گروه مدافعان حق، متشکل از زهرا ضیایی و زهرا عبداللهی به عنوان موافقان این گزاره و گروه حاج قاسم نیز در جایگاه مخالف این گزاره حاضر شدند. همچنین رضا عسکری مقدم، حسامالدین علامه و محمد محمودیکیا، داوران این بخش بودند.
در ابتدا زهرا ضیایی یکی از دو عضو گروه موافق به ایراد سخن پرداخت و گفت: در بیماریهای لاعلاج بیمار باید حق انتخاب خاتمه حیات خود را داشته باشد. این گزارهای است که بحث و نظرات مختلفی میتوان درباره آن ارائه کرد. بیماریهای لاعلاج از نظر پزشکی تعاریف متعددی دارند و مفاهیم متفاوت است. این نوع بیماری، کیفیت زندگی را از فرد بیمار میگیرد. و بیمار نهایتاً تا مدتی کوتاه زندگی میکند و سپس جان خود را از دست میدهد و به مرگ میرسد.
وی با طرح این پرسش که آیا بیمار در چنین شرایطی حق انتخاب زندگی و یا خاتمه حیات دارد یا خیر؟ ادامه داد: در مقالات متعددی از آتانازی یا مرگ خودخواسته و آسان سخن به میان آمده است که انواع مختلف فعال یا داوطلبانه و غیرفعال و اجباری یا غیرمستقیم دارد. در نوع داوطلبانه آن، بیمار انتخاب میکند که درد نکشد و دارویی دریافت میکند و زندگی او خاتمه مییابد.
در آتانازی اجباری پزشک و افراد دیگر تصمیمگیرنده هستند که البته بعضاً از آن به قتل یاد میشود. و هیچ فرد یا گروهی این سبک را حمایت نمیکند. همچنین آتانازی غیرفعال، زمانی است که پزشک قطع امید کرده و بیمار از درمان سر باز میزند. و بیمار ترخیص میشود و مدت بسیار کوتاهی از عمر او در دنیا باقی میماند. در آتانازی غیرمستقیم داروهای تسکین درد به بیمار داده میشود و در پایان این مسیر به زندگی فرد خاتمه داده میشود.
عضو گروه مدافعان حق گفت: در این مناظره میخواهیم در اینباره صحبت کنیم که از لحاظ اخلاقی، با این حق انتخاب در شرایطی که درد بیمار را آزار میدهد، موافق هستیم. بیمار به غیر از رنج بیماری در روزهای آخر و فشاری که حس میکند، چیز دیگری همراه خود ندارد. و نیاز دارد با آرامش بیشتر به زندگی خود خاتمه بدهد. اگر خود او اجازه داشته باشد، کمی زودتر از دنیا برود اخلاقیتر است.
در ادامه یکی از اعضای گروه حاج قاسم، بهعنوان تیم مخالف گزاره «در بیماریهای لاعلاج بیمار باید حق انتخاب خاتمه حیات خود را داشته باشد»، طی سخنانی اظهار کرد: در برخی کشورها این نوع حق در قالب آتانازی عمل قانونی محسوب میشود. مانند کشورهای هلند، بلژیک و …، اما در کشور ما قوانین بر پایه اسلام و شرع وضع شده و نظر قطعی درباره چنین عملی، باید از دریچه منشور اخلاق پزشکی و مبانی اسلامی عبور کند.
هیچکس نمیتواند حیات را از دیگری سلب کند. بیماریها نیز طبق نص صریح قرآن، یک آزمون الهی است و حیات و مرگ در اختیار پروردگار است. در این بین باید برای دست یافتن بیماران به شفا تلاش کرد. از این منظر، دین اسلام زندگی را مقدس و ارزشمند میداند و هر گونه دخالت در این امر تجاوز به حقیقت خلقت خواهد بود. در جایی نیز قرآن میفرماید؛ هر کس نفسی را بدون حق یا بیآنکه فساد و فتنهای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. «أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا».
این عضو تیم مخالف ادامه داد: در این امر، یک نگاه اسلامی و یک رویکرد حقوقی وجود دارد. به لحاظ حقوقی، رضایت به قتل، مجوز قتل نیست، از نظر حکم فقها، اذن مریض عمل کشتن را مباح نمیکند. و این رخداد میتواند مصداقی از قتل عمد باشد. در آتانازی اجباری که پزشک بر خلاف نظر بیمار مرتکب قتل میشود، این قتل عمدی محسوب شده. و در آتانازی غیرداوطلبانه که برای بیماران با شرایط وخیم در نظر گرفته میشود و درمان قطع میشود و بیمار گویی حیات ندارد، این سوال مطرح است که آیا این اطمینان از سوی پزشک وجود داشته؟ و اگر این مسئله وجود نداشته باشید، وقوع این عمل از نظر قانون مجازات اسلامی جرم شناخته میشود.
