ارزش ذاتی فرزندآوری از منظر اخلاقی
مقدمه
یکی از مهمترین علتهای ازدواج و تشکیل خانواده علاقه و نیاز به استمرار نسل و فرزندآوری است. ریشه این امر را میتوان در علاقه همیشگی بشر به بقا و حب ذات دانست، اما در سالهای اخیر این مسئله موردچالش قرار گرفته و رغبت کمتری نسبت به آن وجود داشته است. آمارها حاکی از آن است که نرخ باوروری در کشور در سالهای اخیر کاهش یافته است و این کاهش به نوبه خود میتواند – در سالهای آینده – تهدیدهایی همچون کاهش جمعیت فعال و مولد، سالخوردگی جمعیت و … را به همراه داشته باشد. این امر رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی را نیز که نیازمند بهرهگیری از نیروی جوان فعال و نوآور است، تهدید میکند.
فرزندآوری از جهات مختلفی (فقهی، حقوقی و اخلاقی) قابل بررسی است، اما این مسئله غالبا در ایران از دیدگاه فقهی و حقوقی موردبحث و بررسی قرار گرفته است؛ در حالی که افزون بر دیدگاه فقهی – حقوقی، رویکرد اخلاقی به این مسئله بسیار حائز اهمیت بوده و در جهان غرب غالبا با همین رویکرد تبیین و تحلیل شده است. وظیفهگرایی، به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای اخلاق هنجاری، استدلالهای قابلتوجهی در این زمینه ارائه کرده است؛ از جمله استدلالهای وظیفهگرایانه درباره فرزندآوری، میتوان به استدلال ارزش ذاتی فرزندآوری، وظیفه نسبت به همسر، وظیفه نسبت به خداوند اشاره کرد.
استدلال ارزش ذاتی فرزندآوری یکی از مهمترین ادله وظیفهگرایان بر تولیدمثل است که تقریرهای مختلفی از این استدلال صورت گرفته است، یک تقریر مبتنی بر ارزش ذاتی انسان است و تقریر دوم بر اساس این که انسانها فهمکنندگان ارزشهای موجود در جهان هستند، فرزندآوری را باارزش تلقی میکند و در تقریر سوم، ارزش ذاتی فرزندآوری بر اساس ارزش رشد عاطفی تبیین میشود. این هدفگذاری پژوهشی به این دلیل مدنظر قرار گرفته است که این موضوع تا کنون موردتوجه محققان واقع نشده است و تنها در موضوع فرزندآوری، کاظمی (۱۳۹۳)، شوبکلایی (۱۳۹۴)، پناهی (۱۳۹۵)، با رویکرد دینی پرداختهاند و یا از منظر اخلاقی، کهریزی (۱۳۹۳) چالشهای اخلاقی فمینیستی درباره فرزندآوری را بررسی کرده است. بر دیگر آثار موجود در مسئله فرزندآوری نیز نگاهی تربیتی غلبه دارد.
در این مقاله، استدلال ارزش ذاتی فرزندآوری با تقریرهای گوناگون آن تبیین شده و نقدهای وارد بر آن بررسی میشود. به منظور پرداختن به هریک از این تقریرها ابتدا باید مراد از ارزش ذاتی روشن شود.
ارزش ذاتی
فیلسوفان درباره ارزش ذاتی نظرات متعددی ارائه کردهاند. سقراط و افلاطون، لذت و درد را فی نفسه خوب و بد میدانند، اما معتقدند اینها تنها چیزهایی نیستند که ذاتا خوب و بد باشند و به واسطه آن ارزش ذاتی داشته باشند، بلکه چیزهایی دیگر مانند فضیلت و تفکر وجود دارند که دارای ارزش ذاتیاند.
برخی مانند جرمی بنتام «لذت» را دارای ارزش ذاتی و «درد» را بد ذاتی میدانند. برخی دیگر از فیلسوفان اخلاق مانند ایمانوئل کانت – پیشرو در اخلاق وظیفهگرا – معتقد است که ارزش ذاتی به لحاظ اخلاقی اولا، چیزی است که بدون قید و شرط خوب باشد و خوبی آن وابسته به نتایج نباشد؛ ثانیا، از سر اراده خوب انجام شود و اراده خوب منبع ارزش ذاتی است و بدون آن هیچ چیز ارزش واقعی ندارد. درواقع، چیزی که خوب تصور میشود، نباید انتظار داشت که حتما پیامد خوشبختی در زندگی داشته باشد. همچنین کسی که آن کار خوب را انجام میدهد نباید به دلیل حس ترحم یا دریافت اجرت باشد، بلکه بدون قید و شرط و وابسته بودن به چیزی و تنها از سر اراده خوب و انجام وظیفه انجام دهد. البته، کانت تنسیق دومی از ارزش ذاتی ارائه میدهد که در آنجا تمام موجودات عاقل (انسانها) را غایت فینفسه میداند که دارای ارزش ذاتی هستند.
…
موضوع رو از لحاظ اجتماعی هم بررسی کنید. اینکه آیا بچه به دنیا آمده وقتی نابرابری های اجتماعی و اقتصادی رو می بینه و سپس یا دچار سرخوردگی میشه یا در تنش و رقابت با هم نسلان خود قرار می گیره و به دنبال حق خورده شده ی خودش بر میاد و ما موجودی رو به جامعه داده ایم که دچار این تعارضات اجتماعی هست آیا کاری اخلاقی انجام داده ایم؟
اینکه یک درصد افراد جامعه در ثروت و مکنت هستند و مابقی یا در فقر مطلق یا فقر نسبی و یا عدم برخورداری از مزیت های اجتماعی باعث ایجاد نسلی بی هویت و ضعیف نمی شود؟