* وجود شبکه های اجتماعی به خصوص تلگرام که کانال ها و گروه های خبری مختلفی به صورت پر رنگی در حال فعالیت هستند و از یک سوی دیگر اشتباه ات برخی از رسانه های معتبرکه اخیرا هم چندین اشتباه مشهود از سوی برخی از رسانه های معتبرصورت گرفته، این سوال رادر ذهن برخی از مخاطبان به وجودآورده که واقعا می توان به تمام اخباری که در رسانه ها وحتی رسانه های معتبر منتشر می شود، بدون هیچ کم وکاستی اعتماد کرد! میزان اعتبار رسانه در ایران نسبت به گذشته را چطور ارزیابی می کنید و با نظر عده ای که رسانه ها دیگربه صورت ۱۰۰ درصد قابل اعتماد نیستند، موافقید؟
بربریان: مسأله اعتبار و اعتماد به رسانه چند عامل اساسی دارد که در همه دنیا تقریباً یکی است؛ در این میان رسانه های ایران را نمی توان از رسانه های منطق های یا بین المللی جدا کرد؛ همه رسانه ها تلاش میکنند که میزان اعتماد و اعتبار خود را بالا ببرند و تا به حال تمام تلاشها و تجربه هایی هم که به کار گرفتند در همین راستا بوده است؛ یک رسانه، ملی یا محلی جامعه هدف خود را دارد و با توجه به آن اعتبار هم دارد؛ اگر اعتبار نداشته باشد و اعتماد نسبت به آن وجود نداشته باشد، تاثیرگذار نخواهد بود. اگر بخواهیم به رسانه های داخلی خود بپردازیم که در چه وضعی قرار داریم یک را ه این است که به میزان ضریب نفوذ رسانه های سایر کشور در جامعه خودمان بپردازیم. به فرض مثال وقتی صحبت از ماهواره ها می کنیم و طبق آماری که داده می شود، تاثیرات ماهواره در جامعه ایران را بالا مشاهده می کنیم به این نتیجه می رسیم که رسانه های داخلی اعم از سایت های خبری، روزنامه ها و صدا و سیما خوب به وظایف خود عمل نکرده اند؛ به زبان دیگر اعتماد جامعه را به خوبی جلب نکردند. اگر بخواهم در مورد این مساله، فراملی صحبت کنم باید به رسانه های خارجی مانند بی بی سی اشاره کنم؛ بی بی سی نسبت به همه مسایل در کل جهان که به هر حال جوامع گریبانگیر با آن هستند، اظهارنظر می کند، تحلیل می کند و مسایل حقوق بشری را پیگیری می کند و نه تنها رسانه خبری بلکه رسانه ای جامع است؛ که دارای ضریب نفوذ بالایی است. در میان میزان تاثیرگذاری رسانه های ایران به شدت کاهش پیدا کرده است لذا در کنار نزولی که ایجاد شده تاثیر سایر رسانه های خارج کشور بالا رفته است. این تفاوت ها خود را در بحران های اجتماعی، در مباحثی که اختلاف نظر بین دولت مردان، سیاسیون، حاکمیت و مردم وجود دارد، خود را نشان میدهد؛ در آنجاست که می بینیم افکار عمومی به کدام طرف غلت میخورد. اگر رسانه های ما جامع، دقیق و اثرگذار باشند، دلیل ندارد مردم ما به سراغ رسانه های خارجی یا شبکه های ماهواره ای بروند. من اطلاعات و اخبار خود را از نهادهای دولتی و حکومتی دارم که متاسفانه در این بزنگاهها، خود دستگاه های ما اعتراف می کنند که میزان تاثیرگذاری رسانه های داخلی ایران به شدت کاهش پیدا کرده است.
مفتاح: در حال حاضر با گسترش شبکه های اجتماعی ما با دو واقعیت مواجه هستیم؛ اول اینکه اعتبار منابع رسمی تا حدودی خدشه دار شده به گونه ای که دیگر نمی توانیم بگوییم رسانه های رسمی، اخبار را منتشر می کنند؛ به عنوان مثال در یکی از آتش سوزی های پتروشیمی اخیر، صدا و سیما تحت تاثیر شبکه های اجتماعی، اعلام کرد که این آتش سوزی بزرگترین آتش سوزی سال های اخیر بوده، سپس وزیر نفت اعلام کرد حریق پتروشیمی بزرگترین آتش سوزی نبوده و شبکه های اجتماعی در مورد این مساله بزرگنمایی کردند. به نظرم در شرایط کنونی و با وجود شبکه های اجتماعی و همچنین تکثر رسانه ها، اعتبار رسانه های رسمی کم شده است.
نکته دیگر اینکه در گذشته رسانه ها صاحب یک مرکزیت و قابل رصد بوده و مدیر مشخصی داشتند و فرد در قبال رسانه مسئولیت می پذیرفت؛ اما در حال حاضر و با وجود شبکه های اجتماعی شما می توانید یک کانال خبری بزنید که بیشتر از سایت های خبری و همه روزنامه ها دیده و خوانده شود؛ اما فردی که پشت این کانال خبری است، مشخص نباشد؛ نمونه آن را در تلگرام می بینیم که چقدر از این دست موارد وجود دارد. این مساله آسیب های جدی به همراه خود آورده و آن اینکه افراد بدون پذیرفتن مسئولیت اطلاعات را منتشر می کنند؛ این اتفاق باعث شده رسانه های دیگر در رقابت با رسانه هایی از نوع شبکه اجتماعی، مجبور شوند از صحت و اعتبار بخشی از موضوع صرف نظر کنند لذا شاهد هستیم اخباری که در شبکه های اجتماعی منتشر می شود در رسانه های دیگر نیز بازنشر شده و افراد آنها را بدون این که منبع دقیق داشته باشند، بیان میکنند.
