گفتگوی آزاد و خلاقانه درباره فلسفه اخلاق
حضار: به نظر شما چه نقاطی در فلسفه اخلاق جای کار بیشتری دارند؟
آقای دکتر فنائی: انتخاب موضوع برای تحقیق به خیلی چیزها بستگی دارد، از جمله علاقه شخصی و نیازهایی که در جامعه وجود دارد. اما اگر بخواهیم در مورد معیارهایی کلی و غیرشخصیتر صحبت کنیم، در منابع فلسفه اخلاق اگر بخواهیم کار خوبی انجام دهیم، اولین کاری که باید بکنید این است که در فرااخلاق بنیهای قوی داشته باشید. هر کاری که شما بخواهید انجام دهید، مستقیم و غیرمستقیم با بحثهای فرااخلاقی سروکار پیدا میکند و باید در این حوزه کار کرده باشید و موضع خود را مشخص کرده باشید، ذهنیت روشن و منسجمی داشته باشید که در آن چهارچوب سراغ اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی بروید.
توصیه من به دوستان علاقهمند این است که سعی کنید موضوعی در اخلاق کاربردی انتخاب کنید و آن موضوع را محور کارتان قرار دهید و به تناسب سراغ بحثهایی بروید که در اخلاق هنجاری مربوط است به حل همان مسئلهای که با آن درگیر هستید و در فرااخلاق به همان مقدار که نیاز است. چون هر چه قدر از طرف اخلاق کاربردی به طرف فرااخلاق میرویم، بحثها انتزاعیتر میشود.
شما وقتی سراغ فرااخلاق میروید چند هدف میتوانید از این کار داشته باشید؛ یکی اینکه مبانی و پیشفرضها برایتان روشن شود و موضع قابلدفاعی در آن زمینه اتخاذ کنید. دیگر اینکه روش فلسفه تحلیلی را در برخورد با مسائل اخلاق کاربردی و اخلاق هنجاری به کار بگیرید. نکته دیگری که به نظرم خیلی مفید است و باعث میشود کیفیت کار تحقیقی و خروجیاش اعتبار بیشتری پیدا کند، این است که قلمرو تحقیق محدود شود.
حضار: به نظر شما میان اخلاق و انسانشناسی فلسفی رابطه وثیقتری وجود دارد یا اخلاق و دین؟ به عبارت دیگر نیاز انسان امروزی بازگشت به انسانشناسی هست و از منظر انسانشناسی اخلاق را بررسی کردهاند یا از منظر دین؟ آیا انسان امروزه نیاز دارد به مسائل انسانشناسی فارغ از مسائل دینی بازگشت کند یا تدین در اخلاقمند شدن فرد و شکلگیری انسان تأثیر دارد؟
آقای دکتر فنائی: به نظرم تقابلی میان این دو وجود ندارد. در مورد رابطه دین و اخلاق در فلسفه اخلاق بحث شده و در مورد آن نظریههای مختلفی وجود دارد و این طور نیست که مسئله فیصله پیدا کرده باشد. پرسش دیگری که در فرااخلاق وجود دارد، نقش انسانشناسی در اخلاق یا مبانی انسانشناسانه اخلاق هست. اخلاقی که در جامعه غربی در حال حاضر وجود دارد، اخلاق مستقل از دین است. اما این هم اشتباه است که جامعه غربی را یک کاسه کنیم، این تلقی سادهاندیشانه و فروکاهنده از جامعه غربی است که فکر کنیم جامعه غربی جامعه یکدستی است. در جوامع غربی، علاوه بر فیلسوفان، مردم عادی هم هستند که معتقدند اخلاق مبتنی بر دین است. اما اینکه چند درصد از مردم این دیدگاه را دارند، بحث فلسفه اخلاقی نیست و بحث جامعهشناسانه است.
حضار: شما فرمودید اگر بخواهیم در حیطه فلسفه اخلاق کار کنیم، بایستی در حوزه فرااخلاق توانمندی ویژهای داشته باشیم، از طرف دیگر میدانیم که تقسیمبندی اخلاق کاربری، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی، در سنت فلسفه تحلیلی انگلیسی شکل گرفته، حال اگر پرسش ما در حوزه فلسفه اخلاق، ما را به خارج از این سنت انتقال دهد، گویا امکان گفتگو وجود ندارد، چون به خارج از context بودن متهم میشوید. در واقع پرسش من این است که فراروی از یک سنت مشخص برای پرداختن به مسائل اخلاقی را توصیه یا نفی میکنید؟
آقای دکتر فنائی: در مورد صحبتهای شما چند نکته را عرض میکنم. من فکر میکنم فرمایشات شما مبتنی بر چند پیشفرض نادرست است. اول این که در اینجا با دو سنت رقیب مواجه هستیم که باید بین آنها دست به انتخاب بزنیم. این پیشفرض به نظرم درست نیست. مخصوصاً با توجه به این نکته که فلسفه تحلیلی در واقع یک روش فلسفه ورزیدن است که با این روش شما میتوانید سراغ هر موضوعی بروید و به لحاظ موضوع هیچ محدودیتی وجود ندارد. بنابراین با روش فلسفه تحلیلی میتوانیم سراغ موضوعات فلسفه قارهای یا موضوعات هر سنت فلسفی دیگری برویم.
…