پاسخی به دغدغههای فعالان حوزۀ اخلاق پزشکی
سؤال اول/ با وجود فقه و قانون چرا مفهومی به اسم «اخلاق» برای حل مسائل بشریت به وجود آمده است؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا لازم است اخلاق را به دو دستۀ «اخلاق فاعلمحور یا اخلاق فضائل» و «اخلاق فعلمحور یا اخلاق کلامی» تقسیم کنیم. در اخلاق فاعلمحور تمرکز بر خود شخص است که اخلاقی باشد؛ درصورتیکه در اخلاق فعلمحور تمرکز بر اعمال است، نه بر کنندۀ آن عمل.
در اخلاق فاعلمحور، سؤال اصلی این است که آیا فلان فرد، فردی اخلاقی است یا خیر؛ درحالیکه در اخلاق فعلمحور سؤال اصلی این است که فلان عمل، عملی اخلاقی است یا خیر. همانطور که احتمالاً متوجه شدهاید، این اخلاق فعلمحور است که رودرروی فقه و حقوق قرار میگیرد و ضعفهایی از آنها را پوشش میدهد. حال باید بدانیم که این ضعفها چیست و بهعبارتِدیگر چه لزومی برای بهکارگیری راهنمایی به نام «اخلاق» در تصمیمگیریها وجود دارد.
در حقیقت، بحث اخلاق فعلمحور -بهویژه در کشور ما- چیزی بهجز غنی کردن فرهنگ درستکاری نیست. در این روند، سعی اخلاق بر آشکارسازی زشتیهایی است که هنوز مکشوف نشدهاند و در این مسیر، بهجای استفاده از اهرم مجازات کیفری، از اهرم فرهنگسازی استفاده میشود. نتیجۀ این فرهنگسازی احتمال دارد بهمرورِزمان به قانون نیز تبدیل شود و وارد حیطۀ حقوق گردد. به بیانی سادهتر، ویژگیهای درستساز و غلطساز اعمال در هر سه حیطۀ فقه، حقوق و اخلاق تقریباً یکسان است، ولی برای عمل به اخلاق، برخلاف دو مورد دیگر، بر جامعه بار و فشار کمتری وارد میآید؛ چرا که ضمانت اجرایی اعمال در حیطۀ اخلاق، وجدان آدمیست، ولی مثلاً در حقوق، این ضمانت اجرایی، مجازات کیفری است. بنابراین، برای جا انداختن یک مفهوم یا یک عمل در جامعه، افراد پیشروی آن جامعه ابتدا آن مفهوم را در قالب اخلاق به جامعه معرفی میکنند و پس از فرهنگسازی، در صورت لزوم، آن را وارد اخلاق نیز میکنند.
بهعنوان مثال، در طول تاریخ، تا همین چندی پیش، بردهداری عملی ناشایست گمارده نمیشد، ولی پس از مدتی، عدهای از افراد جوامع که بینش و خرد بیشتری داشتند، ابتدا با فرهنگ بردهداری مبارزه کردند و پس از چند قرن، این سنت به یک رذیلت اخلاقی تبدیل شد. در نهایت نیز پس از این فرهنگسازی، برای عمل بردهداری مجازات کیفری تعیین و وارد حیطۀ حقوق شد. حال فرض کنید این افراد پیشرو برای مبارزه با بردهداری از همان ابتدا آن را غیرقانونی اعلام میکردند؛ آیا بردهداران یا حتی خود بردهها توانایی پذیرش این موضوع را داشتند؟ به نظر میرسد که پاسخ به این سؤال «خیر» باشد. پس در این مسیر به لزوم وجود اهرمی به نام «اخلاق» پی میبریم.