* اخلاق و اعتبار رابطه ای دو سویه دارند؛ برای داشتن اعتباری اخلاقی و اخلاقی که منجر به حفظ اعتبار رسانه شود لازم است رسانه ها چه رویکردی را پیش بگیرند تا یک قدم به اعتبار و اخلاق مداری که در گذشته داشتند نزدیک تر شوند؟
مفتاح: اخلاق موضوعی است که به یک رسانه اعتبار میدهد. برخی از رسانه ها به خاطر هیت و کلیک گرفتن، هرگونه رفتار غیراخلاقی را انجام می دهند؛ اما نکته مهم این است که اعتبار امری است که به مرور حاصل میشود. وقتی که شما بتوانید اعتماد مخاطب را جذب کنید، آن زمان است که می توانید دارای اعتبار باشید. متاسفانه رسانه های ما به این عارضه دچار هستند و فکر می کنند با رفتار غیراخلاقی می توانند اعتبار کسب کنند، در حالی که تجربه نشان داده رسانه هایی که اصول اخلاقی را زیرپا میگذارند مثل تجسس به حریم خصوصی افراد، در روزهای اول مخاطبانی جذب می کند، اما مردم کم کم چنین رسانه ای که اخلاق مدار نیست را پس می زنند و این رسانه معتبر نخواهد بود.
به نظر من رسانه ها اخلاق را فراموش کردند و مسایل را از منظر منافع شخصی خود می بینند؛ رسانه ها جناحی، گروهی و منفعتی هستند؛ شعار همگی این است که ما با کسی عقد و اخوت نبستیم، اما گاهی برخی از رسانه ها برای خبری تیتری را می زنند که به نظر می رسد در راستای آگاهی سازی، بیان حقایقی و تعالی جامعه در تلاش است، اما آنچه در عمل اتفاق میافتد این است که تیتر خود را به اصحاب زر، زور و ثروت می فروشند و چنین رویکردی حرفه ای نیست. وقتی مردم بی اخلاقی و جناحی و منفعت طلبی رسانه ها را مشاهده می کنند، به همه رسانه ها بی اعتماد می شوند. نکته جدی و مهمی که وجود دارد این است که ما واقعاً نتوانستیم نماینده افکار عمومی مردم باشیم؛ تنها منفعت خود را در نظر می گیریم لذا از اعتبار ما کاسته می شود.
* این عمومیت دارد؟
مفتاح: اگر زمانی می توانستیم رسانه های غیراخلاقی را با انگشت بشماریم؛ اما در حال حاضر چنین رسانه هایی بسیار شدند و آسیب ها بین ما گسترش پیدا کرده است. رسانه ها پول می گیرند تا خبری را کار نکنند، تیتری را تغییر دهند یا مطلبی را از روی خروجی بردارند؛ این مبالغ گاهی معادل ۱۰ سال هزینه فعالیت رسانه هاست! به عنوان مثال سایتی دغدغه اش سلامت مردم و محیط زیست است، همین سایت از شرکتی که جزء آلاینده های محیط زیست است، پول میگیرد که فقط در مورد آن شرکت مطلب ننویسد؛ در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز به همین صورت است. می خواهم این مساله را تسری دهم به مسوولین؛ متاسفانه بسیاری از مسوولین سعی می کنند خبرنگاران را با یک سفر یا پرداخت نقدی بخرند و افراد رسانه ای که به این آسیب دچار شدند کم نیستند. وقتی پول های کثیف وارد رسانه ها می شود دیگر نمی توان جلوی آنها را گرفت؛ همین مسایل اعتبار رسانه ها را در بلندمدت زیر سوال میبرد.
* در دهه های اخیر ما از رسانه های مکتوب به رسانه های شنیداری، دیداری، رسانه های جمعی و اجتماعی و امروز به انسان رسانه رسیدیم؛ یعنی هر فردی خود، یک رسانه است؛ بدین ترتیب که با داشتن یک صفحه اینستاگرام یا هر صفحه دیگری مطالبی برای جمیع افراد به اشتراک می گذارد؛ لذا خود آن فرد، محور یک بحث رسانه ای قرار می گیرد و دیده می شود؛ با توجه به همه تغییرات و مشکلات به وجود آمده در جامعه، رسانه می تواند نقشی در بازسازی اخلاق در جامعه داشته باشد؟
مفتاح: من می خواهم ابتدا سه مفهوم حقوق، فقه و اخلاق را از هم جدا کنم؛ هرچند این مفاهیم با یکدیگر همپوشانی و انطباق دارند، اما تفاوت هایی هم میان آنها هست. ما به آنچه اخلاق می گوییم که پشتوانه آن وجدان و فطرت است؛ موضوعی که اخلاقی است ممکن است از لحاظ قانونی و حقوقی پذیرفته شده باشد یا نباشد. آنچه را فقه میگوییم که برای آن عقوبت اخروی در نظر گرفته شده و آنچه را قانون میگوییم که برای آن مجازات قانونی تعریف شده باشد، مجازات قانونی که در همین دنیا تحقق پیدا می کند؛ همه اینها باعث می شود این سه مفهوم را از هم جدا کنیم. هرچند معتقدیم که قوانین و مقررات ما مبتنی بر فقه است و اخلاق را هم برگرفته از دین میدانیم، اما بسیاری از مواقع ممکن است اینها با هم تطابق داشته باشند. به عنوان مثال دروغگویی یک رذیله اخلاقی است و در شرع هم برای آن یک مجازات اخروی در نظر گرفته شده، اما قانون در مورد دروغ لزوماً مجازات تعیین نکرده؛ اگر رسانه ای دروغ بگوید در کجا مجازات برای آن تعیین شده؟! در جایی که شما سوء نیتی داشته باشید و این سوء نیت قابل ارزیابی باشد و در نهایت بگویند شما نشر اکاذیب کردید و قصد تشویش اذهان عمومی یا به قصد اضرار به غیر، فلان خبر را منتشر کردید؛ در موارد دیگر که رسانه ها دروغی می گویند هیچ برخوردی با آنها نمی شود.
شما اگر در بیان اخبار سوء نیت داشته باشید، ممکن است بخشی از حقیقت را عنوان و بخشی از آن را پنهان کنید؛ این مساله باعث میشود که کسی نتواند شما را به دروغگویی، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی یا دیگر عناوین مجرمانه متهم کند؛ اما نکته مهم این است که کم کم شما از یک اصل اخلاقی فاصله گرفتید و آن این است که شما حسن نیت نداشتید یا واقعیت را به صورت کامل بیان نکردید. در حال حاضر یکی از مسایل اساسی که در رسانهها با آن مواجه هستیم، از همین سنخ است، افراد میآیند بخشی از حقایق را آشکار میکنند و بخشی را پنهان میکنند که اخلاقی نیست ولی در قانون مجازاتی برای آن تعیین نشده و این نشان می دهد که ما خلاء قانونی داریم؛ همین امر باعث شده افراد از این خلاء قانونی استفاده کنند و اخلاق را زیر پا بگذارند.
