آنچه در ادامه میخوانید متن پنجاه و سومین کارگاه فلسفهی اخلاق با ارائهی دکتر محمد محمدرضایی است که در تاریخ 27 بهمنماه 98 در خانه اخلاق پژوهان جوان برگزار شد. دکتر محمدرضایی پس از ذکر مقدماتی در مورد فلسفه اخلاق و حوزههای مختلف آن به بحث فلسفه اخلاق کانت میپردازند و اخلاق وظیفهگرایانه کانت را تبیین میکنند. در ابتدای این کارگاه آقای مهدی الهی گزارشی از کتاب «اخلاق؛ رویکردی کثرتگرایانه به نظریه اخلاق» ارائه دادند
عنوان بحث من «نقد اخلاق سکولار؛ با تاکید بر اخلاق وظیفهگرایانهی کانت» است. مایل بودم در این جلسه دربارهی سودگرایی نیز توضیحاتی بدهم. اما با توجه به فرصت کمی که در اختیار دارم، مجبورم از آن چشم بپوشم.
مقدمه
همهی ما در طول زندگی با مسائلی مواجه هستیم که در آنها دائما از خود میپرسیم: «چه کاری خوب است و چه کاری بد؟». «چهکاری را باید انجام بدهیم و چه کاری را نباید؟» و … . علمی که عهدهدار بررسی این مباحث است، ethics، اخلاق یا فلسفهی اخلاق است. مطالعهی اخلاق در دو حوزه صورت میگیرد:
۱٫ اخلاق دستوری (normative ethics): اخلاق دستوری تلاشی است عقلانی در جهت دسترسی به مجموعهای از قواعد و ملاکها. تا به واسطهی این قواعد و ملاکها بتوانیم اعمال درست را از نادرست تشخیص بدهیم.
اخلاق دستوری در دو حوزه مورد بررسی قرار میگیرد:
الف. اخلاق غایتگرایانه (teleological ethics): مطابق این دیدگاه خوبی یا بدی یا درستی یا نادرستی یک عمل، با توجه به نتایجش تعیین میشود. این نتیجه یا غایت میتواند سود، لذت، قدرت و … باشد.
ب. اخلاق وظیفهگرایانه (deontological ethics): مطابق این دیدگاه خوبی یا بدی یک عمل ربطی به نتایجش ندارد. بلکه این ویژگیهای خود عمل یا نیت و انگیزه از آن عمل است که ملاک خوبی و بدی را مشخص میکند. این که آیا این وظیفه را خود فرد یا خدا یا عرف مشخص میکند، بحث دیگری است که در مرتبهی بعدی به آن پرداخته میشود.
۲٫ فرااخلاق (meta ethics): فرااخلاق علمی است که به تحلیل فلسفهی معنا و ویژگیهای زبان اخلاقی مانند معانی «خوب»، «بد»، «باید»، «نباید»، «درست» و «نادرست» میپردازد. در واقع فرااخلاق ناظر بر اخلاق دستوری است. به عنوان مثال یکی از بحثهایی که فرااخلاق به آن میپردازد، این است که آیا خوبی و بدی واقعیاتی هستند که در خارج وجود دارند یا صرفا یک احساس هستند؟
دیدگاههایی که در این حوزه بررسی میشوند، تحت سه عنوان قرار میگیرند:
۱٫ طبیعتگرایی اخلاقی (ethical naturalism): مطابق این دیدگاه میتوانیم گزارهها و مفاهیم اخلاقی را به گزارههای غیراخلاقی – به خصوص گزارههای واقعی تحقیقپذیر – برگردانیم. مثلا وقتی میگوییم: «فلانی آدم بدی است»، منظورمان از بدی این است که این شخص ظالم است یا مردم از او ناراضی هستند.
۲٫ طبیعتناگرایی اخلاقی یا شهودگرایی: مطابق این دیدگاه میتوانیم گزارههای اخلاقی (مثل بدی و خوبی) را از طریق شهود اخلاقی مشخص کنیم. به عبارت دیگر مطابق شهودگرایی خوبی و بدی قابل تعریف نبوده و یافتنی است.
۳٫ غیرشناختگرایی (عاطفهگرایی): این دیدگاه غیرشناختی بوده و خوبی و بدی یک چیز را ناشی از احساس رضایت و عدمرضایت از آن چیز میداند. به عبارت دیگر مطابق این دیدگاه چیزی به اسم خوبی و بدی در واقع و خارج وجود نداشته و همه چیز به خود شخص برمیگردد.
مطابق دیدگاه وظیفهگرایی خوبی یا بدی یک عمل ربطی به نتایجش ندارد؛ بلکه این ویژگیهای خود عمل یا نیت و انگیزه از آن عمل است که ملاک خوبی و بدی را مشخص میکند.
کانت
ایمانوئل کانت یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ است که در حوزهی ما بعد الطبیعه و فلسفهی نظری انقلابی به پا کرده است. پدر و مادر کانت انسانهای باتقوایی بودند. و این مساله بعدها روی افکار کانت تاثیر زیادی گذاشته و در فلسفهی او نیز وارد شد. کانت در جایی میگوید: «من هیچگاه مادر را از یاد نمیبرم. او بود که نخستین بذر نیکی را وجود من کاشت و پرورش داد. او قلب مرا به روی تاثیرهای طبیعت گشود، اندیشهام را بیدار کرد و گسترش داد. آموزشهای وی همواره در زندگی من تاثیر بهسزا و پاینده داشته است.»
واپسین جملات کانت در هشتاد سالگی در حالی که بینایی و حافظهی خود را از دست داده بود، این بود: «من از مرگ نمیترسم. در حضور خدا به شما اطمینان میدهم که اگر همامشب مرگ مرا فرابگیرد، آن را با آرامش خواهم پذیرفت. و دستهای خود را به آسمان برداشته، خواهم گفت: خدایا ستایش باد. مگر آنکه در گوش من گفته شود که او در هشتاد سال زندگی خود به همنوعان خویش بد کرده است که در آن صورت وضع به گونهای دیگر خواهد شد.»
…