آیا اخلاق اسلامی با نظریه فضیلتگرایی سازگاری دارد؟
طرح مسئله
عجین بودن اخلاق و دین در زندگی انسانها از دیرباز در شکلگیری و تداوم جوامع انسانی نقش داشته و همواره موردتوجه دینداران قرار داشته است. و همچنین دین موردبررسی و مداق اخلاقباوران بوده است. از طرفی تفکر و اخلاق سکولاریزم که امروزه در عرصههای مختلف زندگی انسانها پدیدار گشته است، تحقیق و بررسیهای این چنینی را جدیتر مینماید. چرا که برخی از مکاتب اخلاقی بر این باورند که با کنار گذاشتن اخلاق دینی و فضائل اخلاقی از زندگی انسانها میتواند مکتب و طریقی را برای بشر ترسیم نماید که بدون توجه به دستورات دینی موجب سعادت شود.
این نکته را باید متذکر شد که بدون شک یکی از حوزههایی که دین به طور جدی در آن وارد شده حوزه اخلاقیات است. این خود باعث نزاع بین معتقدین نقش دین در اخلاق و منکران آن گردیده است.
ضرورت و اهمیت
زندگی سازنده، رشددهنده و جهانی آرام و به دور از هرگونه خشونت در سایه توجه به فضائل مشترک اخلاقی است. چرا که اخلاق امری است که موردپذیرش همه ادیان بوده است. برقراری ارتباط سازنده و تعالیبخش بین مکاتب و ادیان مختلف، ضرورت توجه به اخلاق و فضائل مشترک را پررنگتر میسازد.
آنچه بر ضرورت این پژوهش میافزاید پیشینه تاریخی مشترکی است که اخلاق فضیلت (تقریر اخلاق یونانی آن) با اخلاق اسلامی دارد. همچنین اهمیت بحث اخلاق فضیلتمحور در ادیان به لحاظ نظری و اثربخشی در بعد اجتماعی امتها ضرورت این پژوهش را دوچندان میکند. چرا که اصلاح و فساد جامعهها و ملتها، بسته به تهذیب اخلاق فردی و میزان پایبندی آنها به ارزشها و فضائل اخلاقی است.
از سویی دیگر هدف از بعثت پیامبران الهی، تهذیب نفس و اصلاح روح و روان انسانها و پرورش انسانهای بافضیلت و سعادتمند بوده است. از آن جایی که اهمیت فضیلت و فضیلتمندی در اخلاق دینی، محور بودن فضایل در اخلاق فضیلت، موضوعیت داشتن تربیت و ساختن منش انسان، تحول روحی و تکامل معنوی آدمی در این دو اخلاق، بر همین اساس نظریه فضیلتگرایی را برگزیدیم.
با توجه به کثرت مکاتب اخلاقی بشری و سکولار، آن چه در این پژوهش موردبررسی قرار میگیرد، سازگاری یا عدم سازگاری اخلاق فضیلت با اخلاق دینی است. آیا اخلاقی که مورد پذیرش دین اسلام است با نظریه فضیلتگرایی سازگاری دارد؟ آیا میتوان تبیین دینی (اسلامی) از اخلاق فضیلت داشت؟ آیا مولفههای اخلاق فضیلت با مولفههای اخلاق دینی نزدیکی و قرابت دارد؟ آیا اخلاق فضیلت و اخلاق دینی از جهت موضوع با هم سازگار است؟
فرضیه پژوهش
نظریه فضیلتگرا نسبت به دو نظریه غایتگرایی و وظیفهگرایی با اخلاق دینی سازگارتر است.
اخلاق فضیلت از جهت مولفههای تشکیلدهنده با اخلاق دینی قرابت دارد.
موضوع اخلاق فضیلت با موضوع اخلاق دینی تا حدودی یکی است.
لازم به ذکر است منظور از سازگاری تطبیق کامل نیست، بلکه نظریه فضیلت بهترین و سازگارترین نظریه اخلاقی از بین مکاتب اخلاقی معاصر با اخلاق دینی است.
پیشینه پژوهش
پیشینه نظریه فضیلتگرایی در غرب به آثار یونانی به ویژه سقراط، افلاطون و ارسطو بر میگردد که تا پایان قرون وسطی به حیات خود با رویکردی عموما ارسطویی ادامه داد. در دوره معاصر با مقاله مشهور الیزابت آنسکوم در سال (۱۹۵۷م) با عنوان «فلسفه اخلاق جدید» دوباره احیا شد.
برخی از اندیشمندان مسیحی و مسلمان به تبیین اخلاق فضیلت پرداختند. از جمله کتاب «اخلاق فضیلت» اثر خانم دکتر زهرا خزاعی به برخی تقریرات این نظریه پرداخته است. خانم خزاعی مقالهای نیز با عنوان «اخلاق فضیلت و اخلاق دینی» دارد. در آن مقاله بیشتر دیدگاه موافقین و مخالفین سازگاری این نظریه با اخلاق دینی را بیان کرده است.
سازگاری و قرابت اخلاق فضیلت با اخلاق دینی از جهت نزدیکی و وحدت موضوع، غایت و مولفههای تشکیلدهنده این دو نظریه اخلاقی، سبک و روشی مناسب است که تاکنون پژوهشی به این روش صورت نگرفته است. متاسفانه این طریق موردغفلت قرار گرفته و کاری بر این نحو صورت نگرفته. و این پژوهش از این جهت کار کاملا جدید و نو میباشد.
مفاهیم
بعضی از مفاهیم و الفاظ در زندگی انسانها نقش اصلی دارد. اما به راحتی نمیتوان تعریف جامعی که موردتوافق همه اندیشمندان و صاحبنظران باشد، از آنها ارائه نمود. واژههای دین و اخلاق از این قبیل است.
دین
اندیشمندان و متفکران اسلامی با توجه به تعاریف لغوی، قرآنی، به تبیین اصطلاحی دین اقدام نمودهاند. توجه به استعمال واژه دین در قرآن معانی جزا، شریعت و قانون، اطاعت و بندگی به دست میآید که اسلام و حقیقت دین را تسلیم و اطاعت از خداوند متعال میداند.
استاد محمدتقی مصباح یزدی دین را به این نحو تعریف کرده است: «دین برابر است با اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این اعتقاد.»
آنچه در تعریف اکثر اندیشمندان از دین آمده «دین عبارتند از تعالیم و آموزههای پیامبران که از طریق وحی برای هدایت بشر نازل شده است.»
مفهوم اخلاق
در تعریف لغوی اخلاق از «خلق» به معنای «سجیه و سرشت» است. خلق کیفیتی باطنی و حالتی است که باعث میشود، افعال مناسب با آن، بدون نیاز به تامل و تفکر از فرد صادر شود. ملااحمد نراقی در تعریف آن بیان میدارد: «ثمره اخلاق که موضوع آن نفس ناطقه انسان است، پاک ساختن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است».
غزالی خلق را هیئت راسخی در نفس میداند «که به کمک آن، افعال بدون نیاز به فکر و تامل صادر میشوند. فعلی اگر عقلا و شرعا پسندیده باشد آن را «خلق حسن» (فضیلت) و اگر قبیح باشد «خلق سیّ» (رذیلت) میگویند.
…