بربریان: من اعتقادم بر این است که نمی توان جامعه را بحث های اخلاقی و قانون مداری تفکیک کرد، به عنوان مثال نمی توانیم بگوییم شبکه های اجتماعی دچار مساله غیراخلاقی هستند و رسانه های رسمی و جامعه ما اخلاقی هستند؛ همه اینها به یکدیگر پیوسته هستند و ارتباط تنگاتنگی میان رسانه، مسوولان و جامعه وجود دارد. من معتقدم رسانه های امروز ما فراتر از رسمی یا غیر رسمی؛ شبکه اجتماعی یا غیر اجتماعی؛ رسانه مسئولیت پذیر یا غیر مسوولیت پذیر؛ شناسنامه دار یا بی شناسنامه؛ همه به نوعی دچار رفتار های غیر اخلاقی شده اند و بر روی جامعه تأثیر گذاشته اند و تنها مصداق های آن با هم تفاوت دارد به معنی دیگر رفتار های غیر اخلاقی در رسانه های مسولیت پذیر به گونه ای است تا گریز قانونی برای مسولب به وجود آورد و در رسانه های غیر مسولیت پذیر به گونه ای دیگر یا بگویم باز تر که نمود بیشتری هم دارد. به هر حال وقتی در رسانه ها و تریبون های رسمی بد اخلاقی آنهم از سوی مسولان به خصوص فرهنگ دیده می شود جامعه تاثیر می پذیرد و خود را امروز در رسانه ها یا همان شبکه های اجتماعی بروز می دهد. از سوی دیگر قضاوت درباره جامعه یکپارچه صورت می گیرد به عنوان مثال وقتی به فوتبالیستی خارج از کشور مانند مسی هجمه ای وارد می شود، تنها چند نفری که کامنت گذاشتند مورد شماتت قرار نمی گیرند و تنها آنها بی اخلاق خوانده نمی شوند بلکه همه جامعه ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نگاه خاصی به ایران ایجاد می شود؛ در حقیقت اخلاق فردی به اخلاق جمعی و جامعه تبدیل شده است. در این نمونه ای که اشاره کردم، رسانه از نوع شبکه اجتماعی ابزار است؛ ولی می خواهم بگویم شما اگر شبکه های اجتماعی هم نداشتید این بی اخلاقی به نوع دیگری بروز و ظهور پیدا می کرد؛ اگر سطح جامعه را مورد بررسی قرار دهیم مثلا شاهد بد دهنی هایی در تصادفات خیابانی هستیم اینجا رسانه نیست ولی آنجا رسانه به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفته ولی اخلاق یا بد اخلاقی همان است. بدین ترتیب که افرادی که رسانه را شکل دادند، بخشی از جامعه هستند؛ جامعه وقتی رفتارهای ناهنجاری از خود بروز می دهد در رسانه هم ظهور پیدا می کند و بالعکس. در واقع می توان گفت از کوزه همان تراود که در اوست.
* قدرت و نقش رسانه های داخلی به عنوان عنصر موثر درفضای بداخلاقی های سیاسی را قطعا نمی توان نادیده گرفت تا حدی این نقش پر رنگ است که رسانه ها می توانند در فضای سیاسی آتش بیار معرکه باشند یا برعکس فضا را تلطیف کنند؛ مانند اخلاق و اعتبار که اشاره و بررسی کردید که رابطه ای دو سویه با یکدیگر دارند، رابطه اخلاق رسانه و اخلاق سیاسیون در چه وضعیتی هستند؛ رفتار فعالان سیاسی در احیای فضای اخلاقی در رسانه و تبع آن در جامعه تأثیری دارد؟ آیا ضرورت شکل گیری منشور اخلاق سیاسی در رسانه ها وجود دارد؟
بربریان: معتقدم رسانه پل ارتباطی میان مسوولان یا حاکمیت با مردم است و به همین میزان، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متقابل هم دارند. زمانی که سیاسیون یا مسوولان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی رئیس جهور دچار آفت غیراخلاقی میشوند و به مردم گزارش دروغ می دهند و با جامعه به شکل متکبرانه برخورد می کنند، این بی اخلاقی در رسانه ها نیز رسوب خواهد کرد و در آینده دیده خواهد شد؛ اینطور نیست که همان لحظه واکنش سریع نشان دهد چرا که مسایل فرهنگی دیر بازده است یا در میان مدت جواب و یا واکنش می دهند. اگر سیاسیون در یک مقطع زمانی به این مسایل یعنی بی اخلاقی مبتلا شدند قطعاً در مقطعی از رسانه سردر میآورد؛ نشانه آن اینکه امروز بسیاری از رسانههای ما به راحتی دروغ منتشر میکنند؛ فقط از باب اینکه مسئولیت پذیری آن کمتر باشد به شبکههای اجتماعی میروند تا پاسخگوی دادگاهی نباشند؛ اما آیا بحث ما فقط قانون است؟ مگر دلیل اصلی ظهور انقلاب اسلامی برای این نبود که زمینه رشد و پرورش انسان کامل را ایجاد کند!؟ اگر این اصل را به عنوان یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی بدانیم، اخلاق مدار هستیم چه قانون باشد و چه نباشد. به همین دلیل معتقدم که اخلاق خیلی فراتر از بحث شرع و قانون است. اگر فرمایش امیرالمؤمنین علی(ع) را مدنظر قرار دهیم، مردم هر جامعه ای به اخلاق و رفتار مسوولین خود نگاه می کنند، مسوولین هر رفتاری داشته باشند در جامعه بروز و ظهور پیدا می کند لذا بحث من این است که رسانه و فضای رسانه در ارتباط تنگاتنگی با سیاسیون و حاکمان قرار دارد و از طرف دیگر ارتباط تنگاتنگی با بدنه جامعه دارند که در آنجا بروز و ظهور پیدا کرده است.
