شأن اخلاقی آمیژهھای انسان-میمون
از زمانی که دانشمندان رویانھای آمیژهای (chimera) انسان-میمون را به وجود آوردهاند، پژوھشھا حول آن، موضوعات فلسفی و اخلاقی در رابطه با شأن اخلاقی پدید آوردهاند. ما با سایر گونهھای زنده چگونه رفتار کنیم؟
سیارهٔ میمونها (Planet of Apes) [محصول سال ۱۹۶۸ به کارگردانی فرانکلین جی شانفر: چند فضانورد به فضا فرستاده میشوند و در سیارهای ناشناخته فرود میآیند که در آن پریماتهای غیر انسان، به تواناییهای انسان-گونه و کلامی دست یافتهاند، مانند انسانها صحبت میکنند، انسانها را به بردگی گرفتهاندو…] گرچه یک فیلم علمی- تخیلی بود، اما این ماه اولین زینمود (lifeform) انسان-میمون توسط پروفسور خوان کارلوس ایزپیسوا بلمونته از موسسهٔ سالک در آمریکا تولید شدهاست.
رویانھای آمیژهای از نظر تئوری پس از قرارگیری در رحم میتوانند جنینھای زنده را به وجود بیاورند. ما از ظرفیتھای آمیژهٔ انسان- میمون آگاه نیستیم. ممکن است ظرفیتھای شناختی آنان مثل حیوانات باشد، ممکن است ظرفیتھای شناختی انسان-گونه در بدنی نیمه انسان داشتهباشند و یا حتی ظرفیتھای شناختی ویژه که برای ما انسانھا ناشناخته باشد.
چالش پژوھشھای آمیژهای این است که روایت توافقشدهای از شأن اخلاقی وجود ندارد. ما باید پاسخ بدھیم که چه ویژگیھایی به یک جاندار حق میدھد؛ حق آزمودنینبودن، بدون رضایت خود و حق حیات آزادانه.
با تنظیم استانداردھای اخلاقی، حال ما باید به این سوال پاسخ دھیم که چگونه ویژگیھایی که منزلت اخلاقی را ایجاب میکنند تشخیص دھیم. تاکنون پژوھشھای پروفسور بلمونته شامل تولید و از بینبردن سلولھای رویانی ناھشیار بوده است، اما اگر تولید جنین زندهٔ انسان-حیوان عملی شود یکی از دو اقدام زیر باید انجام شود:
اولاً سلولھایی که ایجاد ذھن انسانی میکنند، در صورت امکان باید با تغییرات ژنی حذف شوند.
دوماً آمیژهھای زنده نباید بلافاصله مورد استفاده قرار بگیرند بلکه باید به آنها اجازه داده شود در محیطھای اجتماعی رشد کنند و ظرفیتھای شناختی و پتانسیل آنها برای ارتباطات غیرکلامی مطالعه شود. جرمی بنتام باور دارد ظرفیت ادراک رنج است که اهمیت دارد؛ او میگوید که: «سوال این نیست که آیا آنها می توانند استدلال کنند یا حرف بزنند، مساله این است که آیا آنها میتوانند رنج بکشند؟»