سرشت و ساختار مقالات اخلاقی: اصول راهنما
طرح مسئله
امروزه مقالات علمی – پژوهشی در نظام علمی و دانشگاهی حرف اول را میزند؛ به گونهای که تأثیر تعیینکننده آن را در مراحل دفاع از رساله دکتری، جذب اعضای هیئت علمی، ارتقای مدرسان دانشگاهی و دریافت پژوهانه برای اجرای پرژههای علمی میبینیم. با این نگاه، مقالات دانشگاهی جدی در رشتههای مختلف علمی – با صرف نظر از برخی استثناها – «یگانه مرجع اصیل دانش و آگاهی به شمار میروند.» افزون بر آن، یکی از معیارهای اصلی در ارزیابی رشد علمی جوامع نیز تعداد همین مقالات است و از این منظر: «جوامع علمی، مقالهنویسی را تنها راه تولید علم جدید، تراش لایههای فکری و توسعه دانش موجود در راستای شناخت سازوکار پدیدهها میدانند.» افزایش سریع مجلات علمی – پژوهشی در کشور ما و رقابت فشرده بر سر نشر چنین مقالاتی و به تعبیری «ماراتن کسب امتیاز» گویای اهمیت اینگونه مقالات است.
در مقابل این نیاز فزاینده به مقالات علمی – پژوهشی، آموزشی کافی و انگیزه قوی برای نگارش مقالاتی که افزون بر صورت، به سیرت آنها نیز توجه کند، وجود ندارد. حاصل آن نیاز و این نبود آمادگی، رونق مقالاتی است که به بهای نادیده گرفتن کیفیت و محتوا صورت را در صدر نشاندهاند و بهواقع آثاری ناعلمی بهشمار میروند. مقالات علمی – پژوهشی در عرصه اخلاق نیز از این وضع کلی در امان نماندهاند و جز اندکشماری که در جهت تولید علم پیش میروند، بیشتر آنها صورتکی از مقالات علمی – پژوهشی واقعی هستند. با مرور مختصر این مقالات میتوان اشکالات بنیادی متعددی در آنها دید؛ از جمله: ۱. عدم رجوع به نوشتارهای موجود یا مرور و بررسی آنها، ۲. طرح مباحث آغازین و عمومی، ۳. بیتوجهی به منابع اصلی و استفاده گسترده از منابع درجه دوم، ۴. عدم طرح نظریههای رقیب و بررسی آنها، ۵. نداشتن ایدهای مشخص برای بحث، ۶. نداشتن ساختاری منسجم و عدم ورود و خروج مناسب، ۷. کلیگویی به جای طرح ریز مسائل، ۸. عدم تعیین سطح نگارش و خلط بین زبان برهان و خطابه، ۹. سلطه گزارش و روایتگری به جای تحلیل و استدلال، و ۱۰. فقدان برانگیزندگی و ترغیب مخاطب به خواندن و تغییر نگرش خود.
با توجه به این مسائل، مقاله حاضر در پی آن است تا سرشت مقالات علمی – پژوهشی جدی را در عرصه اخلاقی بیان کند و منطق حاکم بر آن را بازگوید.
…