از نظر ارسطو اخلاق یافتن غایات فینفسه است
در این جلسات قصد داریم متن کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو را بخوانیم. برای این کار ترجمه ترنس اروین (Terence Irwin) را انتخاب کردهایم، هرچند جدیدترین ترجمهای که به انگلیسی از این کتاب ارسطو شده ترجمه ریو (C. D. C. Reeve) است که ترجمه خوبی هم هست و پاورقیهای فراوانی دارد. ریو هم درباره ارسطو و اندیشه وی خیلی خوب و تخصصیتر از اروین کار کرده، اما زبانش از وی مغلقتر است و توضیحاتی که میدهد بسیار فنی است که برای منظوری که ما داریم لازم نیست. از آنجا که در خصوص تکتک جملههای ارسطو بحث و تفسیرهای مختلفی شده است، بخشهای زیادی از صفحات این کتاب حاوی پاورقیها و توضیحاتی است که خود اروین اضافه کرده که معمولاً آوردن این توضیحات اجتنابناپذیر بوده است. زیرا اولاً سیاق فرهنگ یونانی متفاوت است و ثانیاً بسیاری از متون یونانی یک واسطه ترجمه لاتینی خوردهاند و ترجمه لاتینی تا حدی بعضی از کلمات یونانی را متفاوت کرده و شارحان مجبور شدهاند آنها را شرح دهند.
زمان زیادی هم از دوران ارسطو گذشته است. وی حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بوده است. علاوه بر این، اولین نسخهای را که ما از Nicomachean Ethics داریم آندرونیکوس، با حدود ۳۰۰ سال فاصله از ارسطو، گردآوری کرده است. یعنی تا ۳۰۰ سال چیزی به نام اخلاق نیکوماخوس در میان نبود. یادداشتها و نوشتههای پراکنده ارسطو بود که یک قرن قبل از میلاد آندرونیکوس آنها را جمع کرد. این کتابهایی که در دست ما هست بیشتر از ایشان است. همین کتاب هم مدتی در کتابخانههای بیزانسی نگهداری میشد تا اینکه به آن اقبال شد و ترجمههای جدید و ویراستهای جدیدی از آن صورت گرفت. تقریباً تنها نوشتهای که در اخلاق ارسطو هست و همه اعتبار آن را قبول دارند، همین کتاب است و احتمال نمیدهند که خیلی دستکاری شده باشد، برخلاف کتابی مانند اخلاق کبیر.
نکاتی درباره اخلاق نیکوماخوس و ترجمه اروین
لازم است قبل از ورود به متن به نکاتی اشاره کنم.
• تیترهایی که در متن آمده، هیچ کدام در متن ارسطو (یعنی متنی که آندرونیکوس تنظیم کرده) نیست، بلکه سلیقه و برداشت مترجمان است و با هم تفاوتهای فراوانی دارد. پس اینها افزودههای مترجمان و شارحان است و از خود ارسطو نیست.
• در تعداد کتابهای اخلاق نیکوماخوس توافق بیشتری هست. ترجمههای لاتینی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی همه ده کتاب دارند، ولی ترجمه عربی ۱۱ کتاب (فصل) دارد. البته در عربی مطلبی به آن اضافه نشده بلکه تقسیمبندی متفاوت است.
• علامت $ در متن، پاراگرافبندیهایی است که یکی از اولین مترجمان انگلیسی آن را انجام داده است. البته در برخی نسخهها مترجمان این پاراگرافبندیها را نمیآورند. اغلب، این پاراگرافبندیها درست است، ولی گاهی هم درست نیست و اینها قطعات و مطالب مجزایی هستند که بهاشتباه یک پاراگراف محسوب شدهاند. البته لزوماً همیشه اینطور نیست.
از نظر اروین، کل کتاب اخلاق ارسطو توضیح این است که چگونه میشود از سویی عمل خودش فضیلت و غایت باشد و مطلوب ما قرار گیرد و از سوی دیگر، در انجامدادن اعمال به دنبال سعادت باشیم. آیا چیز دیگری غیر از خود اعمال هم وجود دارد که آن سعادت باشد و ما انسانها به دنبال آن باشیم؟ جمع بین این دو از نظر اروین خیلی مهم است.
