گزارشی از جلسۀ دوم مدرسۀ پاییزۀ ۱۴۰۳: اخلاق و سیاست
استاد رضا تاران در ابتدای جلسه بحث در حوزۀ اخلاق و سیاست را ناظر به یک مسئله مطرح کردند. طبق نظر ایشان، با دو نگاه میتوان به موضوع این جلسه پرداخت؛ اینکه اشتراکها و افتراقهای حوزۀ اخلاق و سیاست را بیان کرد یا با ذکر یک مفهوم، پیرامون ابعاد اخلاقی و سیاسی آن بحث کرد.
ایشان در این جلسه مفهوم خیر در اخلاق و خیر عمومی در سیاست را پیش کشیدند. به عقیدۀ ایشان، مسئلۀ خیر، بیشترین ارتباط را بین دو موضوع اخلاق و سیاست دارد.
استاد تاران پیش از طرح مسئلۀ اصلی، مقدماتی را بیان کردند. ایشان با بیان این سؤال که ارتباط این دو مفهوم یعنی خیر در اخلاق و خیر عمومی در سیاست چگونه است، بحث خود را ادامه دادند. به نظر ایشان، بهطور کلی پاسخ روشن و کوتاهی برای این سؤال وجود ندارد ولی میتوان از «تاریخ مفاهیم» برای روشنشدن پاسخ این سؤال استفاده کرد. بهطور مثال، بررسی مفهوم عدالت در صد سال گذشته، مصداق تاریخ مفهوم عدالت است. مثلاً عدالت در گذشته حفظ نابرابریها توسط پادشاه قلمداد میشد ولی امروزه تلاش دولت در از بین بردن نابرابریها را عدالت میانگارند. در حوزۀ تاریخ مفاهیم، افرادی مثل آرتور لاوجوی کار کردهاند. در تاریخ مفاهیم به فهم مفاهیم در بافت پرداخته میشود.
به بیان آقای تاران، مفهوم خیر و خیر عمومی بسیار گسترده است و نیاز داریم آن را جزئیتر کنیم. برای این کار با سه سؤال ابعاد بحث را مشخص میکنیم:
۱ـ خیر چیست؟ ۲ـ مرجع تشخیص خیر چیست؟ ۳ـ سازوکار تضمین خیر چیست؟
میتوان این سه پرسش را به سه دورۀ مختلف عرضه کرد. دورۀ ارسطو، دورۀ قرون وسطی یعنی آکویناس و به یک اندیشمند دورۀ گذار یعنی ماکیاولی و به یک پیامدگرا یعنی جان استوارت میل و اگر فرصتی دست دهد به دیدگاه جان دیویی، راولز و جماعتگراها یعنی سندل، مکاینتایر، واتسلر و تیلور میپردازیم. دو سنت ایرانی نیز به نام سیاستنامهنویسی و شریعتنامهنویسی نیز در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم. همچنین در آخر به بررسی این موضوع درمورد مسائل حال حاضر ایران میپردازیم.
ایشان به تشریح مکاتب مختلف پرداختند و نگاه هرکدام را به سؤالی که مطرح شد، بیان کردند. هر مکتب خیر فردی و عمومی را مشخص میکند. خیر فردی در وادی اخلاق بحث میشود و خیر عمومی در فلسفۀ سیاست.
بهطور مثال خیر از نظر ارسطو زندگی سعادتمندانه است. در نگاه ماکیاولی، اخلاق از سیاست جداست و بزرگترین مصلحت، حفظ دولت است. در نگاه جان استوارت میل و بعد از رشد اومانیسم، مسئلۀ اصلی، «انسان» بود. بالاترین خیر شادمانی و بالاترین شر، رنجهای انسانی است. در نگاه جان راولز حکومت باید بر پایۀ حق باشد نه خیر. در نگاه جماعتگراها حق باید بر پایۀ خیر باشد و فهم خیر نیز کاملاً محلی است.
در جهان اسلام نیز تعریف از خیر توسط اندیشمندان اسلامی بیان شده است. فارابی متأثر از یونانیان، خیر را در سعادت میداند و دولت باید زمینهساز سعادت افراد باشد. در سیاستنامهها مسئلۀ اصلی حفظ حکومت بود و در شریعتنامهها به حفظ شریعت تأکید میشد.
