اصول ششگانۀ اخلاق آب
آب برای زندگی و سلامتی اهمیت اساسی دارد و مسلماً نمیتوان دربارۀ آن اغراق کرد؛ ازاینرو ارتباط اخلاق با بهرهبرداری و مدیریت آب تا اندازهای به اجمال روشن است. رسیدن به درکی کاملاً منطقی از ارزشها و الزامات اخلاقی که مطابق با این اهمیت باشد برای همۀ افرادی که در مدیریت منابع آب و بهداشت عمومی مشارکت دارند مهم است.
در حوزۀ اخلاق، مسائل و موضوعات معرفت علمی با جنبههایی از معنا و ادراک فرهنگی همراه میشوند؛ مسائل مربوط به حفاظت محیط زیست، بهداشت عمومی، و ارتقای سلامت با مسائل مربوط به عدالت، برابری، و حقوق انسان، و مسائل مربوط به امکان تداوم و تنوع زیستی با مسائل مربوط به حکمرانی مردمسالارانه، قانون و سیاست همراه است.
دسترسی به آب سالم و بهداشت عمومی رضایتبخش معضل فزاینده در بسیاری از نقاط جهان است. بیش از یک میلیارد نفر به آب سالم نیاز دارند، و ۲.۶ میلیارد به بهداشت عمومی اولیه دسترسی ندارند. کشاورزی فشردۀ آبی، تولید صنعتی و کاربری اراضی در سراسر جهان، آبهای زیرزمینی را با سرعتی نگرانکننده کاهش میدهد یا آلوده میکند.
جهان امروز با پرسشهای بسیاری مواجه است. چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که منبع کافی آب سالم، برای امروز و نسلهای آینده در دسترس است؟ دسترسی به آن تا چه اندازه عادلانه خواهد بود؟ چگونه و توسط چه کسی باید مدیریت شود؟ تغییر اقلیم چه تأثیری بر کیفیت و کمیت آب شیرین خواهد داشت؟ آیا قرار است آب سالم برای قرن بیست و یکم همان چیزی شود که نفت خام برای قرن بیستم بود، منبعی برای قدرت وابسته به جغرافیای سیاسی و درگیری؟ تحول اجتماعی درخصوص مصرف آب به وسیلۀ نوآوریهای فنی حاصل میشود یا بر اثر تغییر فرهنگ و ارزش، یا ترکیبی از هر دو؟
ابعاد بهداشت عمومی به ویژه در کشورهای در حال توسعه ـ که شیوع بیماریهای مسری از طریق آب را شامل میشود اما به آنها محدود نیست ـ با ابعاد بومشناختی بحران آب همزمان و مقارن هستند. به منظور حصول دسترسی عادلانهتر به آب آشامیدنی سالم و نیز ارائۀ واکنشهای مؤثر اجتماعی به دغدغههای بهداشت عمومی، لازم است نظامهای کنونی اصلاح یا نظامهایی نوین ایجاد شوند. از منظر سیستمها، آب چیزی بیش از یک واسطه برای ناقلان بیماریهای عفونی است. آب زیربنای حفظ عوامل تعیینکنندۀ اجتماعی و ظرفیتهای انسانی است که سلامت و بهزیستی را تداوم و ارتقا میبخشد. آب نه یک “منبع” بلکه در سراسر این شبکۀ حیات سیارهای یک رکن اصلی محسوب میشود.
بنابراین اخلاق نه بر آب به صورت مجزا، بلکه بر چرخۀ آب و نحوۀ اتصال این چرخه با زمین و جوّ تمرکز دارد. مفهوم “حوزۀ آبخیز” دلالت ضمنی دارد بر اینکه آب، خاک و جامعۀ زیستی را به هم متصل میکند.
چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که منبع کافی آب سالم، برای امروز و نسلهای آینده در دسترس است؟ دسترسی به آن تا چه اندازه عادلانه خواهد بود؟ چگونه و توسط چه کسی باید مدیریت شود؟
آب پرجنبوجوش، گذرا، مصمم و منبعی پربار برای تصور اخلاقی و معنوی انسان است. ما درمورد آب صحبت میکنیم به عنوان وسیلۀ انتقال بیماری، مایعی ضروری برای عملکرد زیستی، و چیزی که باید با چاه، پمپ، آببند، سد و نهر اداره شود. هنگام بحث دربارۀ جنبههای علمی و مهندسی آب نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که آب همچنین منبعی بسیار مهم از محتوای فرهنگی است که نه تنها حیات زیستی بلکه تخیل و روح ما را حفظ میکند. هیچ فرهنگ یا سنت شناختهشدهای نسبت به آن بیتفاوت نیست.
آب در عین حال که میتواند منبع خصومت و درگیری باشد، نماد تطهیر، تجدید حیات و آشتی است. با توجه به ارتباط نزدیکی که آب با زایایی و زندگی دارد، در جهانبینی دینی و متافیزیکی تقریباً همۀ مردم بهشدّت ظهور و بروز یافته است. در بیشتر سنتها، یک جنبۀ دو سویۀ اولیه برای نحوۀ نمایش و تصور آب وجود دارد.
آب سرچشمۀ نظم است اما خودش شکل و نظمی ندارد؛ زندگیپرور اما شکلناپذیر و ضمناً مهارنشدنی است. حتی اگر خالق بتواند آن را مهار کند، انسان نمیتواند. بیثبات و بیوقفه است. در یک دشت سیلابی بیاعتنا به ساختوسازهای انسانی طغیان میکند و پس میرود. شکافهای خیلی کوچک پیدا میکند و سرانجام سختترین صخرهها را خرد میکند و وارد سکونتگاههایی میشود که به بهترین نحو آببندی شدهاند. تغییر حالت فیزیکی آن شکل زمینشناسی این سیاره را بهتدریج تغییر میدهد؛ چنانکه صفحات یخی پیشروی و پسروی میکنند، سطح دریاها بالا میرود، باران میبارد و رودخانهها بسترهای جدید مییابند. امور انسانی به نسبت جزئی و ناچیز هستند. بیتردید ما آب را انتقال میدهیم و هدایت میکنیم، و باید آن را (بادقت) مصرف کنیم، اما بهرهبرداری مؤثر و پایدار از آب درواقع بیشتر نوعی سازش و انطباق است تا تدبیر و نظارت. ما درمورد احتیاجمان به آب و ضعف محضمان در برابر آن هیچوقت با خودمان صادق نیستیم.
سبکهای مختلف مفهومپردازی از چیستی آب و اینکه انسانها چگونه باید از آن استفاده کنند، دلالتهای اخلاقی متفاوتی دارند. درک منابع آب به عنوان کالاهای قابل خرید و فروش، و داراییای که میتواند به طور یکجانبه از سوی افراد یا گروههای خاص کنترل شود، نسبت به درک آن به عنوان یک مؤلفۀ زیستبومی شکننده از مایحتاج زیستبومی که همۀ ما به هزاران شکل به آن نیازمند هستیم معانی ضمنی متفاوتی برای تحقق اصول اخلاقی (نظیر حقوق انسان و عدالت اجتماعی و زیست محیطی) دارد. بنابراین، منفعت خاص این برهه، از یکسو همگرایی بین چشماندازهای زیستبومی و بهداشت عمومی خواهد بود و از سوی دیگر مصرف اخلاقی مناسب آب برای حفظ و ارتقای سلامت انسان و زیستبوم.
ارزشهای اخلاقی کارآیی، برابری و نظارت چنانچه با هم در نظر گرفته شوند میتوانند مبنایی از مجموعه اصول اخلاقی را شکل دهند که میتواند مدیریت آب و سیاست بهداشت عمومی را به نحو هنجاربنیاد هدایت کند. اصول اضافی اخلاق آب بر ارزشهای نظامنامهای و فرآیند تصمیمگیری، نظیر حقوق حکمرانی مردمی، مشارکت فعال، شفافیت، پاسخگویی، و همکاری و مشارکت عمومی-خصوصی مبتنی خواهد بود.