• شمارهای که در کنار متن آمده استاندارد است و تقریباً همه ترجمهها این شمارهگذاری را دارند. حتی ترجمه فارسی آقای لطفی و ترجمه عربی هم این شمارهها را دارد. در سال ۱۸۲۰ ویراست استانداردی را ایمانوئل بِکِر از مجموعه آثار ارسطو انجام داد و برای کل آثار وی شماره صفحاتی را در نظر گرفت که در ترجمههای بعدی هم لحاظ میشود. در آن زمان شماره صفحه واحدی برای دو صفحه روبهروی هم (چپ و راست) در نظر گرفته میشد و برای تفکیک چپ و راست بودن آن از دو حرفa وb استفاده میکردند. مثلاً a ۱۰۹۴ یعنی آن قسمت از متن در ویراست استاندارد ایمانوئل بکر در صفحه ۱۰۹۴ و در برگه سمت راست واقع شده است. این حروف در کنار شماره صفحه میآید؛ و عدد دیگری که در کنار متن آمده، شماره خط است که برخی ترجمهها آن را در داخل متن میآورند. با استفاده از این استاندارد، ارجاعدهی به آثار ارسطو و احیاناً تطبیق ترجمههای مختلف سهولت بیشتری پیدا میکند. درباره مجموعه آثار افلاطون هم چنین شیوهای برای ارجاعدهی وجود دارد. یعنی مثلاً در ارجاع به مطالب ارسطو از شماره بند و سطر استفاده میشود که در واقع شماره صفحات و سطور ویراست ایمانوئل بکر است و حسن آن این است که شما به هر ترجمهای رجوع کنید بهراحتی میتوانید آن بند را پیدا کنید.
• نکته آخر اینکه سه اثر اصلی ارسطو در اخلاق را اصطلاحاً و بهاختصار EN، EE، و MM مینامند که بهترتیب مخفف «اتیکا نیکوماخیا»، «اتیکا ادوموس» و «مگنا مورالیا» است. در یونانی، برخلاف انگلیسی اسم در آخر عبارت میآمده است. در میان این سه کتاب، در باب اصالت اخلاق نیکوماخوس، اجماع بیشتری وجود دارد. محققانی همچون یگر در تحقیقات خود به این مسئله پرداختهاند و نشان دادهاند که چه بخشهایی از متن کم شده یا بر آن افزوده شده است. اما تقریباً همه قبول دارند که مطالب این کتاب و چارچوب آن از ارسطو است. پس معتبرترین اثر از ارسطو همین اس؛ چراکه حتی قبل از آندرونیکوس کسانی گزارشهایی از این کتاب دادهاند و گفتهاند ارسطو چنین کتابی داشته است و یادداشتهایی از آن در دسترس بوده است. لذا احتمال دستکاری و دخالت در متن آن را نمیدهند، حال آنکه در باب دو اثر دیگر ارسطو تردیدهای فراوانی وجود دارد. بالأخص اخلاق کبیر که اساساً فقط یکی دو صفحه از آن باقی مانده است. در خصوص اصالت EE، که آنتونی کنی درباره آن تحقیقاتی داشته و آکسفورد آن را منتشر کرده است، تردیدهای فراوانی وجود دارد، از جمله اینکه دو سه کتاب (فصل) آن عیناً همین کتابهای اخلاق نیکوماخوس است. لذا اعتبار اخلاق نیکوماخوس را ندارد. هرچند محققانی که میخواهند درباره ارسطو کار کنند این کتابها را هم میبینند و تفاوتها را لحاظ میکنند.
• همچنان از کتاب اخلاق نیکوماخوس ترجمههای جدیدی صورت میگیرد و در هر ترجمه نکاتی را لحاظ میکنند که معتقدند در ترجمه قبلی لحاظ نشده است. البته متأسفانه در فارسی این پویایی وجود ندارد و فقط دو ترجمه از این اثر موجود است. یکی ترجمه آقای مشایخی که از فرانسه است و ترجمه آقای لطفی که از آلمانی است. یکی هم ترجمه مترجم افغانی، آقای سلجوقی است که از یونانی صورت گرفته و ترجمه خوبی دارد و فارسی آن بسیار فخیم است و تا حدودی فارسی دری است. قضاوت در باب کیفیت این ترجمهها دشوار است. البته آقای ادیبسلطانی، که مترجم زبردستی هستند، در میان تمام این ترجمهها از ترجمه عربی اخلاق نیکوماخوس، که اسحاق بن حنین انجام داده، رضایت بیشتری دارند. در حال حاضر هم دو ترجمه عربی از کتاب اخلاق نیکوماخوس وجود دارد. یکی تصحیح، تحقیق و شرح عبدالرحمن بدوی از همان ترجمه حنین بن اسحاق، که نشر وکالة المطبوعات در کویت منتشر کرده؛ و دیگری هم ترجمه نسبتا جدیدی است که تفاوت هایی با دیگری دارد.
هرچند حکمت به دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم میشود، باز هم حکمت عملی و حکمت نظری هر دو مربوط به عقل نظری هستند. اما عقل عملی کارش مهندسی و طراحی و جزئیکردن است. لذا به یک معنا دیگر خود علم نیست، بلکه بهرهای از علم است.