اگر بخواهیم یک آسیب شناسی از رسانه ها داشته باشیم معتقدم که مسوولین رسانه های ما، رسانه ای نیستند بلکه غالب افراد سیاسی هستند. به همین دلیل به جای استقلال رسانه، سیاست مورد توجه قرار می گیرد؛ در برهه ای از زمان سیاسیون ما که مدیریت رسانه را بر عهده می گرفتند، نگرش های فراجناحی و ملی و حتی فراملی داشتند؛ اما امروز متأسفانه شاهد هستیم که رسانه های ما بسیار جناحی هستند یعنی یک پله تنزل پیدا کرده اند. لذا زمانی که در جامعه خطایی مانند فساد اقتصادی اتفاق می افتد رسانه ای که هم جناح با دولت است، آن را کتمان می کند و پس از تغییر دولت، به همین فساد به شکل پررنگی می پردازد.
* کار رسانه حزبی را انجام میدهند؟
بربریان: کار حزبی ناپاک انجام میدهند. وقتی جناح، جامعه و حزب شما، دچار یکسری رخوت و رفتارهای ناپسند می شوند، رسانه ای هم که وابستگی شدید به آن حزب و جناح دارد، دچار همان آسیب ها خواهد شد.
* یعنی افشاگری در رسانه ها نباشد؟!
بربریان: من نمی گویم افشاگری در رسانه نباشد، اما مرز بین افشاگری و اخلاق یک موی باریک است! ما شاهد بودیم در مجلسی که مجلس اصولگرا بود و انتظار میرفت که کاملاً کارهای اخلاقی انجام بدهد چنان در استیضاح وزاری وقت پیش رفت که تذکر کامل از مقام معظم رهبری گرفت؛ به جایی رسید که خانواده آن فرد برای زندگی کردن و مدرسه رفتن با مشکل مواجه شدند. همان زمان من مدیر مسئول رسانه ای بودم که اتفاقاً اصرار به استیضاح داشتیم اما به مراتب میگویم با داشتن تمام اطلاعاتی که در آن مجلس افشاء شد، اما یک مورد از آنچه مسایل خانوادگی بود را منتشر نکردیم. زیرا با عملکرد و آن بخش از رفتار مسول کار داریم و باید مورد نقادی قرار بگیرد که به جامعه و بخش تحت مدیریتش مربوط می شود.
من نمی گویم افشاگری در رسانه نباشد، اما مرز بین افشاگری و اخلاق یک موی باریک است! ما شاهد بودیم در مجلسی که مجلس اصولگرا بود و انتظار میرفت که کاملاً کارهای اخلاقی انجام بدهد چنان در استیضاح وزاری وقت پیش رفت که تذکر کامل از مقام معظم رهبری گرفت؛ به جایی رسید که خانواده آن فرد برای زندگی کردن و مدرسه رفتن با مشکل مواجه شدند.
مثال دیگری بزنم، آقایی در مجلس نهم در مخالفت با یکی از وزیرهای پیشنهادی دولت یازدهم سخنرانی کرد و سه مورد افشاگری در مورد ایشان انجام داد؛ در مورد این سه افشاگری به دادگاه شکایت شد، متهم ادله بُرد و اتهام را از خودش رد کرد درحالی که نماینده محترم مجلس سندی درباره مطالب مطروحه خودش از تریبون عمومی مجلی ارایه نکرد. بحث من این است که چرا از تریبون علنی مجلس اتهاماتی می زنیم که در مورد آن سند و مدرکی نداریم؛ چرا تا این حد ناشیانه، غیراخلاقی و غیرحرفه ای با مسایل برخورد می کنیم؛ چه کسی باید جوابگوی آبروی ریخته شده در کشور باشد؟ در این میان نکته مهم این است که همه مطالبی که داشت از تریبون مجلس بیان می شد توسط رادیو فرهنگ جمهوری اسلامی پخش شد؛ رادیو فرهنگ که رسانه ای غیر اخلاقی نیست بلکه به عنوان ابزاری مورد استفاده قرار گرفت؛ اگر فضای کشور به طرف رفتارهای غیراخلاقی حرکت کند لاجرم رسانه هم به همین سمت پیش خواهد رفت چون این دو متأثر از یکدیگر هستند.
مفتاح: به نظرم رسانه ها ابزار و پژواک دهنده صدای سیاست مداران، چهره های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستند، اما این یک رابطه یک طرفه نیست؛ قطعاً رسانه ها میتوانند بر اخلاق جامعه تاثیرگذار باشند و این امر جزو یکی از اهداف آنهاست. رسانه ها باید در این زمینه تلاش کنند تا مسوولین را امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ به نظرم اگر رسانه ها واقعاً به وظیفه خود در قبال مطالبه گری از مسوولین بابت رفتار اخلاقی عمل کنند، یا حداقل بین خود رسانه ها یکسری اصول تدوین شود یا منشور اخلاقی نوشته شود که این اصول برای اخلاقی تر شدن فضای رسانه ها باشد؛ اتفاقهای بسیار بهتری میافتد. بارها رسانه ها جمع شدند که منشورهای اخلاقی مشترک بنویسند، اما متاسفانه ضمانت اجرایی جدی برای آنها نیست.
* به نظرتان مدیر رسانه نباید اخلاقی در رسانه به عنوان چارچوب تبیین و تعیین کند و همه خبرنگاران را ملزم به رعایت از آن و در صورت تخطی با همکاران خود برخورد کند؛ در حقیقت مدیر رسانه نمی تواند ضمانت اجرایی اخلاقی که به آن اشاره کردید را به این شیوه در رسانه خود ایجاد کند؟
مفتاح: دوباره برمی گردم به تفکیکی که انجام دادم؛ اخلاق جایی است که ضمانت اجرای آن احتمالاً قانون و زور نیست؛ ما متاسفانه به اینجا رسیدیم که مجبور هستیم برای آنچه نام آن را اخلاق میگذاریم، ضمانت اجرای دنیوی در نظر بگیریم. در رسانه ها هم اگر برای رعایت اخلاق مدیر قاعده یا حتی جریمه تعیین کند، باز بی اخلاقی ادامه خواهد داشت؛ خبرنگاران باید انسان های باتقوایی باشند تا حدی که اگر یک امر خلاف اخلاق و خلاف واقع در مطلب خود دخیل کردند و کسی متوجه آن نشد که بر آنها خرده بگیرد، وجدانشان بالاترین عامل بازدارندگی در این بحث اخلاقی باشد.
