.
دست تک تک این دوستان را میبوسم و سپاسگذار زحمتشان هستم.