سؤال دوم/ اخلاقی زندگی کردن یک فضلیت به شمار میرود یا اینکه معیاری قطعی برای زندگی است؟ آیا وظیفهای بر شخص اخلاقی است که فردی دیگر را ترغیب یا حتی اجبار به کار اخلاقی نماید؟
در جواب باید هر دو دستۀ اخلاق را جداگانه بررسی کنیم. در اخلاق فاعلمحور، یعنی همانجایی که فضیلتمند بودن یک شخصیت مطرح است، بالطبع اخلاق یک فضیلت عنوان میشود، ولی در اخلاق فعلمحور اوضاع کمی متفاوت است. در این اخلاق کدها و دستورالعملهایی مطرح است که افراد را ملزم به رعایت اخلاق میکند؛ بهعنوان مثال، راستگویی در حیطۀ اخلاق فعلمحور عملی اخلاقی است که در اکثر مواقع (مگر در موارد استثنا) لازم الاجراست؛ بنابراین، اخلاق فعلمحور بیش از آن که فضیلت باشد، معیاری لازم برای زندگی است و موظف کردن یک فرد به عمل اخلاقی بر عهدۀ سیستم حاکم است. باید بدانیم که اجبار فردی به انجام عمل اخلاقی از سمت ما (به عنوان فرد) اساساً اخلاقی نیست. در حقیقت، تبلیغ کار درست و اخلاقی، امری اخلاقی است، ولی نه از طریق اجبار! بهترین نوع تبلیغ نیز تبلیغ با عمل است و نه حرف. بدین معنا که برای تأثیرگذاری مناسب ابتدا لازم است تا ما خود اخلاقی عمل کنیم و در مراحل بعد، میتوانیم از تبلیغ کلامی و گفتوگو نیز بهره بجوییم.
سؤال سوم/ اخلاقی که در کتابهای بوشام و چیلدرس و همینطور دورههای آموزشی اخلاق دربارۀ آن صحبت میشود، چقدر با اخلاق عرفی جامعۀ ما و بهطور خاص حرفهمندان سلامت ما اینهمانی دارد؟
در سنت، فرهنگ و دین ما، پیروی از اصول و قواعد ریشۀ عمیقی دارد و به همین دلیل، متد «اخلاق چهار اصلی» بوشام و چیلدرس برای جامعۀ ما قابلدرکتر بود و بهسرعت و بهسهولت توسط جامعه و فرهنگ ما پذیرفته شد؛ بهصورتیکه امروزه میتوان گفت متد غالب در اخلاق عرفی پزشکان ماست. این بدین معنا نیست که جامعۀ پزشکی ما بهصورت کامل و به نحو احسن این متد را اجرا میکند، بلکه به این معناست که این متد، بیشترین اینهمانی را با اخلاق عرفی حاکم بر سیستم درمان ما دارد.
سؤال چهارم/ به نظر میرسد که همۀ پزشکها نیاز به یک جعبه ابزار اخلاقی برای تصمیمگیریهای اخلاقی دارند؛ اما سؤال اینجاست که دانشجوی پزشکی که تابهحال دروس اندکی دربارۀ علوم انسانی خوانده است، چگونه میتواند وارد این حیطه شود؟ و هر کس تا چه اندازه باید به خواندن اخلاق بپردازد و چه میزان در آن عمیق شود؟
بهترین حالت ممکن این است که مباحث پایهای مرتبط را وارد سیستم آموزش کرد و تدریس آنها را از مدارس شروع نمود. متأسفانه هماکنون چنین شرایطی مهیا نیست، پس لازم است حداقل این آموزشها از دانشگاهها آغاز شوند. برای اینکه میزان لازم تعمق در مسائل علوم انسانی را برای یک حرفهمند سلامت بدانیم، باید هدف نهایی را مشخص کنیم. هدف نهایی معقول برای یک حرفهمند سلامت در حوزۀ اخلاق پزشکی به این صورت است که استدلالهای مربوط به کدهای اخلاقی را بداند و توانایی توجیه این دستورالعملها را داشته باشد. در حقیقت، لازم است از تقلیدِ صرفِ بدونِ فکر دوری کند و فلسفه و دلیل عملی را که انجام میدهد، بداند و درک کند. در این راستا خوشبختانه در دانشگاه علوم پزشکی ایران، درسی دو واحدی تحت عنوان «مقدمات اخلاق پزشکی» طراحی شده است که در انتهای این کلاسها، دانشجو یا بهعبارتی حرفهمند سلامت آینده، توانایی انجام استدلال اخلاقی برای تصمیمگیری و تفکر اخلاقی را خواهد داشت و میتواند چرایی و چگونگی کدهای اخلاقی را درک کند.