اینکه برخی از صحبت ها را به همه تعمیم بدهیم درست نیست؛ ما از درون افراد اطلاع نداریم، اما احساسم این است که افراد مهذب در رسانهها بسیار کم هستند؛ برخی از رسانه ها در نگاه اول، بسیار خوب و پاک به نظر می رسند بعد که با آنها شروع به صحبت و مذاکره می کنیم، متوجه می شویم هدفی را که در نظر گرفتند، اشتباه است یا در بعضی از مواقع رفتارهایی را مرتکب می شوند که منفعت آنها ایجاب می کند. تا زمانی که چنین افرادی مدیران رسانه ها هستند، متاسفانه نمی توان امیدوار بود که رسانه های ما رسانه های موفقی باشند.
* عده ای در بحث وضعیت اخلاق در رسانه ها یکی از زوایای رسوخ بی اخلاقی در رسانه ها را اقتصاد یا بحث مالی عنوان می کنند بدین ترتیب که معتقدند ورود پول های کثیف به رسانه ها باعث شده بی اخلاقی هر روز بین رسانه، دولت و مسوولان بیشتر شود و به جامعه انتقال یابد.
بربریان: بله! معتقدم یکی از مسائلی که در بین رفتار دولت مردان و رسانه ها رخ می دهد، بحث اقتصاد رسانه است. متاسفانه از چندین سال گذشته پی ریزی آن صورت گرفته و رفتاری ادامه پیدا کرده بدین صورت که با ابزار اقتصاد، رسانه ها از مبدا خبر تا مدیران را در اختیار می گیرند و از هر دو جهت دچار آسیب شدیم، لذا شما امروز گزارش های مردمی را در رسانه ها کمتر می بینید؛ مگر آسیب های اجتماعی، اقتصادی و غیره نداریم؟ چقدر این مسایل در رسانه ها بروز و ظهور دارند!؟
مفتاح: زمانی که فردی در فضای سیاسی کاندیدای سمتی مانند ریاست جمهوری، نماینده مجلس یا هر عرصه دیگری می شود، کاندید شدن برای او هزینه دارد، در این وضعیت به نظرم اگر دولت یا معاونت مطبوعاتی هزینه آن را پرداخت کند، دیگر کسی یا نهادی نمی تواند رسانه ها و احزاب را مجبور کند برای تأمین هزینه وارد یک فرایندهای فسادآمیزی شوند. اگر سایت های خبری که بازدیدهای قابل توجهی دارند می توانستند از تبلیغات دولتی برخوردار باشند، اتفاق بهتری می افتد تا الان که صرفاً یا روابط حاکم است یا مناسبات غیرسالم.
* در کنار کارشناسان، برخی از مسوولین رسانه ها نیز درخصوص وضعیت اخلاقی در جامعه ابراز نگرانی می کنند و از سوی دیگر معتقدند برخی از رسانه ها دارای وضعیت اخلاقی مناسبی نیستند. در این میان نقش و تأثیر رسانه ها در جهت دادن و تأثیرگذاری بر اخلاق مخاطبان و افکار عمومی را هم نمی توان نادیده گرفت. چه راهکاری وجود دارد که فضای رسانه های کشور به سمت اخلاقی شدن پیش برود؟ وظیفه رسانه ها در این زمینه چیست و در شرایط فعلی باید از چه راهکاری استفاده کنند که بر فضای اخلاقی در جامعه تأثیر مثبت بگذارند؟
بربریان: اگرچه رسانه یک ابزار است، اما میتواند در فرهنگ سازی میان مسوولان تا دعوا در خیابان نقش داشته باشند؛ ما ابتدا باید ببینیم که هدف اصلی تاسیس و راه اندازی یک رسانه چیست؛ قطعاٌ تاثیرگذاری بر اخلاق جامعه در عرصه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است؛ در این میان یکی از مشکلات اصلی ما این است که امروز هدف وسیله های ما را توجیه کرده است به عنوان مثال می گوییم جناح ما بهترین جناح برای اداره کشور است و برای اینکه جناح ما به قدرت برسد به هر خبری متوسل می شویم؛ حال اگر در این میان مقداری بی تقوایی هم به آن بیفزاییم دیگر چیزی جلودار ما نخواهد بود چرا که در مورد رسانه ها مشکل قانون هم داریم.
دو مشکل در قانون رسانه وجود دارد: ۱- قانون ما جامع نیست ۲- قانونی که هست سلیقه ای عمل میشود.
قانون ما همیشه از جامعه ما عقب تر بوده؛ یعنی اول یک اتفاق در جامعه میافتد و فراگیر می شود بعد برای آن قانون تصویب می کنیم. در سه دوره مجلس شورای اسلامی (یعنی ۱۲ سال پیش) قصد بر این بوده که قانون جامع رسانه کشور را تصویب کنند. ۱۲ سال پیش حداکثر سه یا چهار خبرگزاری در کشور فعالیت می کردند، اما امروز هزاران سایت و شبکه های اجتماعی داریم، یعنی قانونی هم که همین الان میخواهند، تصویب کنند باز هم از مباحث اصلی جامعه عقب تر است. گاهی یک بند قانون را تصویب می کنیم و فکر می کنیم مشکل حل شد، ولی به مرحله اجرا که رسیدیم مشکل ایجاد می شود. اگر سایت شامل حال قانون مطبوعات است حمایت مادی و معنوی قانون از این سایت که دارای مجوز است، چیست؟ فراتر از آن، طبق قانون، هیئت نظارت بر مطبوعات میتواند لغو مجوز کند؛ فلان نشریه را لغو مجوز کرده ولی این نشریه همچنان توزیع می شود! اجرای سلیقه ای قانون داریم؟! کجا نوشته شده که دادگاه میتواند حکم هیئت نظارت بر مطبوعات را بدون تشکیل دادگاه منتفی کند!؟
به نظر من ضمانت اجرایی اخلاق در رسانه رفتار خود ماست. تا مدیرانمان متعهد و افرادی که جذب میکنند از همین سنخ نباشند مشکلی حل نخواهد شد. از طرف دیگر دولت باید تعریف دقیقی از رسانه، حمایت دولت از رسانه و اصحاب رسانه داشته باشد.