تحقّق این آرمانها و الزامات اخلاقی در عمل تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد: در فرآیند تصمیمگیری چه کسی مشارکت دارد؟ آیا مشارکتْ در تنظیم گزینهها فعال و دخیل است یا منفعلانه و واکنشی به پیشنهادهایی است که تاکنون بهخوبی بسط یافتهاند؟ چه نوع اطلاعاتی در اختیار عموم است؟ تعامل حرفهایها با افراد غیرحرفهای چگونه است؟ آیا به تنوع فرهنگی و باورها و اعمال سنتی احترام گذاشته میشود؟ و سرانجام اینکه، توازن میان بایستههای رشد انسانی و لزوم حفظ منابع طبیعی چگونه تعیین میشود؟
با در نظر گرفتن این جهتگیریهای اخلاقی و ملاحظات عملی، اصول اخلاقی آب را به شرح زیر بیان میکنیم. در هر صورت، کاربستی معنادار از این اصول در رابطۀ بین انسان، آب و اثرات فناوریهای مختلف بهرهبرداری از آب (تصفیه، بهداشت عمومی، استخراج آب های زیرزمینی، آبیاری کشاورزی، و مانند اینها) وجود دارد. طرح تحقیقاتی آبهای ویسکانسین1 و برنامۀ علمی بینالمللی هیدرولوژی یونسکو2 (IHP) 3، گروه میانفرهنگی و میانرشتهای مؤثر بر اخلاقیات مصارف آب شیرین4 ، و کمیسیون فرعی COMEST اخلاقیات استفاده از آب شیرین5 اصولی مشابه را تدوین کردهاند.
من به طبیعت و از جمله توانایی حیرتانگیز آن در تأمین آب شیرین کاملاً وابسته هستم. این وابستگی آنقدر عمیق است که حیات من و هر موجود زندۀ دیگری را نه در لحظۀ آخر، بلکه لحظه به لحظه، نفس به نفس، و در مورد آب جرعه به جرعه حفظ میکند. این تصدیق وابستگی به حقیقتی دیگر منتهی میشود، و آن اینکه من کاملاً مسئول حفظ آن طبیعتی هستم که سخاوتمندانه زندگی را تأمین میکند.
اصل احترام برابر به کرامت انسانی
این اصل مستلزم تأمین نیازهای اساسی و ارتقای سلامت و بهزیستی انسان است و دربردارندۀ آن مفهوم زیربنایی است که در پس نظام حقوق انسانی جهانی قرار دارد. این یک اصل بنیادین در اخلاق بهداشت عمومی است؛ زیرا اگر مفهوم کرامت انسانی را در شرایط نسبی و اعتباری تفسیر کنیم، با احترام به سایر موجودات و طبیعت مغایرتی ندارد و بنابراین برای اخلاق محیط زیست نیز ضروری است.
اصل برابری و تناسب
تأمین نیازها و ارتقای سلامت همۀ افراد مهم است، اما برای اینکه به افراد کمبرخوردار، کسانی که مستقیماً در معرض خطر هستند، و کسانی که به دلیل تبعیض، محرومیت و ناتوانی گذشته آسیبپذیر شدهاند اولویت داده شود، رعایت برابری و پاسخ متناسب مطلوب و مورد انتظار است.
اصل همبستگی
احترام و برابری را باید با پذیرش محدودیتهای توانایی افراد در تعیین شرایط زندگیشان و وابستگی متقابلمان و اتکا به حمایت، مراقبت و کمک بیرونی دنبال کرد. مفهوم همبستگی و وابستگی متقابل در بافتی اجتماعی و در میان افراد و گروههای انسانی به کار میرود، اما با اهمیت و طنینی مشابه در بافتی بومشناختی، بین جوامع انسانی و زیستی اعمال میشود. در اخلاق آب، همبستگی چیزی را به ما یادآوری میکند که میتوان آن را «وابستگی متقابل بالادست و پاییندست رودخانه» نامید.
