صواب و ناصواب قاعده زرین اخلاق
مقدمه
در یک دستهبندی مکاتب اخلاق هنجاری اعم از اینکه وظیفهگرا یا نتیجهگرا باشند به قاعدهنگر و عملنگر تقسیم میشوند، حتی به نوعی میشود برای اخلاق فصیلت هم دستهبندی در نظر گرفت. قاعدهنگرها دنبال قواعدی برای قضاوت اخلاقی هستند، آنهایی که از تعارض اخلاقی خیلی میترسند یعنی این یک انگیزه برای فرار از تعارض اخلاقی است. آنها دنبال تکقاعده هستند. فرانکنا در کتابش میگوید ما اگر نظریهای داشته باشیم که تکقاعده داشته باشد، چون یک قاعده بیشتر نیست با چیزی تعارض نمیکند. این حرف را که قبول نداریم ولی میخواهم بگویم بعضی از مکاتب دنبال تکقاعده هستند، مثلا قاعده تعمیمپذیری کانت نمونه بارز این مکاتب است. یک قاعده خاص که در طول تاریخ حیات بشری وجود داشته است، قاعده زرین است؛ «آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند». منفیاش هم سیمین میشود، آنچه برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند. این که چرا این سیمین و آن زرین است، جای گفتگو دارد. چرا آن پایینتر از سطح آن است، كه این بماند.
قاعده زرین در منابع دینی اسلام
واقعیت این است که همین قاعده در منابع دینی ما انعکاس زیادی داشته است. چند روایت در تثبیت این قاعده عرض میکنم: حضرت رسول (ص) میفرمایند: «ما كَرِهتَهُ لِنَفسِكَ فَاكرَهْ لِغَيرِكَ وَ ما اَحبَبتَهُ لِنَفسِكَ فَأَحِبَّهُ لِأَخيك. امام صادق (ع) میفرمایند که: سَيِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ، إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ حَتَّي لَا تَرْضي بِشَيْءٍ إِلَّا رَضِيتَ لَهُمْ مِثْلَهُ. حضرت در جای دیگر بیان میدارند که: إِنَّ مِنْ أَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَی خَلْقِهِ ثَلَاثاً إِنْصَافُ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّی لَا يَرْضَی لِأَخِيهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا يَرْضَی لِنَفْسِهِ مِنْهُ». اگر برای دیگران کاری انجام میدهی آن چیزی باشد که برای خودت میپسندی. تعبیرش این است إِنَّ مِنْ أَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ. یعنی خیلی سخت است تو بخواهی این کار را بکنی. تا جایی که حضور ذهن دارم در قران بیشتر از یک آیه مربوط به این قاعده پیدا نکردم. ما بیان قاعده زرین را در قران نداریم اما این آیه راببینید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ». ناپاکها را انفاق نکنید، «وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ» ، که اگر بخواهند اینها را به خودتان بدهند انگار از گرفتن آن دلخور میشوید. میخواهد بگوید چیزی را به دیگران نده که اگر به خودت میدادند آن را با ناراحتی میگرفتی. این به کار بردن قاعده زرین است وگرنه بیان قاعده زرین نیست.
قاعده، نه اصل
قاعده زرین یک نکته خیلی ویژه دارد، اول اینکه قاعده زرین، قاعده است و اصل نیست؛ یعنی فرمول صوری برای به دست اوردن اصول اخلاقی و وظایف است. مثل تعمیمپذیری کانت است . نکته ویژهای که به نظرم میرسد این است که اگر ما بتوانیم یک اصل پیدا کنیم که بر سر آن اتفاق جهانی باشد، این میتواند برای اصل یک امتیاز بزرگ باشد. حضرت امیر در نامهای که برای مالک اشتر مینویسد در مورد وفای به عهد میفرمایند: وفای به عهد کن، فإنّه لَیسَ مِن فَرائِضِ اللّه شَیءٌ اَلنّاسُ اَشَدُّ عَلَیهِ اجتِماعا مَعَ تَفَرُّقِ اَهوائِهِم وَ تَشَتُّتِ آرائِهِم مِن تَعظیمِ الوَفاءِ بِالعُهودِ. میگوید مردم با تشتت و اختلاف ارایی که دارند هیچی هم فرایض الهی نیست مثل وفای به عهد که همه بر آن اتفاق نظر دارند. میفرماید که وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ اَلْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ اَلْمُسْلِمِينَ ، انگار حضرت میخواهد بگوید مورد اتفاق بودن یک قاعده برای آن قاعده یک ارزش است. به نظر میآید در ارزیابیها اگر بخواهیم یک قاعده اخلاقی را ارزیابی کنیم بد نیست که یک پارامتر را به این اختصاص بدهیم ببینیم در سطح جهانی چقدر مورد اتفاق است. قاعده زرین این ویژگی را دارد.
هانس کونگ اندیشمند مسیحی، کاتولیک فعال درجه یک اخلاق جهانی است. مقالهای درباره پارلمان ادیان دارد . اوایل آن مقاله راجع به قاعده زرین توضیح میدهد. از مسیحیت، یهودیت، اسلام، کنفسیوسم، بودیسم و ادیان مختلف عین این عبارتها را میآورد . همین که این قاعده مورداتفاق جهانی است ارزش ویژهای به آن میبخشد. لذا در اعلامیه به سوی اخلاق جهانی پارلمان ادیان به این قاعده تاکید شده است. پارلمان ادیان در پیشنویس این اعلامیه به عبارت نام خدا آورده بود. بوداییها به این عبارت اعتراض می کنند، پارلمان ادیان روی کلمه خدا به توافق نمیرسند و آن را پاک می کنند اما سر قاعده زرین به توافق میرسند.
…