مقدمهای بر اخلاق رباتیک
به عصر انقلاب رباتیک خوشآمدید. مقصود از این اصطلاح و آنطور که در قطعات ادبی و فیلمها به این موضوع پرداخته شده، شورش رباتها نیست؛ بلکه رباتیک امروزه به شاخهای در حال پیشرفت تبدیل شده که اکنون مدلهای مختلفی از رباتها در نقشهای روبه گسترشِ اجتماعی از شطرنج بازی کردن با کودکان گرفته تا مبارزه با تروریستم به کار گرفته شدهاند.
در سال ۲۰۰۷، بیل گیتس سیر ظهور و توسعه صنعت رباتیک را مشابه با مسیری میبیند که صنعت کامپیوتر در سی سال گذشته طی کردهاست. پیشبینی وی به عنوان یکی از اصلیترین معماران این صنعت از اهمیت بالایی برخوردار است. وی با اشاره به پیشبینیهای قانون مور مبنی بر رشد دوبرابری توان محاسباتی کامپیوترها در هر دوره ۱۸ماهه، عقیده دارد که نقش اجتماعی رباتها، در چند دهه آتی، به فراگیری نقش کنونی کامپیوترها در عصر حاضر خواهد رسید؛ باید توجه داشت که پیداکردن کارشناسی با عقیدهای مخالف با نظر بیل گیتس کاری به شدت دشوار خواهدبود.
کافیست به چند چالش پیش روی کامپیوترها در سی سال گذشته توجهکنید: حذف یا تغییر شغلهای سنتی، نگرانیهای مرتبط با حریم خصوصی، نزاع برسر مالکیت معنوی، از خود بیگانگی جامعه بشری، بازتعریف شدن روابط انسانی، اذیت و آزار در محیط مجازی، اعتیاد به اینترنت، ترسهای امنیتی و موارد متعدد دیگر. باید تاکید کرد که موارد مذکور با هدف حمایت از عدم توسعه کامپیوترها ارائه نشدهاند، بلکه همواره باید فوائد و آفتها در برابر هم، وزنکشی و مقایسه شوند. اگر توسعه صنایع رباتیک و کامپیوتر مشابه هم باشند، توسعه و گسرش صنعت رباتیک با ظهور چالشهای متعدد اجتماعی و اخلاقی همراه خواهد بود. در نتیجه، توجه و بررسی هرچه زودتر اینگونه چالشها، احتمالا، از اثرات منفی آنها خواهد کاست.
جامعه جهانی از سالها پیش، حتی قبل از رشد و ترقی تکنولوژي و حتی پیش از خلق واژه “ربات” توسط کارل کپک در ابتدای قرن بیستم، نگران آثار مخرب رباتها بوده است. در حدود سال ۱۱۹۰ قبل از میلاد، هومر در ایلیاد رباتهای هوشمند یا “خدمتکاران طلایی” را توصیف میکند که توسط هفیستس خدای تکنولوژي در یونان باستان ساخته شدهاند (لتیمور ۱۹۶۱). نزدیک به دوهزار سال بعد، در حدود سال ۱۴۹۵ میلادی، لئنوناردو داوینچی به فکر طراحی شوالیهای مکانیکی افتاد که “ربات” نامیده میشد (هیل ۱۹۸۴). همچنین، آثار ادبی مدرن داستانهایی عبرت آمیز از رباتها را نقل میکند که برنامهریزی ناکارآمد، رفتارهای نوظهور، خطاها، و دیگر مشکلات مرتبط با آنها سبب خطرناک و غیرقابل پیشبینی شدن ربات ها شدهاند (به عنوان نمونه آسیموف ۱۹۵۰،۱۹۵۷؛ دیک ۱۹۶۸؛ ویلسون ۲۰۰۵). در فرهنگ عامه نیز، فیلمها همواره موقعیتی دراماتیک و شیطانی برای رباتها به تصویر کشدهاند. به عنوان نمونه میتوان به فیلمهایی همچون متروپولیس، جنگ ستارگان، بلید رانر، نابودگر، هوش مصنوعی، و من، ربات اشاره کرد. امروزه عناوین روزنامهها و مجلات نیز حکایت از ترس از ویرانگری رباتها در میدانهای جنگ و بازارهای معاملات مالی میکنند که البته شاید توجیهپذیر نیز باشند (به عنوان نمونه مادریگال ۲۰۱۰).
در سطح جهانی و به شکلی محدود متفکرانی به مطالعه اخلاق رباتیک پرداختهاند (بهعنوان نمونه وروجیو ۲۰۰۶). همچنین گزارشها و کتب محدودی نیز روانه بازار شدهاند (به عنوان نمونه والاچ و آلن ۲۰۰۶; لین، بکی و ابنی ۲۰۰۸; سینگر ۲۰۰۹ اولین مقاله).اما یک مرجع قابل دسترس که شامل تمامی موضوعات مرتبط ازجمله طرح وساختار برنامهنویسی، مسائل نظامی، قانون، حریم شخصی، دین، بهداشت و درمان، ارتباطات جنسی، روانشناسی، حقوق رباتها و باقی موارد بوده باشد، در اختیار نبوده است. این کتاب به شکلی طراحی شده تا نیاز مذکور را پوشش دهد. هدف این فصل معرفی مسائل اصلی این حوزه میباشد، که در فصول آینده با جزئیات کاملتری به آنها پرداخته خواهدشد.
…