اصل خیر مشترک
این اصل ایجاب میکند موقعیتهایی را شناسایی کنیم که در آنها طلب منفعت شخصی معقول توسط هر فرد به نتایجی منجر میشود که برای منافع همۀ افراد درگیر غیرمنطقی و مضر است. منافع انسانی حاصل از آب و تنوع زیستیای که آب ممکن میسازد، اغلب با سیاستها و راهبردهای رفتاری به حداکثر رساندن منافع فردی بهخوبی تامین نمیشود؛ نظیر آن منافعی که با حقوق مالکیت طرفدار آزادی فردی تقویت میشوند. آب و فناوریهای بهرهبرداری از آن اغلب فیلمنامهای از نوع «سوگنامۀ عوام» را به نمایش درمیآورند، که مفهومسازی آب بهعنوان منبعی مشترک و بهرهبرداری پایدار از آب بهعنوان کالایی مشترک، پاسخ اخلاقی مناسبی برای آن است.
اصل رابطۀ صحیح یا نظارت مسئولانه
اصول همبستگی و خیر عمومی مستلزم کنش جمعی در رابطه با بهداشت عمومی و مدیریت آب است. اصل رابطۀ صحیح به محتوا و آثار حقیقی این کنش جمعی میپردازد. روش رفتار مسئولانه با ویژگیها و شرایط واقعی آنچه به آن پاسخ داده میشود ارتباط نزدیکی دارد. برای مثال، در مسئلۀ بهداشت عمومی، ناتواتی در تشخیص درست یک عامل بیماریزا و تجویز واکسن یا داروی اشتباه مساوی با قصور بهداشت عمومی و پزشکی است؛ زیرا رابطۀ صحیح بین پزشک و عامل بیماریزا و واقعیات زیستی مربوط به بیمار ثابت نشده. استفادۀ ناپایدار از سفرۀ آبخیز یا تخریب زیستی یک حوزۀ آبخیز و زیستبومهای وابسته به آن نیز گونههایی از رفتار نادرست با محیط زیست هستند. این گونههای رفتاری بین انسانهایی که از آب استفاده میکنند و با ساختار و فناوری مصنوعی بر آن تأثیر میگذارند از یک سو، و واقعیتهای خاص زیستی، شیمیایی و فیزیکی آب از سوی دیگر روابط درستی برقرار نمیکنند.
اصل مشارکت فراگیر و مشورتی
درست همانطورکه اصل رابطۀ صحیح و نظارت مسئولانه به یک استاندارد اخلاقی واقعی مناسب برای محتوای سیاستهای بهداشت عمومی و مدیریت آب میپردازد، اصل مشارکت نیز به ارزشهای ذاتی در فرآیند سیاستگذاری و تصمیمگیری توجه دارد. اغلب سازوکارها و نهادهای حکمرانی مردمسالارانه گزینشی هستند و بر تدابیر چانهزنی و به حداکثر رساندن منافع از سوی گروههای قدرتمند، بهخوبی سازمانیافته و کاملاً معروف تکیه دارند. این نوع حکمرانی و تصمیمگیری ممکن است برای حفظ، حراست و توزیع عادلانۀ اموال عمومی چندان مناسب نباشد. از منظر اخلاقی، سازوکارهای حاکمیتی رضایتبخشتر مستلزم فرآیندی مشورتی و مشارکتی است که با شفافیت، دسترسی جهانی به اطلاعات، فراگیر بودن، و توانمندسازی فردی و اجتماعی متمایز میشود تا همه بتوانند از اطلاعات آزاد و فرصتهای مشارکتی حداکثر استفاده را ببرند.
