مسئول این بلبشوی اطلاعات کیست؟ نگویید شهروندان!
چگونه میتوانیم میزان اطلاعات نادرست1 در جامعه را کم کنیم؟ یک پیشنهاد برای این مشکل میتواند چنین باشد: مشکل این است که افراد آنقدر جاهل، کماطلاع، دهانبین و غیرمنطقی هستند که توانایی تمییز اطلاعات معتبر و تخصص واقعی از اطلاعات غیرمعتبر و تخصص جعلی را ندارند. افراد باید مسئولیت شخصی و مدنی بیشتری بپذیرند، و اطلاع و آگاهی پیدا کنند. حتی اگر بهخاطر خودشان هم نمیخواهند، لااقل بهخاطر کلیتِ جامعه، تفکر نقادانه و سواد رسانهای بیاموزند. افراد نسبت به آنچه باور دارند و با دیگران به اشتراک میگذارند، بیش از اندازه لاابالی شدند. باید نسبت به اموری که با آن مواجه میشوند و افرادی که به آنها اعتماد میکنند، نقادانهتر فکر کنند.
این دیدگاه عمده بار مسئولیت در قبال معضل کنونی اطلاعات (و مسئولیت اصلاح آن) را بر دوش افراد میگذارد. آنها را به نوعی از نظر شناختی ناقص میبیند. جالب اینجاست که این دیدگاه، راهحلی ارائه میدهد (افراد باید باهوشتر شوند) که به نظر میرسد دقیقاً مشکل همان جاست (افراد باهوش نیستند). واضح است که اگر بخواهیم جلوی انتشار اطلاعات نادرست را بگیریم، افراد باید مسئولیتِ بهتر فکر کردن و آموختن چگونگی مانع شدن از انتشار آن را بپذیرند. اگر از منظر دقیقتر فلسفه و علوم اجتماعی به مسائل مربوط به مسئولیت در قبال اطلاعات نگاه کنیم، دیدگاه یادشده را از چندین جهت دارای اشکال خواهیم یافت.
اول اینکه یکی از ملزومات پذیرفتهشده و رایج برای کسی که مسئولِ چیزی است را در نظر بگیرید. طبق آنچه فیلسوفان، شرط معرفتی مسئولیت2 میخوانند، فرد را تنها میتوان در قبال نتایج و پیامدهایی که دانسته3 به وجود آورده، مسئول دانست. در صورتی میگوییم کسانی افعالی را دانسته انجام دادند که درجاتی از آگاهی را نسبت به کاری که میکنند، پیامدها، بدیلها و اهمیت اخلاقی کارشان، داشته باشند. اگر این شرایط را نداشته باشند، (دستکم شهوداً) بهدشواری میتوان آنها را کاملاً و شخصاً مسئول دانست. اگر من شیء ارزشمندی که میراث خانوادگیمان است را در حال خوابگردی4 بشکنم، یا دکمهای را فشار دهم که عکس اثری را که فکر میکنم، دارد یا ندانم که اخلاقاً چه نوع ماسکی را در طول همهگیری کووید ۱۹ باید بزنم؛ برخلاف تلاشهای صادقانهام برای انجام کار درست، بهدشواری میتوان مرا بهخاطر پیامدهای اخلاقی نامطلوب کارهایم، سرزنش کرد. من صرفاً از نادرستی کاری که انجام میدادم، آگاه نبودم.
شرط معرفتی مسئولیت، میان فیلسوفان اخلاق یکی از مفاهیم پیچیده و بسیار بحثانگیز به حساب میآید. اما اگر چنین شرطی را بپذیریم، در بحث مسئولیتِ مطلع بودن، پرسش فلسفی پیچیدهتری مطرح میشود. چگونه افراد نسبت به دانستن چیزی که میدانند و با دیگران به اشتراک میگذارند، مسئولاند؟ یا به عبارت دیگر، ازآنجاکه آگاهی و دانستن پیشنیازهای مسئولیت است، چگونه افراد دانسته، چیزها را میدانند و با دیگران به اشتراک میگذارند؟
جنبههای ساختاری محیطهای ما توانایی فاسد کردنِ خیرترینِ نیتهای ما را دارند
دو استدلال وجود دارد به سود این دیدگاه که رفتارهای افراد که باورهای آنها را شکل میدهد و اطلاعات را بین آنها به اشتراک میگذارد، بهطور کلی شرط معرفتی مسئولیت را برآورده نمیکند. طبق استدلال اول، آنچه افراد میدانند، نحوه برخورد با ادعاهای جدیدی که با آن مواجه میشوند و انتخابهایی که در به اشتراک گذاشتن اطلاعات جدید میکنند، بر پایه تجربههای پیشین آنهاست. این تجربهها هم بهنوبه خود بر پایه تجربههای قبلی است و به همین ترتیب، تا زمانی که به اولین تجربه (تولد) برسیم، یعنی واقعهای که هیچ نوزادی نمیتواند مسئول آن باشد.