خیر از نظر ارسطو زندگی سعادتمندانه است. در نگاه ماکیاولی، اخلاق از سیاست جداست و بزرگترین مصلحت، حفظ دولت است. در نگاه جان استوارت میل و بعد از رشد اومانیسم، مسئلۀ اصلی، «انسان» بود. بالاترین خیر شادمانی و بالاترین شر، رنجهای انسانی است. در نگاه جان راولز حکومت باید بر پایۀ حق باشد نه خیر.
مرجع تشخیص خیر نیز در هر مکتب متفاوت است. در اندیشۀ ماکیاولی، مرجع تشخیص خیر، پادشاه است. در نگاه جان استوارت میل افراد بشر مرجع تشخیص بیشترین خیر برای بیشترین افراد هستند. در نگاه جان راولز خواست و میل مردم تخصیص میخورد و باید بر پایۀ حق باشد. جماعتگراها نیز مرجع تشخیصدهندۀ خیر را تخصیص میزنند که باید افراد، داخل در سنت محلی باشند.
همچنین، در دورۀ اسلامی مرجع تشخیص خیر در نگاه سیاستنامهها پادشاه است و در شریعتنامهها فقیه و مجتهد.
برای پاسخ به سومین سؤال نیز هر مکتب به راهکاری اشاره میکند. در مکتب ماکیاولی، سازوکار دستیابی به خیر تهدید، تطمیع و سرکوب است. در نگاه استوارت میل، دولت مدرن و دموکراسی میتواند عامل دستیابی به خیر مورد نظر باشد. راولز اما خیر را بهوسیلۀ دموکراسی و به همراه رعایت حقوق بشر عامل رسیدن به خیر میداند. در جهان اسلام نیز سازوکار رسیدن به خیر، به دست نظام پادشاهی است.
استاد تاران بعد از طرح سیر اندیشۀ سیاسی دربارۀ خیر و مرجع تشخیص آن و سازوکار دستیابی به آن، وضعیت حال حاضر در ایران را تشریح کردند. ایشان نگاه اندیشگانی معاصر در ایران به مسئلۀ خیر عمومی را بسیار متفاوت و مختلف میبینند. بهطور مثال، مذهبیهای سنتی خیر عمومی را در حفظ تشیّع میدانند امام انقلابیها خیر را در حفظ انقلاب اسلامی. حفظ دموکراسی دینی در نگاه اندیشمندان نوگرای مذهبی خیر دانسته میشود و غیرمذهبیها به حفظ دموکراسی میاندیشند آن را خیر میدانند.
البته قانون اساسی خیر عمومی را مشخص کرده است اما به مرور برخی از قبول آن سر باز زدهاند. به مرور، برخی نیز به کلی آن را خیر عمومی نمیانگارند. حال این سؤال مطرح میشود که امروز باید چه خیری را خیر عمومی بدانیم؟ در نگاه استاد تاران، بسیاری از اندیشمندان سیاسی امروز معتقدند که در دنیای امروز چارهای نداریم جز اینکه در کنار هم به یک توافق عمومی برسیم، چراکه امکان حاکم کردن یک عقیده در تمام یک سرزمین و کشور وجود ندارد. به نظر استاد تاران در یک جامعه نمیتوان دربارۀ خیر صحبت کرد بلکه باید دربارۀ روشهای خیر مشترک صحبت کرد. مثلاً دربارۀ خیر مشترکی مانند امنیت. پوپر معتقد است گفتگو زمانی به نتیجه میرسد که انسانهای غیرهمفکر با هم گفتگو کنند. هابرماس معتقد است بهترین دولتها نیز از برآورده کردن همۀ خواستههای مردم عاجزند پس چاره این است که گفتگو کنیم تا همۀ افراد جامعه حداقل به بخشی از حقوق خود دست پیدا کنند.
استاد تاران معتقد است خیر، پیشینی نیست بلکه پسینی است و از در گفتگو است که خیر پسینی حاصل میشود. در دنیای امروز برخی تشکلها به جمعآوری خواستههای گروههای مختلف روی آوردهاند و آن خواستهها را برای آگاهی و اجرایی شدن به اطلاع دولت میرسانند. امروزه پیروی از یک پیشوا و گوینده که دانای کل باشد امکان ندارد و باید تکثّر را قبول کنیم.
در انتهای جلسه شرکتکنندگان به طرح سؤالات خود پرداختند.