مدیریت به لحاظ بومشناختی آگاهانه و به لحاظ اخلاقی مسئولانۀ آب برای بهداشت عمومی و حفظ این منابع برای نسلهای آیندۀ تمام گونههای حیات ضروری است. در برابر عدم اطمینانمان پیرامون تأثیرات منطقهای گرمایش جهانی و بسیاری از عوامل دیگر در زندگی معاصر حفاظت و حراست زیاد از محیط زیست ضروری است. چطور تضمین میکنیم که به مسئولیتهای زیستبومی و میاننسلیمان به اندازۀ کافی توجه داریم؟
اعتراف به این حقیقت که: «من به طبیعت و از جمله توانایی حیرتانگیز آن در تأمین آب شیرین کاملاً وابسته هستم. این وابستگی آنقدر عمیق است که حیات من و هر موجود زندۀ دیگری را نه در لحظۀ آخر، بلکه لحظه به لحظه، نفس به نفس، و در مورد آب جرعه به جرعه حفظ میکند. این تصدیق وابستگی به حقیقتی دیگر منتهی میشود، و آن اینکه من کاملاً مسئول حفظ آن طبیعتی هستم که سخاوتمندانه زندگی را تأمین میکند.» شاید نقطۀ شروع خوبی برای هر یک از ما باشد. این تصدیق و تأیید یک تعهد اخلاقی بسیار قوی را با خود به همراه دارد.
رفتار مسئولانه در سطحی پایه و مقدماتی مستلزم اذعان به این نکته است که پیچیدگی متنوع (حتی به ظاهر زائد) طبیعت است که پیشبینیهای لازم درمورد شکوفایی و فراوانی را میکند و همۀ موجودات زنده و مناظر آنها یعنی حوزههای آبخیز و پهنههای آبی را شامل میشود. نمیتوان اینطور تصور کرد که همۀ آبها برای مصارف انسانی متعلق به ما انسانها است. این نتیجهگیری بر اصول اخلاقی، بهویژه اصل رابطۀ صحیح و نظارت مسئولانه تکیه دارد، بلکه همچنین به انگیزۀ اجتماعی و سیاسی مناسب متکی است تا سیاست و عملکرد اخلاقی را موجب شود.
اکنون مسئلۀ رابطۀ بین انگیزهها و تعهدات را مطرح میکنیم؛ این مسئله باعث میشود یک جامعۀ مردمسالارانه از یک نظام بهداشت عمومی و نظام حفظ و حراست بومشناختی حمایت کند. آیا توسل به امنیت، سلامت و منافع مشترک در این دو مورد قابل سنجش و قیاس نیست؟ برای حمایت از یک سیستم بهداشت عمومی، هر فرد نهتنها برای سلامتی خود، بلکه برای سلامت دیگران نیز باید ارزش قائل شود – زندگی در یک جامعۀ سالم رضایتبخشتر و مقرون به صرفهتر از زندگی در یک جامعۀ ناسالم است.
همچنین برای حمایت از اسلوبی از امکان و حفاظت از محیط زیست، هر فرد نهتنها برای راحتی و آسایش خود، بلکه برای شکوفایی، تنوع و زیبایی طبیعت نیز باید ارزش قائل شود. زندگی در زیستبومهای سالم لذتبخشتر و مفیدتر از زندگی در زیستبومهای ناسالم است.
پی نوشت
- Waters of Wisconsin Project
- .UNESCO’s International Hydrology Programme
- برنامۀ همکاری علمی بین المللی یونسکو در تحقیقات آب، مدیریت منابع آب، آموزش آب و ظرفیت – ساخت، و تنها برنامۀ علمی گستردۀ سازمان ملل در این زمینه. این برنامه متناسب با نیازهای ۱۹۵ کشور عضو یونسکو است و در مراحل شش ساله اجرا میشود و به آن امکان میدهد تا با جهان در حال تغییر سازگار شود. ارائه شده: https://bit-pac.com/wiki/International_Hydrological_Programme .
- the Uses of Fresh water
- COMEST Sub-Commission on the Ethics of Fresh Water Use