انجمن صنفی روزنامه نگاران نامه ای به آقای روحانی نوشته، من مدافع یا علیه آنها نیستم، اما مباحثی که مطرح شده بود، تشتت در دولت را نشان می دهد؛ به هر حال یک انجمن صنفی است یا کاملاً منحل کنید یا اجازه دهید فعالیت کند، رفتارهای متناقض و تکلیف مشخص نشدن ها و اجرای سلیقه ای قانون و اقتصاد رسانه که به آن اشاره کردم، معضل اساسی جامعه رسانه ای ما شده است.
مجلس با تصویب یک پاراگراف قانون سایت ها یا همان پایگاه های اطلاع رسانی را شامل قانون مطبوعات کرد، اما در اجرا با مشکل مواجه شدیم، شما امروز رسانه مکتوبی ندارید که فاقد مجوز باشد و منتشر شود. اما سایت های بسیاری هستند که مجوز ندارند و منتشر می شوند؟ اطلاع دارم برای سایت های بدون مجوز تمهیداتی صورت گرفته که بیایند و مجوز بگیرند، اما بخشی زیربار انجام آن نمی روند، نهادهای نظارتی هم مانع فعالیت آنها نمی شوند؛ این مساله یک معضل است و باید حل شود. موافق بسته شدن رسانه های نیستم اما قانون باید بدون کم و کاست و به صورت مساوات اجرا شود. معضل دوم مربوط به بحث شفافیت اطلاعات می شود؛ حدود ۵ سال است که مصوب شده سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور موظف است پایگاه قراردادهای کشور را راه اندازی کند و وزارت خانهها موظفند در این پایگاه قراردادهای منعقده را در معرض دیدی همگاه قرار دهند، خوب این هم انجام نگرفته است.
در راستای همین راهکار که به آن اشاره کردید، فکر میکنید اصلاح ساختار مطبوعات ما چقدر می تواند به این مساله کمک کند؟
بربریان: ما قبل از اینکه بخواهیم رسانه ها را اصلاح کنیم باید نگاه خود را اصلاح کنیم. معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد امروز انصافاً جلوی صدور مجوزهای خبرگزاریها را گرفته است اما به هر حال ما امروز با ۴۶ خبرگزاری رسمی مواجه هستیم که مجوز دارند. کجای دنیا ۴۶ خبرگزاری مجوزدار دارد که ما دومی باشیم. بسیاری از خبرگزاری های ما عنوان بین المللی را دارند و دروغ را از همین جا شروع می شود، بروید بررسی کنید که فلان خبرگزاری که عنوان بین المللی دارد در چند استان کشور دفتر دارد د رسایر کشور ها پیش کش. در گذشته بین خبرگزاری و پایگاه اطلاع رسانی یک وجوه تمایزی وجود داشت؛ میگفتند این رسانه با این تعریف خبرگزاری و این رسانه با این تعریف پایگاه است؛ اما برخی آن را بهم زدند و مجوز ها صادر کردند.
* فکر می کنید اگر رسانه های دولتی که تیراژ خوبی هم دارند از وضعیت دولتی بودن در بیایند…
بربریان: کدام رسانه دولتی است که تیراژ خوبی دارد؟ من این پرسش را زیر سوال میبرم. به همین دلیل است که می گویم قانون و تعریفات ما مشکل دارد؛ به نظر من سایتهای مجازی به مراتب خیلی تیراژشان بالاتر از شمارگان رسانههای مکتوب است؛ اما زمان حمایت های مادی و معنوی برعکس عمل میکنیم؛ اینجاست که می گویم مسولان از جامعه عقب هستند. امروز رسانه های اینترنتی به خصوص پایگاه های خبری بیشتر مورد توجه قرار دارند ت ارسانه های مکتوب از شمارگاه انها و بازدید کنندکان آنها کاملا مشهود است یا بخواهم به روز تر باشم امروز کانال های شبکه های اجتماعی بسیار بیشتر مورد توجه قرا می گیرند تا سایر رسانه ها. البته این به معنی نادیده گرفتن و موثر ندانستن رسانه های مکتوب نیست بلکه می خواستم فقط عقب مانده بودنه قوانین و رفتارهای مسولان را یاد آوری نمایم .
* اشاره کردید که رسانه ها بر وضعیت اخلاقی در جامعه بسیار تأثیرگذار هستند؛ مشی رسانه شما به منظور تقویت اخلاق در فضای جامعه چیست؟
مفتاح: به نظر من لازم است که رسانه ها در ادبیات خبری خود تغییراتی ایجاد کنند. در سایت فردا سعی کردیم ادبیاتی که به دور از شأن خبرنگار است را حذف کنیم. حریم خصوصی افراد را بسیار جدی گرفتیم و سعی کردیم حریم ها را محترم بشماریم. افشاگری به معنای انتشار ایرادهای پنهان افراد را ممنوع کردیم. به عنوان مثال یکی از موارد دوگانه ای که متاسفانه با آن مواجه هستیم، مخصوصاً در مورد مسوولین و چهره ها این است که گاهی وارد خصوصی ترین موضوعات زندگی فرد مسوول می شویم و گاهی از مسایلی چشم پوشی می کنیم در حقیقت در این زمینه دچار افراط و تفریط هستیم؛ بدین ترتیب که اگر فرزند یک مسوولی فردی است که از نظر اخلاقی فاسد است، کسی حق افشاگری ندارد؛ اما اگر همین فرد فسادی انجام داد که با حقوق مردم در ارتباط بود مثلاً از اموال بیت المال یا جایگاه پدر سوءاستفاده کرد، دیگر مشمول حریم خصوصی نمی شود. یا در مورد دسترسی آزاد به اطلاعات؛ گاهی حق یا تکلیفی برای مردم ایجاد می شود که باید نسبت به آن اطلاع داشته باشند مسوول رسانه ای نمی تواند بگوید چنین اطلاعاتی را منتشر نمی کنم.
