چو دزدی با چراغ آید
جوانی گستاخ و نامجو، شعری از مرحوم جلال الدین همایی دزدیده بود و بیآنکه استاد را بشناسد، در جمعی که وی در آن حاضر بود، شعر را به نام خود و به شکلی غلط خواند. استاد همایی بیآنکه به رویش بیاورد، پدرانه به او گفت که بهتر است شعر را اینگونه بخواند. اما جوان، با عصبانیت پاسخ داد: «من همانطور ساختهام و همان را میپسندم». استاد نیز از گفتن حقیقت خودداری کرد و از رسوا کردن وی پرهیز نمود. ممکن است کسانی رفتار استاد را نشان بزرگواری بدانند و بستایند یا آن را نپسندند. از این مناقشه بگذریم. اما اگر به جای این جوان که تنها در پی خودنمایی بود، و به جای آن شعر، مدرسی دانشگاهی مقالهای علمی را با سرقت از کتاب استاد همایی به نام خود منتشر میکرد، آیا باز هم استاد کریمانه از او میگذشت و این کار را بر او میبخشود؟! در این باب قاطعانه نمیتوان نظر داد، اما اگر واقعا ایشان از کنار چنین کاری خاموش میگذشت و آن را نهان میداشت، کاری کریمانه نکرده بود؛ زیرا اینجا با مسئلهای شخصی مواجه نبود که از حق خود بگذرد یا نگذرد. هدف این نوشتار به بحث گذاشتن همین نوع انتحال یا سرقت ضد علمی برخی دانشگاهیان است.
انتحال چیست؟
اگر شخصی، مقاله یا کتابی را منتشر و در آن از نوشتههای دیگران به شکل مستقیم یا غیرمستقیم استفاده کند، اما از اشاره به منابع نوشتار خود به شکلی دقیق و متعارف، بپرهیزد یا در این کار کوتاهی نماید و یا چنان وانمود کند که این نوشته زاده و حاصل تأملات شخصی خویش است، مرتکب عملی شده است که به آن انتحال، یعنی به خود بستن، سرقت علمی و به تعبیر مرحوم خانلری نقض شرافت ادبی و «دزدی ادبی یا دزدی بیادبانه» میگویند. معادل انتحال در زبان انگلیسی، پلیجیریزم1، به خوبی بیانگر این مسئله است. این واژه از پلیجیروس2، در زبان لاتین به معنای سارق اخذ شده، و این یک نیز به نوبه خود از واژه پلاجیوم3 به معنای دام شکار گرفته شده است. واژهنامههای انگلیسی تقریباً به اتفاق در تعریف انتحال از تعبیر «دزدی» استفاده میکنند؛ برای مثال، واژهنامه وبستر در تعریف پلیجریزم مینویسد: «دزدیدن و قالبزدن ایدهها یا کلمات دیگری به نام خود» و در تعریف دوم میافزاید: «استفاده از منبع تولیدشدهای بدون استناد به آن». واژهنامههای دیگر نیز کمابیش در تعریف انتحال از واژههایی چون سرقت، خیانت، تقلید، کپی کردن و برگرفتن سخن، اندیشه، ساختار و اختراع دیگری، بدون اشاره به منبع اصلی آن بهره میگیرند. در تحقق انتحال، لازم نیست شخص حتماً قصد سرقت داشته باشد، کافی است اندکی در نحوۀ ارجاعدهی خود کوتاهی کند، تا دیگران محق باشند او را به انتحال متهم کنند. از نظر خانم کیت ترابیان، هر عملی که مایه بیاعتمادی مخاطب و بدبینی او باشد، انتحال به شمار میرود. به همین سبب، موارد زیر انتحال شمرده میشود:
یک) سخنی را نقل میکنیم و منبع آن را نیز میآوریم، ولی از گذاشتن عین سخنان نقل شده در نشانۀ نقل قول خودداری میکنیم؛
دو) سخنی را نقل به مضمون میکنیم و منبع آن را نیز میآوریم، اما عبارت ما چنان نزدیک و شبیه به منبع اصلی است که در واقع مستقیم به شمار میرود؛
سه) ایدهها و شیوه را از جایی میگیریم، اما از به دست دادن منبع آن خودداری میکنیم.
در تحقق انتحال، لازم نیست شخص حتماً قصد سرقت داشته باشد، کافی است اندکی در نحوۀ ارجاعدهی خود کوتاهی کند، تا دیگران محق باشند او را به انتحال متهم کنند. از نظر خانم کیت ترابیان، هر عملی که مایه بیاعتمادی مخاطب و بدبینی او باشد، انتحال به شمار میرود.
در مجامع علمی غرب، طی چند دهۀ اخیر، بارها شاهد رسوا کردن این یا آن محقق و استاد دانشگاه و از حیّز انتفاع ساقط کردن وی بودهایم. یکی از سارقان معروف، الیاس السبتی4 است که شصت مقاله علمی را در دهه ۱۹۷۰ در نشریات پزشکی منتشر کرد که همۀ آنها انتحال و سرقت از دیگران بود. انتحال به این معنا، جرمی آکادمیک محسوب میشود و مقامات دانشگاهی با آن به شدت برخورد میکنند، تا جایی که کافی است کسی متهم به آن شود و نتواند آن را دفع کند. همین مسئله موجب میشود تا وی اعتبار، شغل، موقعیت اجتماعی و علمی خود را از دست بدهد.
برای پیشگیری از چنین عملی، در کنار مطالعات متعدد دربارۀ ماهیت انتحال، نحوۀ تحقق آن، و ابعاد اخلاقیاش، مقررات و آییننامههایی دقیق برای پرهیز از آن اندیشیده و اعلام شده است. در آثار مختلفی که دربارۀ روش تحقیق نوشته میشود، فصلی به «اخلاق پژوهش» اختصاص داده شده است و در آن به مسئله انتحال پرداخته میشود. به تازگی نیز خانم لیندا برگمن5 در کتاب پژوهش و نگارش آکادمیک6 – که برای دانشجویان نوشته است – فصلی را ویژه انتحال ساخته، دربارۀ پرهیز از آن تعلیمات لازم را میدهد.
…