ویژگی نامطلوب این استدلال بهخاطر ابتنای آن بر نوعی جبرگرایی مبناگرایانه5 است. بر این اساس، گویا افراد هیچگونه مسئولیتی ندارند: رفتار آنها دستآخر بر پایه یک توالی غیرارادی از وقایعی است که برای آنها رخ داده است. اگر بخواهیم از این نتیجه هیچانگارانه اجتناب کنیم، میتوانیم به استدلال دوم که احتمالاً پذیرفتنیتر است، روی کنیم. افراد قطعاً درجاتی از فاعلیت6 را دارند، اما نحوه شکلدهی به باورها و انتخابهای افراد برای به اشتراک گذاشتن باورهایشان، در مجموعهای همپوشان از محیطهای اطلاعات رخ میدهد. منظور از محیطهای اطلاعات، اشکال جدید و قدیم رسانه، نهادهای آموزشی، نهادهای فرهنگی، محل کار و دیگر فضاهای فیزیکی و مجازی است. طراحی و مختصاتِ محیطها، تأثیر بسیاری بر رفتار افراد میگذارد: مشکلات مربوط به محیطهای اطلاعاتِ بدکارکرد ما، صرفاً حاصلجمع عادات بدِ فردی نیست. فیلسوف انگلیسی، میرندا فریکر7، به این نتیجه رسید که افراد برای کسب فضیلت در ساختارهای قدرت نابرابر، محدودیت دارند. گاهی اوقات با فراتر رفتن از سطح افراد، میتوانیم ببینیم که جنبههای ساختاری محیطهای ما توانایی فاسد کردنِ خیرترینِ نیتهای ما را دارند.
رسانههای اجتماعی، نمونه خوبی است. کاربران تحت سیطره الگوریتمهای غیرشفافی هستند که انواع خاصی از محتوا را ترجیح میدهند. اگر الگوریتمها، محتواهای افراطی را ترجیح دهند، ادعاهای اثباتنشده را ترویج کنند و چالهای بکنند که بهراحتی میتوان در آن افتاد، اصلاً جای تعجب ندارد که کاربران سهواً داخل آن سُر بخورند. در بهترین شرایط هم رسیدن به نتایج سنجیده بسیار دشوار است، و در این محیطهای خصمانه، کاربران آنقدر که فریب میخورند، ناتوان نیستند. البته که آنها نمیتوانند بهصورت دموکراتیک بر این الگوریتم اثر بگذارند، یا مکانیسمها و قوانین تالارهای گفتوگوی8 عمومیِ آنلاین خود را بهصورت جمعی تعیین کنند. بسیاری حتی نمیدانند که الگوریتمی وجود دارد و تمام تجربه آنها از پلتفرم را شکل میدهد.
این دو نکته را باید کنار هم در نظر گرفت. یکی اینکه طراحیِ محیطهای اطلاعاتِ شهروندان در دست خودشان نیست. دیگری اینکه این محیطها به وجود آمدنِ باورهای درست و معقول را دشوار میکنند. با در نظر گرفتن این دو نکته، به نظر نمیرسد که فردْ فردِ شهروندان، مسئول مشکلات کنونی مربوط به محیط اطلاعات جمعی ما باشند.
اگر بتوان از اطلاعات نادرست کسب سود کرد، نباید از کسانی که سود میبرند، انتظار داشته باشیم که علیه خودشان مقررات وضع کنند
با این حال، حتی اگر بپذیریم که شهروندان اساساً بهصورت عِلّی مسئول مشکل محیطهای اطلاعات نیستند، میتوان استدلال کرد که آنها با این حال، مسئولیتی اصلاحی9 بر عهده دارند. دو دلیل وجود دارد که چرا مشخص نیست که آیا مسئول دانستن اشخاص برای مطلع بودن، به ارتقای روالهای اطلاعات میانجامد یا نه. اول اینکه قابلفهم است که بسیاری افراد اگر بهخاطر جهلشان سرزنش شوند، واکنش بدی نشان میدهند. همانطور که نظریهپرداز سیاسی، آیریس ماریون یانگ10 در کتاب خود مسئولیت عدالت ۲۰۱۱11 استدلال میکند: «زبان سرزنش در بحثهای عمومی درباره مشکلات اجتماعی… معمولاً باعث ایجاد حالت دفاعی در افراد میشود و به تغییرسرزنش12 [دیگری را مسئول دانستن] مخرب میانجامد.» در بدترین حالت، سرزنش حتی میتواند مشکلاتِ محیطهای اطلاعات را با تعمیق قطبیسازی، بدتر کند. وقتی همه شهروندان قبول ندارند که خودشان مشکل هستند (بهوضوح قبول ندارند)، تغییرسرزنش خیلی خطرناک خواهد بود.