• نکته دیگر اینکه ارسطو در بخشی از کتابش کمی با توهین طرح بحث میکند و درباره فیلسوفان قبل از سقراط مطالبی را بیان میکند و میگوید آنها فیلسوف نبودند بلکه پژوهندگان طبیعت بودند. فیلسوف، سقراط است و فلسفه با سقراط آغاز شد؛ چراکه وی درباره انسان سخن گفت نه طبیعت؛ و اخلاق زاده برگشت به سخنگفتن از انسان است. یعنی بستر پیدایش بحثهای اخلاقی همین توجه به انسان است که با سقراط آغاز شد. به همین دلیل، سقراط پدر فلسفه اخلاق محسوب میشود. این دیدگاه خلاف دیدگاه کسی همچون هایدگر است که میگوید فیلسوفان واقعی فیلسوفان پیش از سقراط هستند. به نظر ارسطو آنچه قبل از سقراط مطرح شده اساساً فلسفه نبوده است. حکمت راجع به انسان سخن میگوید نه نحوه پیدایش طبیعت. موضوعات اخلاقی ابتدا در اندیشه سقراط و افلاطون مطرح میشود، اما به صورت منسجم و نظم و نسقیافته در آثار ارسطو ظاهر میشود.
• حاشیهها و شرحهای فراوانی هم بر اخلاق نیکوماخوس ارسطو نوشته شده که یکی از مهمترین آنها حاشیه دو جلدی آکوئیناس است که دوستان علاقهمند میتوانند به آن رجوع کنند.
• ویراستی که ما مبنای کار قرار میدهیم ویراست دوم ترجمه اروین است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شده است. البته اروین بر روی ویراست سوم این ترجمه نیز کار میکرد که هنوز ندیدهام منتشر شده باشد. اروین در زبان یونانی تخصص دارد و این متن را از زبان یونانی برگردانده است. همچنین، سه جلد کتاب هم درباره تاریخ فلسفه اخلاق نگاشته است که عمده آن را به یونان اختصاص داده و به فیلسوفانی همچون کانت، هابز، روسو و … بهاختصار پرداخته است. اساساً گرایش وی بیشتر به فلسفه یونان است. از این نظر شاید تاریخ فلسفه وی چندان بیطرفانه نباشد و از گرایش اروین متأثر شده باشد.
کتاب اول
تفکیک بین چهار مقوله
$ ۱ Every craft and every line of inquiry and likewise every action and decision, seems to seek some goods;
craft در یونانی به معنای فن و حرفه است. مثلاً خیاطی یک فن است. اصطلاحاً craft به چیزی میگویند که خود آن کار موضوعیت ندارد و تفاوتش با action در همین است. در این جمله ۴ چیز را بیان میکند:
شارحان بین craft, line of inquiry, every action, decision فرقهایی گذاشتهاند. Craft همان فن است که اغلب برای ساختن و تولید اشیا به کار میرود. line of inquiry یعنی هر شاخه یا رشتهای از پژوهش؛ هر رشتهای که یک خط و سرنخ پژوهشی داشته باشد. مثلاً پزشکی و ریاضی. به نظر اروین، که البته ریو با آن مخالف است، کل کتاب اخلاقی که قرار است بخوانیم مبتنی بر درک تفاوت میان craft و action است. در craft کاری که انجام میشود موضوعیت ندارد، فقط وسیلهای است برای رسیدن به چیز دیگری و برای خودش مطلوبیت و ارزش ندارد، و آنچه مهم است چیزی است که در پسِ آن میآید. ولی در action، که مثال آن عدالت است، غایت خود عمل است و قرار نیست بعد از آن چیزی حاصل شود. چیزی که بعد از این بیاید مطلوب فاعل نیست خود این عمل end و غایت است. این تفاوت به نظر اروین خیلی مهم است. از نظر وی، نظریه اخلاق ارسطو مبتنی بر درک مفهوم عمل است، و در فصلهای بعد خواهیم خواند که چطور عدالت یا شجاعت خودشان غایتاند؛ گاهی هم میگوییم غایت خودِ سعادت است. این دو چگونه با هم جمع میشوند؟ از نظر اروین، کل کتاب اخلاق ارسطو توضیح این است که چگونه میشود از سویی عمل خودش فضیلت و غایت باشد و مطلوب ما قرار گیرد و از سوی دیگر، در انجامدادن اعمال به دنبال سعادت باشیم. آیا چیز دیگری غیر از خود اعمال هم وجود دارد که آن سعادت باشد و ما انسانها به دنبال آن باشیم؟ جمع بین این دو از نظر اروین خیلی مهم است. وی در پاورقی مفصلی به این بحث پرداخته که ما به پاورقیها نمیپردازیم.
…