سؤال پنجم/ یک فرد اخلاقی چگونه باید تصمیم بگیرد به کدام نظریهها و اصول پایبند باشد؟ آیا این امری سلیقهای است یا راهنمایی بیرونی وجود دارد؟
در این راستا، تنظیم سیستم و روند آموزشی مناسب بسیار کمککننده خواهد بود. بهاینصورت که ابتدا سعی بر مطالعۀ سیر تحول و تکامل نظریات و نقد آنهاست. در این روند، ابتدا از بررسی نظریات پایهای همچون فایدهگرایی، وظیفهگرایی و فضیلتگرایی شروع و در نهایت، به متدهای نوین اخلاقی همچون «اخلاق چهار اصلی» بوشام و چیلدرس ختم میشود. در این سیر، مزایا و معایب تمام دیدگاهها بررسی و به ورطۀ نقد کشیده میشوند. در پایان این مطالعات، هر فرد بر اساس چارچوب فکری و استدلالات خود متمایل به یکی از این دیدگاهها میشود. در نهایت نیز دانشجو میتواند با بینش بهتر تصمیمات اخلاقی بگیرد و حتی با مطالعات عمیقتر و بیشتر، خود نیز در آینده صاحبنظر شود.
سؤال ششم/ در بیمارستانها (بهویژه بیمارستانهای آموزشی) شاهد بیاخلاقیهای بسیار زیادی هستیم و اهمیتِ انسان بودنِ بیمار تا حد زیادی نادیده گرفته میشود و این محیط خواهناخواه بر دانشجویان تأثیر میگذارد. ما بهعنوان «یک فرد» چه تأثیری میتوانیم بر این شرایط داشته باشیم؟ در واقع تا چه اندازه باید برای زندگی اخلاقی هزینه پرداخت کنیم؟
همانطور که در سؤال نیز اشاره شد، متأسفانه در بیمارستانها موضوعات اخلاقی به نحو احسن اجرا نمیشوند و این موضوع حتی باعث سرخوردگی و مأیوس شدن افرادی میشود که مطالعات اخلاقی و قصد اخلاقی عمل کردن دارند. نخست، مهم است که این موضوع را بپذیریم و بدانیم که برای اصلاح این ساختار غلط در بیمارستانها و جا انداختن فرهنگ اخلاقی عمل کردن، ایستادگی و اشتیاق زیادی از طرف پیشروهای این مسیر نیاز است.
برای اصلاح این ساختار، یکسری اعمال و رفتارهایی کمککننده خواهند بود که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. تبلیغ با عمل، بهترین نوع کمک به گسترش دید اخلاقی است؛ به این معنا که در قدم اول ما با اخلاقی عمل کردن، خودبهخود، دیگران را ترغیب به این کار میکنیم. همچنین صحبت با حرفهمندان همرده و حساس کردن آنها نسبت به مسائل اخلاقی نیز از کارهای ممکن است و چه بهتر که دانشجویان اخلاقمدار در بیمارستان، جمعهای اخلاقی تشکیل دهند و ضمن همافزایی و همدلی، بهنوعی اتحاد خود را نیز حفظ کنند. لازم به ذکر است که برای گسترش دید اخلاقی به حرفهمندان ردههای بالاتر، باید آداب این عمل را رعایت نمود و از هرگونه درگیری (چه لفظی و چه فیزیکی) و اهانت بپرهیزیم و از اهرم گفتوگوی محترمانه و مسالمتآمیز استفاده کنیم.