حتی اگر تمایلی همگانی برای پاسخگو بودن یا مسئولیتپذیری بدون سرزنش شهروندان وجود داشت، باز هم هیچ ضمانتی وجود ندارد که شهروندان در عمل، با موفقیت از عهده مسئولیتِ مطلع بودن برآیند. همانطور که گفتم، حتی خیرترین نیتها اغلب منحرف میشوند. تفکر نقادانه، عقلانیت و تشخیص متخصصان، اموری هستند که بهخودیخود تأثیر آنچنانی ندارند، چه برسد در این محیطهای اطلاعاتِ تحریفشده. منظورم این نیست که نیتهای افراد بهصورت کلی خوب است، چراکه حتی تلاشهای صادقانه و خیرخواهانه نیز ضرورتاً نتایج مطلوبی در پی ندارند. این سخن، خلاف تعیین مسئولیت فردی بزرگتری در قبال اطلاعات نادرست است، زیرا اگر خیرترین نیتها هم میتواند فاسد شود، پس احتمال موفقیت زیاد نیست.
اما معنای نکات یادشده این نیست که نباید شهروندان را به انجام کاری که از دستشان بر میآید، تشویق کرد. دوراندیشانه این است که حواسمان به منابعِ مطالب و اطلاعات آنلاین باشد و در بافت، سوگیری یا ماهیت طنز یک داستان پیش از به اشتراک گذاشتن آن تأمل کنیم و تاریخ انتشار مطالب را بررسی کنیم. اطلاعات نادرست وقتی بارها و بارها تکرار میشوند، بسیار تأثیرگذار است. پس خوب است که تلاش کنیم تا رویکرد انتقادی خود را حفظ کنیم، مخصوصاً نسبت به محتواهای عجیبوغریبی که مکرر با آنها روبهرو میشویم. و در حالی که نگرانی زیادی درباره فناوری جعل عمیق13 وجود دارد، همهجا با ویدئوهای «جعل سطحی14» مواجهیم، یعنی محتواهایی که با تکنیکهای ویرایشِ ساده [مانند فتوشاپ و…] دستکاری شدند. جستوجوی معکوس عکس هم میتواند منابع مشکوک برخی عکسها را آشکار کند.
فاصله گرفتن از مسئولیت فردی به این معناست که بار مسئولیت باید بر دوش کسانی گذاشته شود که بر محیطهای اطلاعات ما تسلط ساختاری دارند. راهحلهای این همهگیری اطلاعات نادرست، زمانی مؤثر است که ساختاری باشد و به ریشههای مشکل توجه کند. در باب اطلاعات نادرستِ آنلاین، باید درک کنیم که غولهای فناوری به دنبال کسب سود از طریق تولید کالاهای عمومیِ دموکراتیک هستند. اگر بتوان از اطلاعات نادرست کسب سود کرد، نباید از کسانی که سود میبرند، انتظار داشته باشیم که علیه خودشان مقررات وضع کنند و نسبت به اطلاعات خودبهخود مسئولیت بپذیرند. اولین قدم صحیح برای بهبود محیطهای اطلاعات (که مروج روالهای معرفتی مناسب است)، این است که بهوسیله ابزارهای دموکراتیک، پاسخگویی و مسئولیت را بر عهده شرکتهای فناوری و همچنین دولت، آژانسهای نظارتی15، رسانههای سنتی و احزاب سیاسی بگذاریم. این قدم، حق هر دوی مسئولیت علی و مسئولیت اصلاحی مؤثر نسبت به مشکل اطلاعات نادرست را بهصورت واقعبینانه ادا میکند؛ بدون اینکه بهصورت هیچانگارانه کلِ مفهوم مسئولیت را به دور اندازد (که هیچگاه نباید چنین کنیم).
پی نوشت
- misinformation
- epistemic condition of responsibility
- knowingly
- sleepwalking
- fundamental determinism
- agency
- Miranda Fricker
- fora
- remedial
- Iris Marion Young
- Responsibility for Justice (2011)
- blame-switching
- deepfake
- cheapfake
- regulatory bodies