مساله بعدی ارتقاء سلیقه مخاطب است. یکی از مواردی که رسانه ها در بلندمدت به آن آسیب زدند، سلیقه مخاطب رسانه هاست.
ما با خبرهایی مخاطب را معتاد به خبرهای بی خاصیت و مضر کرده ایم به عنوان مثال شاهد هستیم که موضوعات مرتبط به بازیگران که اخباری کم خاصیت یا مضر هستند به شدت پرمخاطب هستند و این نشان می دهد که سلیقه مخاطب دچار آسیب شده است.
مثال دیگر اینکه زمانی انتشار تصاویر بدحجابی در رسانههای مدعی مذهبی بسیار زیاد بود. این رویکرد اگر اشاعه فحشا نیست پس چیست؟! اگر مشمول اشاعه فحشا هم نباشد سلیقه مخاطب را در بلندمدت به چنین افشاگریها و ادبیات نادرست تغییر داده است؛ البته این روزها انتشار این دست از اخبار در رسانه ها کمتر شده ولی زمانی خیلی عادی بود. سایت فردا سعی کرده از اینگونه مسایل فاصله بگیرد.
بربریان: سعی کرده ایم بحث اخلاقی را رعایت کنیم. وارد حریم خصوصی افراد نشدیم و آنچه را که اشاعه فساد یا فحشا تلقی می شود را در رسانه خود نداشتیم و برای کلیک خوردن عکس فلان بازیگر را منتشر نکردیم؛ اما یک وظیفه عمومی داریم و آن هم اینکه فردی که فاسد است چه از لحاظ اقتصادی و چه اخلاقی نمی تواند در مسئولیت های نظام جمهوری اسلامی قرار بگیرد؛ ما در رسانه خود با چنین افرادی مباشرت نمی کنیم بلکه با او برخورد و افشاگری می کنیم و به نظرم این اصل مهم اشاعه فحشا نیست؛ به نظرم بخشی که بر جامعه اثرگذار باشد چه در رسانه منعکس شود و چه نشود اثر خود را خواهد گذاشت.
به عنوان مثال بحث فیشهای حقوقی، آیا پذیرفته شده که در نظام جمهوری اسلامی یک مسئول ماهی ۱۰۰ میلیون حقوق بگیرد؟ بعضی از رفتارها چه بخواهیم چه نخواهیم، چه در رسانه مطرح بشود چه نشود، الگوپذیری و تاثیرات منفی خود را در جامعه خواهد داشت، اما اگر در رسانه مطرح شود به نوعی امر به معروف و نهی از منکر است. نکته دیگر اینکه گاهی مسوولی یا بخشی از جامعه که گروه مرجع برای جوانان قرار دارند، دارای خلقیاتی است یا دچار اشتباهی می شود، حال اگر رسانه آن را مطرح کند مورد الگوپذیری جامعه قرار می گیرد، رسانه چنین مسایلی را نباید کتمان کند، ولی منتشر هم نباید کند، بلکه باید از راه های دیگر وارد شد؛ مثلا به نهادهای نظارتی گزارش داد و پیگیر شد و از آنها بخواهیم مساله را مرتفع کنند. یکی از مسولیت های رسانه امر به معروف . نهی از منکر است که همان مراتب امر به معروف و نهی از منکر بر ان مترتب است. یعنی باید زمینه پذیرش آن و مراتبی که بیان شده باید و جود داشته باشد.
* در واقع با توجه به تاثیری که آن مطلب می گذارد، تصمیم می گیرید که منتشر کنید؟
بربریان: بله قطعاً؛ ما باید ببینیم که زمینهی امر به معروف چقدر مهیاست. گاهی پوششی از نگاه من غیراخلاقی و ناهنجار است، اما آیا جامعه هم نگاهی مانند من دارد!؟ به نظرم اینطور نیست، نگاه های رسمی با نگاه های جامعه متفاوت شده اند به تعبیر دیگر لزوماً آنچه را که ما هنجار یا ناهنجار می نامیم برای جامعه هنجار یا ناهنجار نیست. به نظر من اصل کلی این است که باید دقت کنیم خبر یا مصداق، زمینه امر به معروف یا نهی از منکر را دارد یا نه؛ اگر ندارد اولا منتشر نکنیم، دوما به نیت خودمان نگاه کنیم؛ برای اصلاح جامعه منتشر میکنیم یا برای بهره برداری سیاسی و جناحی.
* شما در سایت خود مرامنامه اخلاقی درنظر گرفتید یا برنامهای دارید که مرامنامه ای با چارچوب های مشخص اجرایی کنید؟
بربریان: سایت ما آنقدر عده و عُده ندارد که بخواهد مرامنامه با کسی امضاء کند؛ کسی که تخلف کند یا از منویّات و بحثهای اخلاقی عبورکند، عذرش را میخواهیم.
مفتاح: در حال حاضر مرامنامه اخلاقی نداریم اما در صدد هستیم که چنین چیزی را مدون کنیم؛ اما مساله اصلی و مهم این است که تا ما انسان های درست و پایبند به اصول نباشیم؛ مرامنامه آنچنان ضمانت اجرایی ندارد که بخواهد مانع تخلفات شود.
* از سال های گذشته بسیاری از اهالی رسانه این مساله را عنوان می کنند و پذیرفته اند که رسانه ها اعم از سایت ها و روزنامه ها بار احزاب را به دور می کشند و به همین دلیل به سایر مسایل و موضوعات از جمله موضوعات مهم اجتماعی و فرهنگی نمی رسند، چه راهکار و پیشنهادی برای حل این مشکل در رسانه های ما وجود دارد؟
مفتاح: اکثر رسانه ها وابستگی پیدا یا پنهان دارند و واقعاً جای رسانههای مستقل خالی است؛ یکی از دلایل اینکه رسانه های ما مستقل نیستند به حوزه اقتصادی که در مورد آن صحبت کردم، مربوط می شود؛ دلیل دیگر مربوط به حوزه ارتباط و کسب خبر است؛ وقتی شما گردش صحیحی برای اطلاعات نداشته باشید کسانی که به اخبار پشت پرده دسترسی دارند همیشه جلوتر میافتند. اگر بتوان وابستگی ها را کم کرد، بخشی از رسانه ها میتوانند به سمت موضوعات دیگر حرکت کنند و به دغدغه های مردم بپردازند.