در ادامه زهرا عبداللهی، عضو تیم موافق گزاره فوق اظهار کرد: گروه مخالف بر روی مباحث دینی و اسلامی تمرکز داشتند، در صورتی که صحبت درباره این گزاره، پیرامون مسئله دیگری است. هیچ کجای این گزاره نیامده که فقط مسلمانان را در میگیرد، بلکه منظور آن همه انسانهاست. پرسش ما از گروه مقابل این است که آیا اسلام چنین حقی را برای فرد در شرایط خاص قائل شده است یا خیر؟ و اینکه آیا اطمینان دارید که همه احکام از سوی علما استخراج شده است و قابل تغییر نیست؟
وی با تأکید بر اینکه آیا دین اسلام بر زندگی شرافتمندانه و زندگی عزتمندانه تأکید نکرده است؟ گفت: بیماری که دچار شرایط وخیمی شده است، بار روانی شدید و احساس اضافه بودن دارد. کسی که در این شرایط با احساس عدم اعتماد به نفس زندگی را ترک میکند، با مبانی دین اسلام در تضاد نیست. در کنار زندگی شرافتمندانه، مرگ شرافتمندانه را هم باید در نظر داشته باشیم.
در ادامه یکی دیگر از اعضای گروه حاج قاسم، افزود: اسلام به ذات خود ندارد هیچ عیبی، هر چه هست از مسلمانی ماست. انسان مالک جان خویش نیست و خداست که برای آفریده خویش تصمیم میگیرد. پایان حیات خودخواسته در مفهوم مرگ قائل به دو موضوع هستیشناسانه و معرفتشناسانه است. تمام ارزشها و حقوق بالای انسانیت در گروی حیات است، تا حیات نباشد هیچ چیز دیگری ارزش پیدا نمیکند. آتانازی در جوامع غربی و انسانمحور تبیین شده و این کشورها هستند که برخی امورات دیگر مانند ازدواج با محارم و همجنسگرایی و سقط جنین را هم مجاز میداند.
وی با تأکید بر اینکه چنین مسئلهای در هیچکجای دین و اسلام نیامده است، گفت: انسانی که در هنگام درد و رنج، در حال مرگ است، حال بیاییم با یک دارویی او را بکشیم، آیا این مرگ با عزت است؟ یک نفر را که صبر نمیکند و درکی از درد ندارد و شیرینی شفا را نچشیده است، بکشیم. آیا چنین مرگی شرافتمندانه است؟
این عضو گروه حاج قاسم ادامه داد: تحمل درد و رنج گرچه ناگوار است، اما گاهی ابتلا به بیماری، با عنوان کفاره گناهان تلقی میشود. و هیچکس حق ندارد به خاطر درد و رنج، دست به خودکشی بزند.
وی افزود: برخی از تفکرات که از جوامع غربی نشأت میگیرند، همواره به دنبال پیدا کردن راههای عقلانی و قانونی برای کشتن افراد هستند. و نیروی پزشکی در مسیر اینکه چگونه بیمار را از بین ببرد، تلاش میکند. و این اتفاق، ضمن اینکه باعث از میان رفتن اعتماد بین بیمار و پزشکان میشود، چرا که اگر اشتباهی رخ دهد، منجر به فاجعه میشود، بلکه از سطح مسئولیت، جدیت و مراقبت لازم و کافی پزشک کاسته شود.
در ادامه یکی از اعضای گروه موافق گزاره ذکرشده، گفت: تیم مقابل به خطر سوءاستفاده جامعه پزشکی اشاره میکند؛ اینکه نوعی از عمل در نهایت منجر به نوع دیگری از عمل میشود. اگر بنا به بیاعتمادی به جامعه پزشکی باشد، این سوءبرداشت هم اکنون نیز وجود دارد. این خطر سوءاستفاده از طریق وضع قوانین قابل کنترل است. همچنین نباید از اصل خودمختاری بیمار که در زمره اصول چهارگانه اخلاق پزشکی است و قابل توجه است، چشمپوشی کرد.
در پایان، عضو تیم مخالف گزاره «در بیماریهای لاعلاج بیمار باید حق انتخاب خاتمه حیات خود را داشته باشد» اظهار کرد: در هر نگرشی باید ابتدا پیامدها و متغیرهای آن در مقیاس عالی سنجیده شود. اینگونه نیست که به راحتی درباره هر موضوعی اظهارنظر کرد. فارغ از اعتقادات دینی، تصمیمگیری درباره این موضوع به لحاظ حقوق مدنی صحیح نیست. تکلیف پایان دادن به زندگی نه به عهده بیمار و نه به عهده پزشک است و از منظر تمام ادیان ابراهیمی و اسلامی برنامهای برای پایان دادن به زندگی به این شکل وجود نداشته است.
ببخشید وقتی طرف دیگه امیدی به درمان بیماریش نیست چرا باید گناه باشه ،وقتی دیگه درمانی نداره بیماریش چرا باید هر روز زجر بکشه مگه اومده تو این دنیا که زجر و عذاب بکشه حالا هر دینی میخواد باشه با اینکه دین رو خود انسان انتخاب نمیکنه تحمیل میکنن بهش