اکثر رسانه ها وابستگی پیدا یا پنهان دارند و واقعاً جای رسانههای مستقل خالی است؛ یکی از دلایل اینکه رسانه های ما مستقل نیستند به حوزه اقتصادی که در مورد آن صحبت کردم، مربوط می شود؛ دلیل دیگر مربوط به حوزه ارتباط و کسب خبر است؛ وقتی شما گردش صحیحی برای اطلاعات نداشته باشید کسانی که به اخبار پشت پرده دسترسی دارند همیشه جلوتر میافتند.
بربریان: رسانه های ما در جایی به جای احزاب نشستند که حزب نداریم؛ اگر حزب داشتیم می توانستند ارگان خاص خود را داشته باشند. یک حزبی میآید و یک رسانه را راه اندازی میکند و با نشان آرم و پیشانی آن حزب فعالیت میکند؛ همه هم میدانند که آن سایت یا رسانه متعلق به آن حزب و منتشرکننده دیدگاه و افکار آن حزب است که این مساله بسیار خوب است چرا که به آگاهی مردم و شفاف سازی اطلاعات کمک می کند. اکنون که حزب نداریم رسانه ها هزینه حزب را پرداخت می کنند یعنی علی رغم اینکه علی الظاهر وابستگی حزبی ندارند و پنهان هستند برای آگاهی مخاطب تمام افکار و عقاید آن حزب را دنبال میکنند.
برای برون رفت از این قضیه ابتدا باید به قانون احزاب تمکین کنیم و حزب رسمی در کشور داشته باشیم. از سوی دیگر احزاب هم متعهد شوند رسانه های خود را مشخص کنند و آن ها را از نظر مادی و معنودی تامین کنند. در این بین مشکل رسانه های مستقل این است که اولا رسانه های احزاب مشخص نیستند و دوما تعامل و رفتار دولت با چنین رسانه هایی از لحاظ مادی و معنوی پنهان بوده و مشخص نیست.
* به نظر می رسد سهم توجه به اخبار مذهبی یا دینی در رسانه ها ناچیز است، شاید یکی از علل آن همانطور که اشاره کردید نبود تحزب در کشور و اینکه رسانه ها بار نبود احزاب را به دوش می کشند، باشد؛ اما جامعه ما مذهبی است و اخبار مذهبی هم کم نیستند؛ چرا در رسانه های مکتوب و غیر مکتوب اخبار مذهبی کمرنگ هستند؟
مفتاح: واقعیت این است که با مساله جذابیت مواجه هستیم؛ بخش قابل توجهی از رسانه ها به واسطه اینکه جذابیت خبرهای مذهبی به آن اندازه نیست، از آن دور شدند و ژورنالیست مذهبی ما ضعیف است. شفقنا را به عنوان یک رسانه پیشرو میتوان در این حوزهها مثال زد، اما واقعیت این است که سایر رسانه هایی که در حوزه مذهبی کار می کنند نتوانستند موجب جذب مخاطب شوند لذا ارتباط آنها با نسل جدید کم است.
اگر رسانه ها بخواهند روی موضوع حوزه های علمیه و مراجع کار کنند واقعا دوستان کمی هستند که از این مطالب آگاهی داشته باشند؛ از سوی دیگر شما وقتی بخواهید مکاتب فقهی و حوزوی را پیگیری کنید جزء آنچه به سیاست مربوط می شود متاسفانه چیزی بازتاب پیدا نمی کند لذا اگر رسانه ای سرویس حوزه تاسیس کرده و به فعالیت می پردازد معمولاً به واسطه پشتوانه یا دغدغههای سیاسی است که این حوزه را قبول کرده است. این در حالی است که موضوعات مذهبی بسیاری هستند که هنوز به آنها پرداخت نشده و بسیار مهم و عمیق و همچنین مورد علاقه مردم هستند؛ ولی تا به امروز به مسایل مذهبی بیشتر به طور سطحی پرداخته شده، به عنوان مثال ما رسانه ها در اتفاقی مذهبی مانند نیمه شعبان جز یکسری گزارش های کلیشه ای چه کردیم؟! در حالی که کلی سوژه و داستان در مورد این موضوع وجود دارد.
بربریان: انتشار اخبار مذهبی به چند دلیل در رسانه ها با مشکل مواجه شده است، یکی اینکه جامعه ما دچار یک نوع سطحی نگری در مراسمها، اخبار یا مسایل مذهبی شده است. مساله دیگر اینکه برخی از سخنرانان یا صاحب نظران مذهبی ما منتاسفانه خوددچار سطحی نگری شده اند و بیانات آنها آگاهی دینی مردم را افزایش نمی دهد؛ امروز جامعه دیگر دارای سطح قبلی سواد و آگاهی نیست بلکه سطح مردم به خصوص جوانان بالا آمده است. آگاهی دینی فقط تکالیفی مانند نماز و روزه نیست، مطالبه جوانان تغییر کرده زیرا آگاهی آنها بالا رفته است. باید نیاز آنها را شناخت و با مشارکت آنها به تولید محتوی پرداخت. در این بین رسانه ها هم با مشکلاتی مواجه هستند، به عنوان مثال گاهی رسانه اگر بخواهد صحبت های فلان عالم را منتشر کند باید بخش هایی را سانسور کند و از سوی دیگر حوزه و علما ما انتقادپذیر نیستند به همین دلیل رسانه ها در پوشش اخبار مذهبی با مشکلاتی مواجه می شوند. به نظر من اگر علما و حوزه مقداری خلاقیت در بحث ارائه مسائل دینی داشته باشند، رسانه ها به دنبال این دست از اخبار خواهند آمد چون بسیاری از افرادی که در رسانه ها فعالیت می کنند متدین هستند و می خواهند آگاهی بخشی از این دست نیز برای مردم داشته باشند. در اصل همکاری بین حوزه و رسانه احساس می شود.